ساجده سلیمی-گروه فرهنگی: شاید آن زمان که داستان ماهی سیاهی را می نوشت که قصد دارد قهرمانانه به دنبال دریا باشد، ماهی ای که از سربه نیست شدن هراسی ندارد، ماهی سیاهی که جویبار برای او کوچک است و قصد به دریا زدن را دارد، به او الهام شده بود که روزی خود نیز به آب خواهد زد. شاید خودش می خواست ماهی سیاهی باشد که به رود زده تا به دریا برسد. ماهی سیاه کوچولویی که نمی خواست مثل دیگران باشد، می خواست از عادت های زندگی عبور کند، و دنیای جدیدی را کشف کند.
برادرش می گوید: «پدر تا مرگ صمد، موهایش سفید نشده بود. ولی بعد از مرگش به فاصله یک ماه، موهایش سفید شدند. فکر می کنم اگر آنها مثلا از دست می دادند یا یکی از بچه های دیگر ، اینقدر تاثیر نداشت. صمد واقعا همه چیز پدر و مادر بود... تقریبا همه درآمدش را به خانه می داد. خرجی درس و کتاب برادرکوچک و خرجی لوازم خانه همه پولش را می گرفت. اصرار می کردم که لباسی هم برای خودش بخرد، که گوش نمی کرد. مجبور شدم پارچه ای بخرم و بدهم خیاط بدوزد. او این کت و شلوار را تا آخر عمرش داشت. من فکر نمی کنم صمد از روزی که معلم شد تا مرگش دودست بیشتر لباس داشت...»(1)
اولین بار که یک روزنامه را به تنهایی خرید همراه برادرش بود. روزنامه سه ریال بود اما چون پولشان کم بود، با اصرار دوریال خریدند. این اولین بار بود که روزنامه می خرید. هیجان و عشق ذاتی به کتاب خواندن را از خردسالی با قصه های پدر و کتاب هایی که در خانه داشتند را پیدا کرده بود. پدر او را با قصه آشنا کرده بود و عطش صمد را بیشتر.

 

images

پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغ‌التحصیل شد. از مهر همان سال و در حالیکه تنها هجده سال سن داشت آموزگار شد. اولین داستان خود را در سال 1339 به نام عادت منتشر کرد زمانی که 19سال بیشتر نداشت. به زبان انگلیسی نیز مسلط بود و اشعاری از شعرای فارسی را به انگلیسی ترجمه می کرد. او علاوه بر داستان نویسی به طور جدی در مطبوعات فعالیت داشت و مقالات و مطالب مهمی در روزنامه ها و مجلات آن زمان دارد. او همچنین در عرصه طنز نیز دستی بر قلم داشت و با مجله توفیق هم همکاری هایی داشته است.
صمد بهرنگی را بیش از هرچیز به عنوان نویسنده کوک و نوجوان می شناسند. صمد معلم بود و با بچه ها ارتباط بسیار خوبی داشت. تا جایی که وقتی قرار شد از مدرسه ای که در آن درس می داد به جای دیگری منتقل شود، دانش آموزانش نگران بودند و در آخر صمد این رنج را به خود خرید و برای به دست آوردن دل بچه با طی مسافت طولانی در هردو مدرسه به تدریس می پرداخت. زمانی که صمد بهرنگی برای کودکان قلم به دست گرفت، ادبیات کودک و نوجوان سابقه چندانی نداشت. بیشتر ادبیات کودکان منحصر می شد به ادبیات شفاهی و روایت هایی که مادران برای کودکانشان نقل می کردند.

 

Samad_Behrangi

شاید اینکه صمد بهرنگی و کارهایش رنگ و بوی سیاسی گرفتند خلی چیز عجیبی نباشد وقتی بدانیم او فرزند خانواده ای فقیر بود که مانند اکثریت مردم آن زمان در امرار معاش روزانه اشان با مشکل مواجه بودند. پدر پیر و بیماری داشت که با وجود مریضی مجبور بود در کارخانه کار کند و امرار معاش خانواده را به عهده داشت. بهرنگی در محیطی بزرگ شده بود که انواع مشکلات سیاسی، اجتماعی اقتصادی، فرهنگی گریبانگیر مردم جامعه بود و کافی بود ذات کنجکاو و خلاقی چون صمد بهرنگی پیدا شود تا از آن جامعه ای که مزه تلخ استثمار را کشیده مضامینی خلق کند و از قلمش برای به تصویر کشیدن استبداد حاکم استفاده کند. از آنجایی که او درد و رنج طبقه کارگر را با پوست و گوشت خود حس کرده بود لذا از همان جوانی این را در ذهن می پروراند که تمام تلاش خود را برای نجات طبقه خود از فقر و فلاکت به کارگیرد.
این موضوع را می توان با نگاه به آثار بهرنگی به درستی دریافت کرد. هیچکدام از شخصیت های مثبت قصه های بهرنگی از طبقه مرفه و ثروتمند نیستند.علی رغم اینکه او در سن بسیار کمی از دنیا رفت اما با خلق آثار قابل توجه بخصوص در زمینه جمع آوری آثار فولکلور آذربایجان توانست نقش بسزایی در عرصه فرهنگ جامعه ایرانی داشته باشد.بهرنگی با سن کم اما تسلط ویژه ای بر قصه نویسی داشته است و از تمام تکنیک های روایت در آثار خود بهره برده است. به اقتضای داستان از راوی دانای کل، راوی اول شخص و درونی بهره برده است. با اینکه بر هویت ترک بودن خود و اصالت آن تاکید دارد، در عین حال به اصالت انسان و اخلاق تاکید ویژه ای دارد به نظر این اخلاق است که باید در مرحله ابتدایی وجوه زندگی انسان باشد.

 

little_black_fish2

 

او در طول سالهای دهه پنجاه برجسته ترین نویسنده کودک و نوجوان بود و معروف ترین داستان او یعنی «ماهی سیاه کوچولو» هنوز پس از این همه سال در صدر پرفروش ترین آثار ادبیات کودکان در سرتاسر جهان است. همین چند وقت پیش بود که گاردین در مقاله ای با انتشار ده اثر برتر ادبیات کودک داستان ماهی سیاه کوچولو را صدر این کتاب ها در کل جهان قرار داد و نویسنده مقاله به این موضوع اشاره کرد که این کتاب با توجه به تاریخی که در آن به نگارش درآمده بسیار منحصر به فرد است.
اما آنچه بیش از همه درباره زندگی سوال برانگیز و همیشه محل چالش بوده است، نحوه مرگ اوست.صمد بهرنگی 9 شهرویور در سال47 در رود ارس غرق شد. دو روز در آب ها سرگردان بود و بالاخره پس از دو روز توانستند پیدایش کنند. همراه بودن افسری نظامی با او سبب شده بود که در آن زمان روشنفکران شائبه قتل صمد بهرنگی را بر سر زبان ها بیاورند. بزرگان زیادی در این باره اظهار نظر کرده اند. بعضی مرگ او را بر اثر غرق شدگی می دانند و بعضی نظر دیگری دارند اما مساله مهم این است که این مرگ هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد.
او معتقد بود: «سعی کن بی اعتنا باشی.اما نه اینکه کار نکنی و بیکاره باشی. ها! غرض رفتن است نه رسیدن. زندگی کلاف سردرگمی است. به هیچ جا راه نمی برد. اما نباید ایستاد. این که می دانیم نخواهیم رسید: نباید ایستاد . وقتی هم که مردیم، مردیم...».

502

1.(آزما، شماره 17، شهریور81)

 
کد خبر: 329597

وب گردی

وب گردی