زهرا داستانی: اینجا مدرسه کودکانی است که کودکیشان در خیابان و کار خلاصه میشود. مدرسهای در دل محلهای قدیمی به نام دروازه غار. محلهای که پر است از کوچهها و پسکوچههای باریک و خانههای نقلی و آجری با مردمانی که در کنار چهره آفتاب سوختشان دلی پر از صفا دارند.
اینجا مدرسه کودکان کار است. مدرسهای قدیمی که شاید قدمت بنایش به 30 سال پیش باز گردد. مدرسهای با حیاطی نسبتاً نقلی که نقاشیهای کودکانه سراسر دیوارش را پوشانده. تنها دو طبقه دارد و نهایتاً 400 دانش آموز را در خود جای میدهد. هرچند باطن بنایش بوی کهنگی میدهد اما سرشار از جوانی و شادابی و نشاط است.
اینجا مدرسه کودکان کار صبح رویش است. اینجا خبری از داد و بی دادهای ناظم و تحکم مدیر و معلم نیست. اینجا همه روابط خودمانی تر از آن چیزی است که تصورش را میکنید. اینجا کسی در قید و بند چهارچوبهای ضوابط اداری و سمت های دهان پر کن نیست. همه برای یک گام به جلو قدم بر می دارند از ناظم گرفته تا دانش آموزانش در سایه یکدیگر کار می کنند تا شاید بتوانند آینده ای روشن را برای هم رقم بزنند.
داوودی، مدیر مدرسه صبح رویش است. مدیری 27 ساله که در کنار گروه جوانش در خدمت کودکان کار عرق می ریزند.
داوودی در همین باره به خبرنگار ایسکانیوز می گوید: ما یک گروه جوان هستیم و من به عنوان مدیر مدرسه کاری را به تنهایی انجام نمیدهم. ما کار تیمی انجام میدهیم و مجموعهای از جوانها هستیم که با روحیه و با ابداعات جوانی و با فکر اصلاح کردن پیشکسوتان در این مدرسه مشغول به کار شدهایم. ما سلسله مراتبی نیستم. سبک مدیریتیمان کار تیمی است.
و اینگونه بود که صبح رویش متولد شد
مدرسه صبح رویش اسم زیبایی دارد. شاید نامگذاریش بی علت هم نباشد. این مدرسه مکانی برای رویش کودکان کار است که سالیانی محروم از تحصیل بوده اند اگرچه تا قبل از این سازمان های مردم نهاد و خیرین در آموزش این کودکان سهیم بوده اند اما با وجود مدرسه صبح رویش شاید تحولی در آموزش کودکان کار باشد.
اما داستان مدرسه صبح رویش از کجا شروع شد؟ آن طور که داوودی میگوید: مدرسه صبح رویش در آبان ماه 93 متولد شده است. او میگوید: این مدرسه یک ساختمان مخروبه بوده که شهرداری تهران آن را از آموزش و پرورش خریداری کرده و برای استفاده کودکان دروازه غار و مدیریت بخش خصوصی بهسازی میکند.
از 7 صبح تا 8 شب، پر از دانش آموز باشیم
مدرسه کودکان کار صبح رویش از پیش دبستانی تا ششم دبستان را به پسران و از پیش دبستانی تا سوم دبستان را به دختران آموزش میدهد و قصد دارد که به زودی مقطع پیش دبستانی را نیز به مقاطع آموزشی اضافه کند. داوودی در ادامه برنامه های خود در این مدرسه میگوید: در نظر داریم کلاسهای نهضت سواد آموزی را برای کودکانی که 10 سالگی را پست سر گذاشتهاند و تا کنون به مدرسه نرفتهاند، دایر کنیم.
داوودی در ادامه اشارهای هم به اولیت اول خود در برنامههای آتی مدرسه میکند و میگوید: برنامه اصلیمان این است که از 7 صبح تا 8 شب مدرسه پر از دانش آموز باشد و کلاسهای شناور را برای کودکانی که توانایی حضور در شیف عادی مدرسه را ندارند، ایجاد کنیم.
در خانه ثبت نامشان می کنیم
مدیر مدرسه صبح رویش میگوید: برای جذب دانش آموزان به خانه های آنها می رویم و مددکار ما در خانههایشان در مدرسه ثبت نام میکند. در جریان برقراری ارتباط ما با خانواده این کودکان، ما در بسیاری از مشکلات با آنان سهیم میشویم. همین باعث اعتماد میشود و خانواده به او اجازه میدهند که علیرغم کار بتواند بخشی از ساعات روزش را نیز در مدرسه بگذراند.
یک نگرش منفی نسبت به کودکان کار در جامعه وجود دارد و آن این است که همه فکر میکنند که این کودکان در یک مافیای خرید و فروش میشوند. این کودکان با پدر و مادرشان زندگی میکنند و بسیاری از این والدین علاقه مندند تا کودکانشان درس بخوانند. هرچند که والدینی هم هستند که اجازه تحصیل کودکانشان را نمی دهند. ما برای آنها نیز برنامه داریم و با روشهای مختلف و ادبیات خاصی آنها را راضی میکنید.
کودکانی که هویت ندارند
به گفته مدیر مدرسه صبح رویش، بسیاری از کودکان کار هویت ندارند و برخی از آنان تا سن 12 سالگی رنگ مدرسه را هم ندیدهاند. او میگوید که در کنار کودکان افغان که هویت و شناسنامه ندارند بسیاری از کودکان ایرانی نیز هستند که هنوز هم بدون هویتند. داوودی درباره تعداد کودکان مشغول به تحصیل در این مدرسه میگوید: تعداد کودکان کار ایرانی بیشتر از کودکان اتباع است وکودکان ایرانی و افغان به عنوان هموطنان قدیمی در کنار هم درس میخوانند.
مدرسه ای به معنای واقعی غیر انتفاعی
داوودی میگوید: ما به معنای واقعی یک مدرسه غیر انتفاعی هستیم و تمامی سرویس دهی ما به صورت رایگان است. در مدارس دولتی دانش آموزان باید مبلغی بالغ بر 300 تا 400 هزار تومان شهریه بپردازند اما این مدرسه کاملا رایگان است و صبحانه کودکان را نیز تأمین میکنیم.
معلمان با انگیزه با حداقل حقوق
داوودی میگوید: امیدواریم به برکت همیاری خیرین و حمایت مجموعههایی مانند آموزش و پرورش و شهرداری تهران، راه برای ما باز شود. همکاران ما حداقل حقوق ممکنی که یک کارشناس ارشد میتواند داشته باشد را دریافت میکنند و تنها چیزی که همکاران مرا به مدرسه پیوند میزند عشق و علاقه به این کودکان است.
آموزش نه به مواد مخدر
مدیر مدرسه صبح رویش میگوید: هدف این است که بچهها در استعدادی که دارند پرورش یابند. ما متد آموزشی را طراحی کردهایم که اول چگونه زندگی کردن را به کودکان بیاموزیم. ما مهارت نه گفتن را به کودکان میآموزیم چرا که پیرامون این کودکان پر از جرم و جنایت و آسیبهای اجتماعی است و آنها در درجه اول باید یاد بگیرند که چگونه نه بگویند. این بچهها قرار نیست که به سیگار نه بگویند، اینها باید به مواد مخدر نه بگویند. باید یاد بگیرند که چگونه خشم خود را کنترل کنند چرا که در یک درگیری ساده میتوانند به یک قاتل تبدیل شوند.
آموزش بر مبنای بازی
داوودی درباره شیوه آموزش کتب درسی به این کودکان میگوید: در کنار آموزش مهارت زندگی، نوع آموزش ما در کلاسها برمبنای بازی است. یک سختگیری ساده میتواند کودکان را فراری از مدرسه کند. کودکانی که انگیزهی زیادی برای آمدن به مدرسه ندارند و همچنین والدینشان نیز علاقهای ندارند که آنها را به درس و تحصیل سوق دهند، مدرسه باید مکان لذت بخشی باشد.
او به آزادی کودکان برای لباس پوشیدن اشاره میکند و میگوید: در میان دانشآموزانمان کودکانی وجود دارد که با همان لباسهای خانه و دمپایی به مدرسه میآیند. اینجا مدرسه کودکان کار است و باید به مدارس دیگر تفاوت داشته باشد. آزادی بچهها در این مدرسه بیشتر است و کمتر تحکمی به نام ناظم و معلم بر روی دانش آموزان وجود دارد.
هدف پرورش است نه کنکور
به گفته داوودی، مدرسه کودکان کار صبح رویش، به فکر رساندن کودکان به دانشگاه و قبولی کنکور نیست اما آنها را برای رسیدن به قله موفقیت یاری میکند. او میگوید: ما روی دیوارهای مدرسهمان عکس دکتر حسابی، پروفسور سمیعی و سایر فرهیختگان را به نمایش گذاشتهایم که تا الگوی آنها باشند. اگر دانش آموزی استعداد و انگیزهای برای رسیدن به دانشگاه داشته باشد حتما به آن بال و پر خواهیم داد اما هدف اصلی ما آموختن زندگی است.
آموزش به شیوه غیرمستقیم
مدیر این مدرسه درباره شیوه آموزشی میگوید: شیوه ما بر مبنای آموزش غیرمستقیم است. ما به کلاس ریاضیمان میگوییم، عدد کده و به علوم میگوییم، عجب کده. زنگ ریاضی خبری از کتاب و مشق نیست. شاید کودکان با مفاهیم ضرب و ریاضی در کلاس ورزش آشنا شوند. با این حال آموزش ما همان آموزشی است که مد نظر نظام آموزشی کشور است. ما با همان متد جلو می رویم فقط ظواهر آن را تغییر دادهایم. دانش آموزان براساس نظام توصیفی ارزشیابی میشوند و در پایان سال به کودکانی که دارای هویت هستند کارنامه داده می شود.
مدرسه، خانه اول این کودکان
اینجا خانه اول این کودکان است. این سخنی است که داوودی میگوید. او میگوید: ما به فکر این هستیم که برای این بچهها لباس و ناهار تأمین کنیم. سایر دانش آموزان اگر در مدرسه غذا نخورند حتما بهترین غذا در خانهاشان در انتظار آنهاست اما برای این کودکان خبری از غذای لذیذ در خانه نیست. خیلی از این کودکان محبتی که در مدرسه میبینند، بیشتر از خانه است و حتی بیشتر از خانه، بازی میکنند.
بهبود وضعیت بهداشتی، اولین دستاورد
او درباره خروجی آموزشی این مدرسه میگوید: ما تازه شروع به کار کردهایم اما در همین مدت بهداشت بچهها تغییرات زیادی داشته و بچههایی که قبلا تکه کلامشان حرفهای ناخوشایند بود اکنون مودب هستند. ما نگاهمان موفقیت واقعی این بچههاست. بچههایی که از منفی 20 درجه به صفر برسند حتما موفق بودهند. بچههایی که حتی خیلی از افراد نمیتوانند آنها را در کوچه خیابان تحمل کنند.
تحصیل 170 کودک کار
مدرسه کودکان کار صبح رویش، 170 دانشآموز دارد اما مدیر این مدرسه میگوید همچنان این مدرسه پذیرای کودکان محله دروازه غار است. صبح رویش در واقع دو مدرسه در جوار یکدیگر است که یکی دخترانه و دیگری پسرانه است.
داوودی به آموزش 50 دختر در مدرسه صبح رویش اشاره میکند و میگوید: تا حدی مراجعه پسران به مدرسه بیشتر است ولی این طور نیست که بگوییم دخترها در خانوادههایشان در یک شرایط متعصبانه زندگی میکنند.
آموزش کودکان کار سهم دولت نیست
مدیر مدرسه صبح رویش، عقیده دارد که سهم دولت برای آموزش کودکان کار، تأمین زیرساختها و تشکیل شبکه منسجم برای هم افزایی و همکاری سازمانهای مردم نهاد میداند. مدارس دولتی سالهای سال است که با کودکان افغان درگیرند. بسیاری از زمانها نگاه در مدارس پایین شهر نگاه آموزش کودکان کار نیست. بنابراین باید آموزش کودکان کار به بخش خصوصی داده شود. همان طور که در بخش صنعت و اقتصاد خصوصی سازی وجود دارد، در بخش فرهنگی نیز باید خصوصی سازی صورت گیرد.
20104