تهران-ایسکانیوز: لویاتان فیلمی‌ست ساخته آندری زویاگینتسف، محصول سال ۲۰۱۴ کشور روسیه. این فیلم در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴به عنوان یکی از فیلم‌های برگزیده در بخش نهایی مسابقه شرکت داشت. آندری زویاگینتسف توانست جایزه بهترین فیلم‌نامه را با این فیلم ازآن خود کند. در اساطیر آمده، «لویاتان»، اسطوره شری است که در گذر زمان دچار دگرگونی‌های بسیارشده، این موجود اسطوره‌ای از اسطوره‌های اوگاریتی است که وارد عهد عتیق شد و در تفاسیر یهودی تغییر شکل یافت و سپس در کتاب مکاشفه یوحنا ظاهر گشت و پس از آن در سنت دیوشناسی مسیحی یکی از شاهزاده‌های جهنم گردید. این موجود اسطوره‌ای در آثار مکتوب یا هنری مذهب یهود و مسیحیت بسیار دیده می‌شود. در ادبیات مسیحی و غرب لویاتان گاهی با هرگونه هیولا یا موجود عظیم دریایی یکسان انگاشته می‌شود. این واژه در ادبیات به نهنگ بزرگ اشاره می کند و در عبری جدید، هم حقیقتاً نهنگ معنی می‌دهد. در ادبیات و منابع متاخر یهودی نیز این موجود به عنوان یک اژدها توصیف می شود که بر مغاک اقیانوس، بر سرچشمه های آب ها، ساکن است. در سنت دیوشناسی مسیحی٬ لویاتان یکی از هفت شاهزاده جهنم است که با گناه حسادت پیوند دارد.

IMG12595343
اما داستان فیلم «لویاتان» در مورد کولیا (با بازی اَلِکسی سِربِریاکوف) است. او مکانیکی است که خود را درگیر نزاعی حقوقی با فرد قدرتمند شهر کرده است و این می‌تواند باعث از دست دادن خانه و زمینش شود . مفهوم شر در این فیلم تداعی کننده همان فرد قدرتمندی است که می خواهد با کمک زور و روابطش خانه و زندگی سربریاکوف را صاحب شود.
تجسم لویاتان به مفهوم موجود عظیم الجثه دریایی اش، اسکلتی است که در ساحل وجود دارد و در دو پلان به مخاطب نشان داده می شود.
اما اگر اسطوره لویاتان نادیده گرفته شود، «لویاتان» زویاگینتسف،فیلمی است گل درشت که لای زرق و برق کلمات و مفاهیم بسته بندی شده .فیلمی که عاجز از گفتن یک داستان ساده با پس زمینه و بستر سیاسی-اجتماعی است.مفهوم «لویاتان» که اینجا قرار است به سخره گرفته شود بیش از آنکه دربطن داستان باشد در سطح و رو است.فیلم با شعارهای گاه و بی گاهش مشخصا شعور مخاطبش را زیر استاندارد فرض کرده و هرچیزی را سعی بر شیر فهم کردن دارد.شیر فهمی که نسبت به طول زمانی قصه، کشدار و حوصله سربر می شود.و همچنین شخصیت‌های غیر قابل درک که در نیمه رها می‌شوند و تقدیر و سرنوشتی محتوم درانتظارشان است.مثلا شخصیت دیمیتری که ناگهان رها می‌شود و فیلم دیگر به آن نمی‌پردازد و یا شخصیت پلیسی که به نیکولای کمک می‌کند.باورناپذیری شخصیت‌ها هم ضعف دیگر فیلم است.چرا شخصیت زن – لیلیا- می‌بایست ناگهان با دیمتری رابطه برقرار کند و چرا رابطه دوم‌شان در پیش چشم کودکان است؟ و یا چرا نیکولای همچنان عاشق لیلیا می ماند؟هیچوقت اثر به عمق شخصیت‌هایش نزدیک هم نمی شود تا رفتار آنها را قابل درک و باور کند.باورپذیرترین شخصیت فیلم پسر کوچک خانوداه – روما- است.تنها شخصیتی که کنش ها و واکنش هایش قابل درک است. از ضعف های دیگر فیلم کتمان حقیقت است.از ضعف های ناشیانه فیلمنامه نویسی نشان ندادن بخشی از واقعیت جاری در داستان است که موجب می شود مخاطب حس اشتباهی نسبت به کاراکترها و حوادث پیدا کند.گول زدن تماشاگر به مثابه بازی با عواطف و احساسات او امری مذموم است.زویاگینتسف مشخصا صحنه هایی را کات می‌زند که وجودشان ضروری است.چرا صحنه رابطه دیمیتری و لیلیا کات می خورد. همچنین با دیالوگ‌هایی به مراتب فاجعه‌تر.اوج داستان هم از پیش قابل حدس است.«لویاتان» تعریفِ "فیلم-جشنواره"ایست با مختصاتی غربی پسند:"روسیه فسادزده،روابط خانوادگی در حال اضمحلال،حسرت روزهای از دست رفته،دولت و حاکم به مثابه هیولایی که همه چیز را می بلعد حتی شهروندانش را." و چقدر بد که آقای زویاگینتسف فیلم به فیلم بدتر شده و تا رسیده به این فیلم که بدترین کارش است.لویاتان خیلی راحت روشن می کند که چه فیلمی از روسیه می‌تواند در بین کاندیدای نهایی اسکار باشد.فیلمی که ضدقهرمانانش همواره جلوی عکس حاکم‌شان -و بنوعی در حضور "ولادیمیر پوتین"-به فساد می‌پردازند.چیزی شبیه به اسکارهایی که در دهه هشتاد به شوروی دادند.حضور متافیزکی "پوتین" از اشارات گل درشت و آزار دهنده فیلم است که گویا به مذاق داوران جشنواره ای خوش آمده است..
کد خبر: 243573

وب گردی

وب گردی