جنگ افغانستان شکست خورده است

۱۴ سال اشغال برای آماده شدن نیروهای افغان به منظور مواجه شدن با چند هزار شبه نظامی که مجهز به تسلیحات سبک هستند، کافی نبوده و دو یا سه سال دیگر هم برای این منظور کافی نیست.

رئیس جمهور اوباما همیشه دوست داشته کسی باشد که جنگ های جورج دبلیو بوش را با موفقیت به پایان می رساند. وی عراق را مدیریت کرد و به دنبال این بود تا در پایان دوره ریاست جمهوری اش اقدامی مشابه هم در افغانستان انجام دهد.

اما تقویت موقعیت طالبان در شمال افغانستان موجب شد تا اوباما تصمیم بگیرد زمان خروج نیروها از افغانستان را تا پایان دوره ریاست جمهوری اش به تاخیر بیندازد. ضعف آشکار دولت افغانستان موجب درخواست هایی از اوباما شده است تا برای ثبات وضعیت، نیروهای بیشتری به این کشور اضافه کند. توماس جوسلین و بیل روگیو در نیویورک تایمز درباره نیروهای اضافی که به آن نیاز است، شاید 25 هزار نفر، صحبت کرده اند.

این اشتباه است. افغانستان از دست رفته و هرچه زودتر به این مسئله اعتراف کنیم، هزینه کمتری در این پروژه امپریالیستی صرف کرده ایم.

در سال 2009، رئیس جمهور اوباما با ادامه ایده افزایش نیروی جورج دبلیو بوش، این بار در افغانستان، 30 هزار نیروی جدید برای مدت زمان 18 ماه به این کشور اعزام کرد. به دلایل مشابهی که افزایش نیرو در عراق کار نکرد، این اقدام در افغانستان هم جواب نداد، حتی با افزایش نیروها هم جواب نمی داد. تاکنون نزدیک به دو دوره ریاست جمهوری دو رئیس جمهور صرف تلاش برای ایجاد نوعی از دولت دموکراتیک در آن کشور شده است.

این سیاست چگونه کار کرده است؟ دولت افغانستان به طور وصف ناپذیری فاسد است و براساس بررسی شفافیت بین الملل در سال 2014، از لحاظ فساد در میان 175 کشور، رتبه 172 را در اختیار داشته است. رسوایی های بی سابقه ای از بانکداری گرفته تا آموزش که برخی از آنها از سوی ارتش ایالات متحده کشف شده است، موجب هدر رفتن دها میلیارد دلار شده است. آخرین انتخابات این کشور یک تقلب بزرگ بود. افغانستان هم اکنون 90 درصد هروئین جهان که آن هم عملاً تنها منبع غیرخارجی پول نقد در کشور است را در اختیار دارد.

همچون عراق، در افغانستان هم شورشیان به خاطر نیروهای دولتی آشفته، عمدتاً برنده بوده اند. اشغال موجب ایجاد نظم در برخی از حوزه ها شده است، اما همچنان با روند دولت-ملت سازی تداخل پیدا می کند. با وجود هزینه 65 میلیارد دلاری ایالات متحده در زمینه آموزش و تجهیز، نیروهای دولت افغانستان اساساً بدون حمایت ایالات متحده درمانده هستند.

ما در قرن گذشته، بارها شاهد این موارد بوده ایم: در عراق، در ویتنام توسط فرانسوی ها و آمریکایی ها، در الجزایر توسط فرانسوی ها، در آنگولا توسط پرتغالی ها، در افغانستان توسط بریتانیایی ها و شوروی و هم اکنون توسط ایالات متحده، اشغال خارجی که بروز جنایت از سوی نیروهای اشغالگر قسمت اجتناب ناپذیر آن است، موجب دامن زدن به شورش و تضعیف دولت کشور اشغال شده می شود.

14 سال اشغال برای آماده شدن نیروهای افغان به منظور مواجه شدن با چند هزار شبه نظامی که مجهز به تسلیحات سبک هستند، کافی نبوده و دو یا سه سال دیگر هم برای این منظور کافی نیست. این یک مشکل سیاسی است که دولت افغانستان به آن دچار است و در این مقطع ایالات متحده نمی تواند کمک بیشتری کند. دولت افغانستان یا باید در این زمینه کاری کند یا این که نابود می شود.

این مسئله ما را به سوال اصلی که در این رابطه در ایالات متحده مطرح می شود، می کشاند: تروریسم اسلامی. اگر طالبان مجدداً کنترل افغانستان را در اختیار بگیرد، ما به آنها برای ایجاد یک دولت افراطی فرصت داده ایم؟ مهار و نه جنگ دائمی، واکنش درست است. کمک به کشورهای باثبات در منطقه به ویژه آنهایی که صدها هزار نفر از پناهندگان را پذیرفته اند، محاصره کردن منابع تسلیحاتی افراط گرایان، ردیابی منابع مالی (به ویژه از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس و عربستان) و بالاتر از همه حمله به بی کفایتی اداری که اجازه می دهد هواپیماربایان 11 سپتامبر در ایالات متحده دست به عملیات بزنند، اقدامات درست هستند.

تحلیلگران آمریکایی بیش از اندازه به نقش افزایش نیروها می پردازند. درست است که ارتش ایالات متحده قدرتمند است، اما به وضوح، ابزار خوبی برای تبدیل یک کشور خارجی به یک دموکراسی غربی نیست.

منبع: ویک/ دیپلماسی ایرانی

کد خبر: 533735

وب گردی

وب گردی