شاهین زینعلی: برای برسی مذاکرات اخیر ایران و شش قدرت جهانی در لوزان که منجر به صدور بیانیه سوئیس شد، فریدون مجلسی می گوید که در 100-150 سال اخیر تیمی به این خوبی در وزارت خارجه نداشتیم. آقای ظریف، صالحی، عراقچی و تخت روانچی به جرأت بهترین تیم دیپلماسی تاریخ صدساله اخیر ایران را تشکیل داده اند. من شنیدم اردشیر زاهدی- وزیر خارجه در نظام پیشین- نیز در مصاحبه ای گفت این تیم از نظر دیپلماتیک بی نظیر است. به اعتقاد من کسی در ایران نمی تواند در مقابل این افراد مدعی شود که منطق مذاکره را بهتر می فهمم و دستاوردهای توافق لوزان را زیر سوال ببرد.گفت وگوی امید هسته ای با دکتر فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین وزارت خارجه را که به گفته خودش با حساسیت خاصی مذاکرات لوزان را دنبال می کرد، در زیر بخوانید:


در ابتدا ارزیابی خود را درخصوص آخرین دورمذاکرات هسته ای بفرمایید تا وارد بحث شویم.


من از نزدیک و با نگرانی بسیار زیادی مذاکرات را دنبال کرده و می کنم. به خصوص در مورد دور اخیر مذاکرات در لوزان چانه زنی های هیأت ایرانی متمرکز بر به دست آوردن فرصت های بیشتر برای استفاده از تأسیات اتمی ایران است که طی این سالها با هزینه های بسیار راه اندازی شدند. بیانیه سوئیس نشان داد بر خلاف آنچه من شخصاً انتظار داشتم تیم مذاکره کننده ایران توانست علی رغم فشارهای گوناگونی که تحمل می کرد امتیاز بگیرد.


به عنوان نمونه بنده حمله عربستان به یمن درست در اوج مذاکرات به قصد تأثیرگذاری و برهم زدن روند رو به پیشرفت آن رادر این راستا ارزیابی می کنم. ترکیه و امارات متحده عربی نیز دو کشوری هستند که سود بسیار از تحریم ایران برده اند و نگران از دست دادن درآمدهای سرشار از دلالی کالاهای مورد نیاز و یا صادرات از ایران هستند.


منافع عربستان سعودی در شکست مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 در چیست؟


عربستان سعودی در مخالفت خود با حل مسائل ایران و آمریکا انگیزه اقتصادی ندارد. بی تعارف بگویم عمده ترین دلیل آن بخل و حسادت است؛ آن هم به دلیل عقب ماندگی فرهنگی و تاریخی و عدم ارضای حس قدرت طلبی آن کشور. لذا مسائل مذهبی را بهانه قرار داده اند تا به هر ترتیب ایران و ایرانی را به نابودی بکشاند! سعودی ها مایل اند حوثی ها را تحریک و تجهیز شده از سوی ایران نشان دهند. اگرچه شیعیان یمن به هر حال به ایران نگاه می کنند و وجود عنصر شیعه در نقطه ای از جهان نفوذ معنوی ایران را نشان می دهد، اما این با ادعای سعودی ها زمین تا آسمان تفاوت دارد. به خصوص که با توجه به موقعیت خلیج عدن و حضور نیروهای عربی در آن منطقه و همسایگی یمن با عربستان سعودی عملاً امکان ارسال احتمالی سلاح از طرف ایران به حوثی ها غیر ممکن است. دولت ایران نهایت بتواند یکی دو هواپیما دارو و مواد غذایی به حوثی ها برساند، اما ارسال سلاح با آن کیفیتی که بتوانند چنین جنگی را ادامه دهند غیر ممکن است. این ها همه بهانه گیری است. حوثی هایی که امروز از سوی عربستان "مشتی وحشی تروریست" خوانده می شوند در زمان عبدالناصر در مصر که حامی سرهنگ سلال بود، مورد حمایت عربستان سعودی بودند؟ اما چه شده است که امروز وحشی و تروریست هستند؟


من در جایی خواندم که کسینجر گفته است اگر ایران بر سر برنامه هسته ای خود امتیازاتی بگیرد، سعودی ها نیز خواهان امتیازات مشابه می شوند. بعد از این اظهارات بلافاصله وزیر اطلاعات عربستان نیز درخواست آغاز برنامه اتمی برای عربستان کرد. این کشور سالانه میلیادها دلار خرج خرید تسلیحات پیشرفته می کند، درصورتی که عربستان سعودی کشوری است محصور در یک شبه جزیره، و در همسایگی چند کشور ضعیف و نیازی به چنین هزینه های نظامی گزاف ندارد.


نظام سعودی یک نظام خانوادگی است. لذا آل سعود سعی می کند با ایجاد بحران منطقه ای عدم مشروعیت خود را در مقابل مردم کشورش کمرنگ جلوه دهد.


به نظر شما تغییر دولت در ایران کاتالیزور به سرانجام رسیدن مذاکرات در این برهه بود یا شرایط منطقه‌ای و بین المللی؟


شرایط منطقه ای به یاری ایران آمد. اما دولت پیشین نقش بسیار مخربی در روند مذاکرات ایفا کرد. این پرسش مطرح است که دولت پیشین چرا دست به اعمالی زد که وضع را چنین پیچیده کرد؟ دولت فعلی نیز ناگزیر از به دوش کشیدن بار اقدامات دولت قبلی و مجبور به برعهده گرفتن مسئولیت اقدامات آن در محیط بین المللی است. دولت پیشین بدون هیچ توجیهی و با اقدامات نابه‌جای خود هزینه زیادی به کشور تحمیل کرد. برای مثال در بحث شعار  نابودی اسرائیل چنان با ناشی گری عمل کردند که افکار عمومی دنیا فکر می کرد در ایران یک اتاق جنگ برای نابودی اسرائیل آغاز به کار کرده است! نتیجه این شد که نه تنها به اسرائیل ضربه نخورد بلکه بسیار به آن کشور نفع رساندند و به ایران ضررهای بسیار!


آیا آنگونه که برخی دلواپسان می گویند، مسأله تحریم ها در بیانیه لوزان چشم انداز حل وفصل ندارد؟


لغو تحریم ها در بیانیه سوئیس پیش بینی شده و من فکر می کنم طرف مقابل، به خصوص آمریکا در این زمینه جدی است. مگر آنکه در این سو تندروها دست به اقداماتی بزنند که شرایط را تغییر دهند، دولت آمریکا در مواجهه با کنگره و تندروهای داخلی آن کشور در موضع ضعف قرار گیرد و تحریم ها ادامه یابند.


ما خواهان برچیده شدن یکجای تحریم های اقتصادی هستیم. یعنی همان تحریم های اولیه هسته ای، تحریم هایی که برای جلوگیری از ورود ابزارها و تجهیزات مورد نیاز برای ساخت بمب وضع نشده اند. در مورد تحریم های ثانویه هم به اعتقاد من نیازی به لغو فوری آن در شرایط فعلی نیست. ضمن اینکه برای آمریکا هم کاربرد چندانی نداشته و ندارد. مهم ترین تحریم هایی که باید لغو شوند و در بیانیه هم لغو آن پیش بینی شده تحریم های بانکی و محدودیت ها و ممنوعیت فروش نفت است. لغو ممنوعیت فروش نفت به صورت خودکار منجر به لغو دو تحریم دیگر می شود: تحریم های مربوط به نفت کش ها و تحریم های بیمه.


البته این نکته را اضافه کنم ایران به درستی خواهان این است که لغو تحریم ها نباید معلق باشد. این خواسته ای کاملاً واقع بینانه است. اولاً ما باید توجه داشته باشیم ما با کشورهایی طرف هستیم که قدرت های برتر دنیا هستند و از ما ناشی تر نیستند. ما با اینها تا پیش از توافق در لوزان در شرایطی بودیم که برخی تعبیر بهشرایط جنگی می کردند و از این منظر بیانیه سوئیس در واقع "قرارداد صلح" است. ما در اثر این جنگ آسیب دیدیم. جلوی توسعه صنعتی و صادرات ما گرفته شده و ترکیه و امارات و رقبای منطقه با استفاده از این فرصت سعی در جبران عقب ماندگی های خود کردند. اما این نکته هم هست که لغو تحریم ها منوط به راستی آزمایی اقدامات ایران شده است.


به نظرشما این امکان هست که جمهوری خواهان آمریکایی بتوانند وضعیت را به حالت پیش از توافق برگردانند؟


اگر ما خودمان را در موضع تفاهم و سازگاری قرار دهیم وضع تغییر می کند. اگر در آمریکا هم دولت بعدی جمهوریخواه باشد پیش از هرچیز به نفع خود فکر می کند. به اعتقاد من نفع جمهوریخواهان نیز در همکاری با ایران و دور شدن از شرایط جنگی با کشوری است که پیشتر او را در این  زمینهآزموده اند و جواب نگرفته اند. داشتن دشمنی به نام ایران، کشوری بزرگ با منابع عظیم و قدرت و پتانسیل های بالا و در این موقعیت استراتژیک جغرافیایی به نفع هیچ کس نیست. من الزاماً از دوستی سخن نمی گویم، اما عدم دشمنی چرا. اما باز تأکید می کنم این مسأله به نحوه برخورد ما هم مربوط است. مثلا باید از تندروها پرسید چرا داشتن روابط دوستانه با روسیه که در تاریخ 200ساله روابطمان بسیار ضربه خوردیم ممکن است، اما دشمنی کنترل شده - دوستی پیشکش- با آمریکا غیر ممکن است؟! ما با توجه به موقعیت خاص خود برای آمریکا دشمن بالقوه هستیم، آن‌ها هم می دانند. اما باید این اطمینان را به آمریکا بدهیم که ما دشمنی عاقل و مسئولیت پذیر هستیم.


نسبت بیانیه لوزان و توافق جامع احتمالی در مذاکرات آینده در تیرماه چیست؟


بیانیه لوزان ظرف اصلی و مرزهای توافق را تعیین کرده است. 6 وزیر خارجه اصلی دنیا و وزیر خارجه اتحادیه اروپا و نیز وزیر خارجه ایران با یکدیگر همکاری کردند و این بیانیه در حضور آنان تنظیم شد. شما به عکس یادگاری پایان مذاکرات هم که نگاه کنید می بینید وزیر خارجه ایران در میان مهم ترین وزاری خارجه دنیا ایستاده است. اگر ایران در جایگاه متهم بود چنین اتفاقی نمی افتاد. این یعنی مسائل اصلی حل شده است.


بریتانیایی ها دست کم مدعی هستند که بهتر از همه و به خصوص آمریکا، منطقه را می شناسند. اگرچه این آشنایی و اشراف آنها برای ما خاطرات بدی را زنده می کند. اما در برهه فعلی شرایط تفاوت می کند. یکی از کلیدی ترین و بهترین نقش ها را آقای جک استراو- وزیر خارجه پیشین بریتانیا- ایفا کرده است. وی حتی در دوران وزارتش متهم به هواداری از ایران بود.


بریتانیا مایل به باز شدن متقابل درهای دنیا به روی ایران و بالعکس است. منفعت بریتانیا در ایران در حال حاضر سه چیز است: نخست بحث انرژی و سرمایه گذاری در نفت و گاز ایران است. دوم ایفای نقش میانجی گری بین ایران و آمریکا وجهه این کشور را در دنیا بسیار بالا می برد. سومین منفعت بریتانیا در رابطه با ایران تلاش برای مقابله با افراطی گری در منطقه با کمک ایران است. به جرأت می توان گفت بریتانیایی ها در مذاکرات نقش کلیدی و تعیین کننده داشتند.


به نتیجه مذاکرات تیرماه خوش‌بین هستید؟


به نظر من از سه نفر باید خارج از وزرای خارجه شش کشور و ایران، برای مراسم امضای توافق اصلی و جامع دعوت شود چرا که نقش بسیار مثبتی داشتند و جالب آنکه هر سه به هواداری از ایران شهرت دارند. خانم موگیرینی، ویلیام برنز و جک استراو. من انقدر به پایان مطلوب برای مذاکرات هسته ای خوشبینم که از الان به این مسائل فکر می کنم.

کد خبر: 249551

وب گردی

وب گردی