زهره حاجیان*
نگاه جامعه به پدیده سالمندی نگاه صحیحی نیست و بیشتر مردم سالمندی را به معنای از کار افتادگی و شروع بیماریها و ناتوانتر شدن تلقی می کنند در حالیکه اینطور نیست.
باید بپذیریم که همه 7-6 میلیون سالمندی که درکشور زندگی میکنند که بیمار و ناتوان نیستند و چهرهایی که معمولا صدا و سیما از سالمندان با سمعکی در گوش و عصایی در دست و عینک های ته استکانی نشان می دهد درست نیست و می بینیم تعداد تصاویری از سالمندان شاد و پر امید از تلویزیون بسیار محدود است.
بدون شک سالمندی پدیده ای است که در جامعه به سرعت روند رو به رشد دارد اما ما برای این پدیده برنامه ریزی درستی در حوزه های سلامت ، نگهداری ، مناسب سازی وبرنامه هایی برای شادی و داشتن اوقات فراغت سالمندان و ...نداریم .
به عنوان مثال تعداد متخصصان طب سالمندی در کشور کم است هرچند در سالهای گذشته تلاش شده رشتههای تحقیق و بررسی MPH در دانشگاه ها اجرا شود و در رشتههای اعتیاد و سالمندی MPH داریم اما طب سالمندی و متخصصان این طب در کشور بسیار کم است و نیاز آن به شدت در کشور احساس می شود.
این در حالی است که تغذیه و بیمه سالمندان نیز در هاله ای از فراموشی قرار گرفته است.
قبول کنیم یا نه اکثر سالمندان کشور چه در کلان شهرها و چه در شهرستانها و روستاهای کوچک تغیه مناسب و کاملی ندارند و دولت و دستگاه های ذیربط باید به این امر توجه کنند.
در کشورهای دیگرسالمندان بالای 60 سال علاوه بر داشتن بیمه هایی که در طول کاروزندگی داشتند تحت پوشش بیمههای خدماتی و رفاهی قرارمیگیرند اما درایران علیرغم ادعای مسئولان بر بیمه همگانی هنوز هم سالمندان زیادی ازهیچ نوع بیمه ای برخوردارنیستند و درسختی روزگارخود رامیگذرانند .
در کنار آن تغذیه در سالمندی بسیارمهم است ودولت باید سبد های کالایی ویژه ای برای آنها تعریف و توزیع کند و تنها به چند مورد کتاب که سازمان بهزیستی در زمینه تغذیه سالمندان منتشر کرده اکتفا نکند.
کاش به این نکته بیشتر توجه کنیم که سالمندان در کنار دیگر اقشار جامعه نیاز به توجه بیشتر در امر تغذیه سالم هستند و دولتمردان با توجه روند رو به رشد سالمندی باید به تهیه و اجرای سبد کالا مخصوص سالمندان اقدام کند.
*خبرنگار سرویس اجتماعی