به گزارش ایسکانیوز و به نقل از روزنامه آرمان معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی مسئولان دولت فعلی را میراثدار تخلفاتی میداند که از دولت قبل به آنها به ارث رسیده است. پیروز حناچی از ابتدای زمان مسئولیتش با گزارشهای مهمی که در زمینه زمینخواری و تخلفات مربوط به زمین در نقاط مختلف کشور ارائه کرد، برای اصحاب رسانه به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. ابهامات ساخت وساز گردنه حیران و ساختوسازهای غیرمجاز مختلف در پایتخت در کنار دریاخواری در جنوب کشور و تصرف باغات و اراضی، حکایت زمینخواریهای خطرناکی بود که حناچی درباره آنها توضیح میدهد.
به دنبال شدت بخشیدن به مقابله با زمینخواری این پدیده در کشور از بین رفته و صفر شده است. به نظر شما این مساله تا چه اندازه صحت دارد؟
زمینخواری 2 شکل دارد: عدهای زمینهای دولتی را به نام خود میکنند و عدهای دیگر بر اموال شخصی دستاندازی میکنند. باید دید منظور کدام یک است. درباره زمینخواری دولتی به نظر میرسد با حساسیتهایی که ایجاد شده این مساله در حال از بین رفتن است. البته این مسالهای نیست که بتوانند به حال خود رهایش کنند و هر یک از دستگاهها اگر نظارت و توجه خود را از این قضیه بردارند دوباره همهچیز مثل سابق میشود. با این حال حساسیتها هم در جهاد کشاورزی، هم امور اراضی و هم اداره منابع طبیعی برای کنترل این موضوع خیلی بیشتر شده است. البته زمین فیالنفسه ارزشی ندارد و زمینی که بتوان روی آن ساخت وساز کرد، دارای ارزش است. جلوگیری از ساخت وساز غیرمجاز در دستور کار همه دستگاههاست و آن را تعقیب میکنند. پدیدهای که به تازگی با آن مواجه شدهایم آن چیزی است که اسم آن را دریاخواری گذاشتهاند. این مساله هم به نوعی استحصال زمین است. یعنی خشک کردن دریا و ریختن خاک و ماسه بر قسمتهای مختلف دریا با هدف استخراج زمین در قالب استحصال زمین و تصرف سواحل که نوعی زمینخواری است. سواحلی که مورد زمینخواری قرار گرفتهاند سواحل باارزشی بودهاند. مانند سواحلی که بخشی از جنگلهای حرا آنجاست یا سواحل جنوب غربی کیش. حتی این اتفاق در برخی موارد در جاهایی رخ داده است که نباید رخ میداد، مانند سواحل بندرعباس.
گفته میشود بیشترین تخلفات زمینخواری در روستاهاست. به نظر شما علت این مساله چیست و تا چه حد این قضیه متوقف شده است؟
هر جا کنترل، مدیریت و نظارت ضعیفتر باشد تخلف بیشتر میشود. آن چیزی که نابود شده زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی است. تا جایی که من اطلاع دارم دستگاههای اجرایی و معاونان عمرانی در مناطق مختلف خیلی جدی کار را تعقیب میکنند. امور اراضی جهاد ساختوسازهای بیرویهای که طبق تبصره یک ماده یک، مجوز برای تغییر کاربری از زمینهای کشاورزی نگرفته باشند را خیلی جدی بررسی میکند و در این موارد اغلب در ابتدا آنها را قلع و قمع میکنند و بعد پیگیری حقوقی. طبیعتا این جدیت میتواند مهارکننده و کنترلکننده باشد و دستگاههای ناظر درباره تعرض به منابع طبیعی و توقف این معضل نباید تردیدی داشته باشند.
زمینخواری در برخی نقاط کشور زمانی رسانهای و اعلام شد که جلوی آن گرفته شد. قرار بود گزارش کامل افرادی که در این زمینخواریها دست داشتهاند در اختیار مردم قرار بگیرد اما این اتفاق نیفتاد. درباره برخی مناطق مثل گردنه حیران، دلیل این مساله چه بوده است؟
زمینخواری حیران نتیجه آب کردن مانیتورینگ دستگاههای دولتی بود. دستگاههای دولتی که باید کنترل میکردند و مانع میشدند خودشان برای این کار جلو افتاده بودند و برخی دستگاهها نیز با هم در این کار مشارکت و همکاری داشتند. به عبارت دیگر استانداریها و معاونان وقت استانداری، سازمان امور اراضی و جهاد کشاورزی، منابع طبیعی و حتی بنیاد مسکن، در تایید طرح اولیه که نباید آن را تایید میکرد در این مساله دخیل بودهاند و هیچ دستگاهی به تنهایی مقصر نبوده است. فساد مالی و نقل و انتقالاتی که در این زمینه صورت گرفته در سازمان مفاسد اقتصادی مطرح شده و گزارشی برای آن تنظیم شده و دستورالعمل آن در حال اجراست. گزارشی که از این منطقه ارائه شده، این است که از ۱۶۰ هکتار محدوده تنها6 هکتار مسکونی است که البته این 6 هکتار هم برای روستاییان بود. ساختوسازها با طرح هادی روستایی مطابقتی ندارد و تخلفات هم داخل محدوده طرح هادی روستای حیران و خارج از این محدوده انجام شده است و به نظر میرسد که این تخلفات در زمان وقوع، کنترل نشده و همین موضوع باعث گسترش زمینخواری در این منطقه شده است. اینکه چه دلیلی باعث شده تا کنترلی برای زمینخواری در این منطقه انجام شود، واقعیتی تلخ است، اما میدانیم که در زمان زمینخواریهای گسترده در این بخش، نظارت یا برخورد کافی با عاملان آن نشده است.
حالا با این تجربیات تلخ و البته ارزندهای که در این زمینه کسب شده است به نظر شما آیا وقت آن نرسیده که یک متولی مشخص برای بحث زمینخواری در کشور تعیین شود و نظارت و مسئولیت این مساله بر عهده آن دستگاه باشد؟
من فکر میکنم این امری است که همه دستگاهها باید در آن مشارکت داشته باشند. زمینی که قابلیت ساختوساز نداشته باشد ارزشی ندارد و کسی که زمینخواری میکند دنبال ساختن آن است در حالی که بدون تخلف نمیتوان ساخت. مجوز، تاسیسات زیربنایی مثل آب، برق، گاز و تلفن طبق قانون در این نقاط ممنوع است. بنابراین همه دستگاهها باید در این مساله دخالت کنند که این اتفاق نیفتد و هر یک باید وظیفه خود را در این زمینه به انجام برسانند.
کمیسیون اصل نود مجلس که مسئول تحقیق و تفحص درباره زمینخواری را برعهده دارد اعلام کرده است این تحقیق به اتمام رسیده و قرار است گزارش آن در صحن علنی مجلس قرائت شود. با توجه به اینکه تعداد زیادی از مسئولان در این تخلفات دست داشتهاند به نظر شما تا چه حد ممکن است این گزارش به شکل تمام و کمال مطرح شود؟
باید منتظر باشیم گزارش ارائه شود و تا قبل از آن نمیتوان اظهارنظری کرد. البته اینکه این گزارش در مجلس طرح شود با اینکه رسانهای شود و همه مردم در جریان آن قرار بگیرند فرق دارد و باید دید این اتفاق تا چه حد محقق میشود.
آیا واقعا همه افراد ریز و درشتی که در زمینخواری دست داشتهاند شناسایی شدهاند؟ به نظر شما برای مقابله با زمین خواری چه برخوردی درست است؟
تا جایی که من اطلاع دارم تا آنجا که ممکن بوده همه این افراد شناسایی شده و برای آنها پرونده قضائی تشکیل شده است که البته امیدواریم این پرونده به نتیجه برسد. درباره مسائلی مانند این بحث که مستقیم با اموال عمومی و منافع همه افراد در ارتباط است باید تا جای ممکن قانون اجرا شده و برخورد سلیقهای صورت نگیرد. همانطور که اشاره کردم همه دستگاهها با هم در این مورد وظایفی دارند که اگر هر یک در وظیفه خود کوتاهی کرده یا سلیقهای عمل کنند تخلفاتی صورت میگیرد.
زمانی که زمینخواری دماوند و لواسان رسانهای شد، از برخی افراد در دولت قبل نام برده شد. این قضیه به کجا رسید؟
مدیران ارشد این امکان را دارند که از اختیارات خود استفاده کنند و امری غیرقانونی را که انجام آن برای دیگران سخت است انجام دهند. این افراد با توجه به امکانات و اختیارات خود اقداماتی را انجام دادند که نتیجهاش تخریب منابع و تهدید داراییهای عده زیادی از افراد بود که امیدواریم به درستی در مورد این افراد اعمال قانون صورت بگیرد.
مشکلی که برخی افراد و قربانیان زمینخواری در کشور پیدا کردند این بود که مال آنها و زمینی که به مبالغی برای خرید آن خرج کرده بودند از بین رفت و شکایتهای زیادی از این افراد مطرح شد. برای این افراد و مالباختگانی که به هر حال در این مساله مورد سوءاستفاده قرار گرفتند چه باید کرد؟
وقتی کسی اقدام به خریدن مالی میکند باید تمام جوانب آن را بسنجد و اینکه این افراد بدون تحقیق اقدام به این کار کردند، ایراد داشته است. برای مثال وقتی شما مال دزدی را میخرید باید بدانید چه عواقبی در انتظار شماست و صرف داشتن سند برای اینکه از صحت مال مطمئن باشید کافی نیست. در کنار این، توجه به این نکته ضروری است که این روزها هر عقل سلیمی آن را میداند. برای مثال کسی به یک برج 20 طبقه در یک روستا یا جنگل مجوز نمیدهد و اگر این مجوز جایی داده شده باید حتما افراد منتظر جواب ریسک خود باشند. البته اگر دستگاههای اجرایی به موقع و به درستی عمل کنند واسطهها و ماموران دولتی که در این تخلفات دست داشتهاند شناسایی و ضرر و زیان این افراد را متحمل میشوند، اما واقعیت این است که حجم و گستره این مساله آنقدر زیاد بوده که ناچارا یک عده افراد ضرر خواهند کرد.
درباره اتفاقی که رخ داده کمی بیشتر توضیح دهید. از چه طریقی این افراد توانستند با مجوز زمینی که مشکل دارد همه مسائل مانند آب، برق و گاز را که حتی همه روستاها به درستی از آن بهره مند نیستند به زمینها و مناطق تصرف شده منتقل کنند؟
در حالی که در محدوده شهرها هم شاهد ناهنجاری و تخلف هستیم باید گفت این قانونشکنیها در خارج از محدوده شهرها و حاشیه آن بیشتر است. هر چه مدیریت ضعیفتر میشود این تخلفات قویتر میشود و ریشه این مساله در این است. حداکثر دو، سه درصد مساحت کشور ما مانند جنگلهای شمال سبز و پردرخت است. وقتی این سه درصد زمینی که مانند زر است به جای اینکه به دست زرگر داده شود به دست مسگر سپرده شود نتیجه آن همین است.
یکی از نقاطی که هدف دستاندازی و تصرف غیرقانونی قرار گرفت منطقه کلاردشت بوده است. از این منطقه به عنوان بهشت زمینخواری یاد میشود. چرا این منطقه تا این اندازه با استقبال زمینخواران روبهرو شد؟
جایی که زیباترین منطقه شمال کشور است و باید برای کل افراد و استفاده عموم مردم باشد تبدیل به منطقه مسکونی برای عدهای خاص شده است. این کار از اساس ایراد دارد. از اول نباید زمینهای این منطقه تفکیک میشد و نباید اجازه تفکیک تا این حد صادر میشد. جاهایی که ثروتهای بومی و نادر این مرز و بوم است نباید با مدیریت خرده محلی اداره شود تا چنین بلاهایی به سرش بیاید، زیرا هر کسی شاید نداند ارزش و اهمیت این زمینها در کشور چقدر است. این زمینها و مراتع در بالاترین سطوح ملی باید مورد حمایت قرار بگیرد و مدیریت آن نباید محلی باشد.
درباره زمینخواری حتی اگر بازپسگیری هم صورت بگیرد جنگل و باغی که نابود شده دیگر برنمیگردد. درباره دریاخواری که مطرح کردید تا چه حد این اتفاقات قابل جبران و بازگشت است؟
اینها هیچ کدام از نظر ارزش طبیعی و محیط زیستی قابل بازگشت نیست و زمانی که شما ساحل دریا را نابود میکنید نباید انتظار داشته باشید این ساحل دوباره برگردد. جزیرههایی مانند کیش و قشم چون منطقه آزاد بوده شرکتهای مختلفی در آن دستاندازی کردهاند و اینها قابل بازگشت نیست و امیدواریم با طرح این مسائل این اتفاقات تکرار نشود.
به جز مناطقی که رسانهای شد و گزارش تخلفات آن ارائه شد، در کدام مناطق کشور زمینخواری بزرگ و پردامنه رخ داده که کمتر از آن اطلاع داریم؟
در مناطق جنوب غربی کشور مانند سنندج، مریوان، بانه و شهرهایی از این دست گزارشهایی ارائه شده و کوهخواری در این مناطق به شکل بزرگ و وسیع صورت گرفته است. لغت «زمینخواری» که درباره این افراد به کار بسته میشود و با پسوند «خواری» همراه است بیانگر حرص و طمعی است که در این افراد و عاملان این اقدامات وجود دارد. در مناطق کوهستانی ما شاهد این هستیم که افراد کوه را از بین برده یا نقاطی از آن را مورد تصرف و ساختوساز قرار دادهاند در حالی که وقتی کوه تخریب و تهدید میشود باید منتظر اتفاقات غیرمترقبه دیگر نظیر وقوع زلزله و نابودی یک منطقه باشیم. بنابراین تخلفات در زمینه کوهخواری یک چالش بزرگ است که حیات ملی را تهدید میکند و راه آن بازگشتن به طرحهای توسعه است. در طرحهای توسعه ما اجازه ساختوساز در دامنه و حریم کوه را نداریم. شهرداریها و وزارت کشور باید نسبت به این مساله واکنش نشان دهند.
در سیل اخیر ما شاهد ویرانیهای زیادی بودیم و بیشتر این ویرانیها در نقاطی رخ داد که ساختوسازهای غیرمجاز رخ داده بود؟ آیا تخریب بناها باعث این مساله شد؟
تخریب کردن در مسیر قطعا فایده دارد، زیرا در مسیر سیل و جایی که احتمال میرود طغیان جریان رودخانه باعث مشکلاتی میشود نباید چیزی ساخت. درههایی که در تهران و نقاط دیگر وجود دارد و محل ساخت وساز و سوءاستفاده قرار میگیرد در اثر سیل و طی سالیان سال به شکل V مانند فعلی خود رسیدهاند که مانعی برای سیل و گسترش آن است و زندگی و سکونت دراین درهها حماقتی بزرگ است که نباید رخ میداد. افراد وقتی به هر دلیلی مانند انتفاع مسائل شخصی خود به این مساله بیتوجهی کنند و در نقاط غیر قابل سکونت خانه یا رستوران دایر کنند یا برای ساعاتی بدون توجه به باران و طغیان رودخانه در مسیر آن قرار بگیرند اینها بیتوجهی و اشتباهات فردی است که متاسفانه هیچ دولتی برای این اتفاقات شخصی هزینهای پرداخت نمیکند و مسئولیت آن را گردن نمیگیرد. برای مثال، وقتی در محدوده یا روی یک یا چند گسل بزرگ که به گفته کارشناسان هر لحظه امکان فعال شدن آن وجود دارد واحد مسکونی ساخته میشود این اتفاق یعنی فقدان دید آیندهنگر و مدبرانه، مطمئنا خسارات و مشکلات حوادث و بلایای طبیعی را مضاعف میکند.
105105