ایسکانیوز - دین و اندیشه: مطالعه بازتاب فرهنگ ما در آثار پژوهشگران دیگر فرهنگها از جذابترین و پرثمرترین پروژه های مطالعاتی است. دیدن فرهنگ خودی از چشم دیگر بیش از هر چیز موجبات شناخت عمیقتر خود جمعی را فراهم می کند. به تازگی دکتر مریم صانع پور، از اساتید پژوهشگاه علوم انسانی، تصمیم به برگزاری کارگاهی در زمینه «شیعه شناسی غرب» گرفته است. در گفتگو با ایشان از اهمیت مطالعه شیعه شناسی غربیان پرسیده ایم. 

خانوم دکتر صانع پور! شما به تازگی تصمیم به برگزاری کارگاهی با موضوع شیعه شناسی از منظر غربیان گرفته اید. انگیزه شما برای تشکیل این کارگاه و به طور کلی اهمیت توجه به شیعه شناسی از منظرغربیان در چیست؟

امروزه به وسیله فناوریهای دیجیتالی امکان ارتباطات همزمان در دنیا فراهم شده است؛ هر پیامی به صورت آن لاین مرزهای جهانی را درمی نوردد و تا دورترین نقاط کره زمین انعکاس پیدا می کند به همین سبب باید توجه داشته باشیم که آموزه ها و الگوهای دینی ما نیز دارای مخاطبانی جهانی هستند بنابراین باید بتوانیم به گونه ای آنها را تبیین کنیم که در سراسر جهان قابل مفاهمه باشند. البته مخاطبان ما محدود به غربی ها نیستند و امروزه خوشبختانه جهان از حالت تک صدایی خارج شده است زیرا چنانکه می دانیم قبل از فراگیر شدن فضای سایبری در جهان، رسانه ها کاملا در انحصار غرب بودند و پارادایم فکری ـ فرهنگی غرب به فرهنگهای مختلف دینی و غیر دینی در سراسر گیتی تحمیل می شد. امروزه اما هر شخصی در هر گوشه ای از جهان قادر به ارتباط فرهنگی با دیگران است  بنابراین لازم است تا ما تلاش کنیم مفاهیم دینی و فرهنگیمان را به صورتی فرا‌مکانی و فرازمانی تبیین کنیم تا امکان گفتگوی برون دینی و برون فرهنگی با دیگران فراهم شود .

و اماعلت پرداختن من به شیعه شناسان غربی در این کارگاه آموزشی حاصل پژوهش هایی است که در طول 18 سال گذشته در مورد ابعاد مختلف گفتمان غربی انجام داده ام که برخی عبارتند از: معرفت شناسی ،فلسفه اخلاق، اومانیسم، فمنیسم، اسطوره شناسی،رسانه ها،هویت فردی و اجتماعی،و نیز دین شناسی . رویکرد بنده در این پژوهشها رویکردی فلسفی بوده است. در این مطالعات دین شناسانه علاوه بر تحقیق در مورد فلسفه دین غربیها همچنین خودمان را در آینه غربیها رصد کرده ام و با تفحص در آراء شیعه شناسان غربی به این نتیجه رسیده ام که شناخت غربی ها از ما عمدتا روبنایی و بیش از همه متأثر از شعائر آیینی ما است درصورتی که گوهر و بنیاد شیعه معقولیت و استدلال پذیری است چنانچه همه مراجع تقلید اصول دین را تحقیقی می دانند و از این رو تقلید در اصول دین را جایز ندانسته اند و همه ما می دانیم که لازمه تحقیق در اصول دین اندیشیدن ،و گفتگوی برهانی ـ استدلالی است و این امر از امتیازات برجسته شیعه امامیه نسبت به سایر ادیان و مذاهب است اما متأسفانه ما شیعیان این جنبه را که یک اصل مهم در گفتگوی جهانی با دیگران است مورد بی توجهی قرار داده ایم و بیش از همه شعائر آیینی مان را در جهان منعکس کرده ایم درحالیکه این شعائر در فضای درون دینی قابل مفاهمه است و آنچه قابل مفاهمه برون دینی است اصول اعتقادات منطقی و مستدل تشیع امامیه می باشد زیرا این اصول مقدمه ایمان آوردن، و مبتنی برعقل مشترک میان همه انسانهاست ولذا می تواند مبنای گفتگوی برون دینی با اندیشمندان غیرمسلمان از جمله دین شناسان غربی شود اما از آنجا که ما به تحقیق،پژوهش، و تبیین اصول دینمان کمترین توجه را داشته ایم طبعا شیعه شناسان غربی نیز از برهانی بودن واستدلال پذیری آموزه های مبنایی شیعه امامیه بی اطلاع هستند  و این امر موجب شده که محتوای عقلانی آموزه های ما از نظر ایشان پنهان بماند و تشیع را به صورت پوسته ای که فاقد هسته است بشناسند و در موردش تبلیغ کنند. شایان ذکر است که حاصل طرح پژوهشی بنده در قالب کتابی با عنوان «شیعه شناسان غربی واصول اعتقادات شیعه دوازده امامی » توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چاپ ومنتشر شده است.

آیا در دهه های اخیر شیعه شناسی در غرب دچار تحول شده است؟

پیش از انقلاب، غربی ها شیعه امامیه را فرقه ای عرفانی می دانستند که نسبت به امور اجتماعی منزوی هستند اما پس از انقلاب اسلامی ایران که تحت تأثیرقیام امام حسین و آموزه های سایر امامان شیعه به وقوع پیوست، توجه دین پژوهان غربی به جامعه پذیری تعالیم شیعه جلب شد. البته در ابتدا، براثر تقابل سیاسی ایران با غرب ، شیعه شناسی غربیها با حساسیت ها و پیش فرض های منفی همراه بود و برخی از دین شناسان غربی مانند مایر بارآشر، استاد دانشگاه اورشلیم با نگاهی منفی شیعه را مورد بررسی قرار دادند اما افرادی مانند مادلونگ آلمانی همچنین در میان شیعه شناسان غربی وجود داشتند که روش شناسی تحقیقشان می تواند الهام بخش متفکران دینی ما نیز باشد زیرا او در مورد اثبات شایستگی علی(ع) برای جانشینی حضرت محمد (ص) دفاع قابل قبولی از عقاید شیعه ارائه داده که می تواند الگوی خوبی برای دفاع برهانی (و نه جدلی) از عقاید شیعه باشد مادلونگ در این پژوهش از ادله قرآنی به گونه ای برهانی استفاده کرده که موجب همدلی و گفتگوی مسالمت آمیز شیعه با همکیشانشان از اهل سنت می شود زیرا گفتگو براساس مسلمات طرفین، مانع تعارض و تنازع می شود و راه شناخت حقیقت را در فضایی دوستانه هموار می کند ما نیز می توانیم بر مبنای قرآن و مسلمات اسلامی با مسلمانان در مورد اعتقاداتمان گفتگو کنیم و نیز بر مبنای کتب آسمانی ادیان ابراهیمی و مسلمات این ادیان با ادیان جهانی گفتگو نماییم و نیر با حق جویان و عدالت خواهان جهانی بر مبنای مسلمات ایشان یعنی حق جویی و عدالت طلبی گفتگو کنیم عدالتی که از اصول اعتقادی شیعه امامیه است. بنابراین شعائر آیینی ما از آنجا که جزء مسلمات دیگران نیستند نمی توانند عامل گفتگو و مفاهمه ما با ایشان باشند . طبق آیه22 سوره روم گوناگونی و تفاوت میان فرهنگها،زبانها و نژادها از آیات خداوند شمرده می شود آما طبق آیه 13سوره حجرات خداوند انسانها را به معارفه با یکدیگر فرا خوانده و معارفه بدون مفاهمه امکانپذیر نیست؛ و مفاهمه بدون گفتگو براساس مسلمات و مشترکات میان فرهنگهای مختلف تحقق نمی یابد بنابراین نمی توان با تبلیغ در مورد احکام و شعائر شیعه امامیه به مفاهمه با دیگران دست یافت بلکه فقط می توان به وسیله مبانی استدلال پذیر اصول دین، و مبانی و هنجارهای اخلاقی اسلام (که در سیره حضرت محمد (ص)امامان(ع) تعین یافته اند) به گقتگوی برون دینی با جهانیان پرداخت در کارگاهی که ما در پیش داریم به این نکات نیز پرداخته خواهد شد.

به عنوان پرسش آخر، آیا آثار قابل توجهی از شیعه شناسان غربی به فارسی ترجمه شده است که شما به خوانندگان علاقمند معرفی کنید؟

در این کارگاه آموزشی ، منبع‌شناسی تفصیلی آثار شیعه‌شناسان مورد بحث به شرکت‌کنندگان عرضه می شود. البته باید توجه داشت که تعداد کمی از شیعه‌شناسان به شیعه دوازده امامی پرداخته اند مادلونگ هم در کتاب خود به شیعه به معنی عام آن پرداخته است اما مسئله تحقیق بنده در آراء شیعه شناسان غربی بررسی میزان توجه ایشان به دو اصل اعتقادی شیعه امامیه یعنی عدل و امامت است .

در این کارگاه، روش‌شناسی خاصی نیز معرفی خواهدشد که به کار مطالعه و معرفی الگوها و آموزه های دینی می آید که این روش شناسی از پدیدارشناسی تاریخی میرچا الیاده الهام گرفته شده است.

نکته دیگر این که ما درگفتگو با سایر ادیان باید به صورتبندی عقلانی آموزه هایمان توجه کنیم زیرا اگر فقط بر بعد شهودی و اشراقی دینمان تاکید شود، و به عنوان مثال لزوم سرسپردگی به امامانمان اصول موضوعه گفتگویمان قرار گیرد امکان گفتگوی جهانی از ما سلب می شود درحالیکه براساس یک صورت بندی فلسفی مناسب برای گفتگوی جهانی، نقطه آغاز گفتگو عدل تعیین می شود یعنی اصلی که نیاز به آن از مسلمات و مشترکات همه فرهنگها و ادیان است؛ در این صورت بندی امامت به عنوان تعین بخش عدل (در دوجنبه وجودشناسانه و معرفت شناسانه معرفی می شود) به این ترتیب در گفتگو با ادیان و فرهنگهای متکثر جهانی ما می توانیم بر ضرورت عدالت تاکید کنیم و امامت را لازمه تحقق عدالت معرفی کنیم برخلاف صورت بندی صوفیانه  هانری کوربن از امامت که با نادیده گرفتن اصل مبنایی عدل، امامتی غالیانه در گفتمان امامیه ترسیم می شد درحالیکه اصالت دادن به عدل در صورت بندی مفهومی از امامت ،غلو را مفهوما و مصداقا متضاد با  امامت  معرفی می کند.

26540

 
کد خبر: 251457

وب گردی

وب گردی