زهرا داستانی: اینجا خیابان انقلاب است. کمی آن طرف تر از در اصلی دانشگاه، خیابانی است که نامش را 16 آذر گذاشته اند. خیابانی که زیر دود و سرما گم است و هر از گاهی زیر کفشهای عابران نوازش میشود. عابرانی که اگر سرما امانشان دهد سری بلند می کنند و برای اینکه مسیر را گم نکنند نیم نگاهی هم به تابلوی 16 آذرش میاندازند.
امروز 16 آذر است. روزی که در تاریخ ایران به نام دانشجویان به یادگار مانده. اما چقدر از دانشجویان ایران زمین روز خود را میشناسند؟
به دنبال پاسخی از خود دانشجویان خیابان انقلاب را پشت سر میگذاریم. در میان گروه عابرانی که خیابان انقلاب را به سمت مقصدی طی میکنند کیفهای بزرگ و کولههای آویزان بر دوش میتوانند نشانهای برای تمیز دادن دانشجویان از میان سایرین باشد.
فرار از پرسش و پاسخ های تاریخی
سه دختر در میان انبوه عابران به چشم می خورند. مشغول صحبتند اما به سرعت از کنار دیگران عبور می کنند. از کیفی که در دست دارند معلوم است که دانشجوی هنر یا گرافیکند. با گفتن تنها یک «سلام» از ادامه راه باز میایستند و به سوالات پاسخ میدهند.
الهام که از سایر دوستانش سر زبان بیشتری دارد، در پاسخ به این سوال که میدانی امروز چه روزی است؟ میگوید: «16 آذر. روز دانشجو». سایر دوستانش چهرهای در هم می کشند. گویا که امروز چه روزی است و از مصاحبه سر باز می زنند.
الهام در پاسخ به این سوال که چرا 16 آذر را روز دانشجو نامیده اند؟ دست و پا شکسته چیزهایی میگوید: «فکر میکنم به خاطر شهادت دو دانشجوی معترض در این روز به روز دانشجو نام گذاری شده است.»
بعد از شرح ماجرای تاریخی روز 16 آذر، الهام را به سال 32 می برم. از او می پرسم که اگر به آن سالها بازگردی در جمع دانشجویان معترض خواهی بود؟ او میگوید: «نه. اگر به آن سالها باز گردم اعتراضی به حضور ریچارد نیکسون نخواهم داشت.» و سایر دوستانش هم پیرو حرف او سری تکان میدهند.
سخت ترین سوال، گذشتهای که نمیدانیم
علی و نسرین دانشجویان رشته ارتباطاتند و حدود 25 سال سن دارند. پشت ویترین مغازه کتاب فروشی ایستاده اند و با هم مشغول گپ زدنند. علی و نسرین جزء کسانی هستند که اطلاعی از اتفاقات 16 آذر سال 32 ندارند. نسرین با خنده پس از توضیحات تاریخی، میگوید: «پاسخ سوال چقدر سخت بود نمی دانستم دلیل نام گذاری این روز به این خاطر است» و علی سری تکان میدهد و به حرفهای او میخندد. از علی میپرسم که اگر جای دانشجویان آن سال بودی آیا در صف تظاهر کنندگان میایستادی؟ او میگوید: «نه. من اعتراضی نمیکردم»
مهدی، دانشجوی فنی است. کوله ای بر پشت دارد و با سرعت از در کتاب فروشی بیرون میآید. گویا به دنبال کتابی است که نمییابدش. از او می پرسم که چرا 16 آذر را به نام دانشجو نام گذاری کردهاند؟ و او با حالتی پرسشی میگوید: «مربوط به جریانات کوی دانشگاه بود؟» و اظهار بی اطلاعی میکند.
16 آذر، برند جنبش دانشجویی
محمدعلی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت است. او به واسطه فعالیت سیاسی اش اطلاعات خوبی در مقایسه با دیگران دارد. او میگوید: «روز 16 آذر، برند جنبش دانشجویی است. دانشجویان در این روز به حضور معاون رئیس جمهور آمریکا در تهران با اعتراض کردند و در جریان این ماجرا سه دانشجو به شهادت رسیدند و این روز به نام جنش دانشجویی شناخته شد» او می گوید: «به طور قاطع میتوانم بگویم که اگر به آن زمان باز گردم در اعتراض به استکبار مشت گره میکنم و در برابرش میایستم».
منطق و دیپلماسی صلح به جای خشونت
احمد دانشجوی رشته مهندسی عمران است. ته ریشی بر صورت دارد و دست در جیب پشت ویترین کتاب فروشی ایستاده و در انتظار دوستش است. از ماجرای 16 آذر و روز دانشجو بی خبر است. اما پس از توضیحات تاریخی میگوید که اگر به آن روز باز گردد به حضور نیکسون اعتراض نمیکند و عقیده دارد که باید با منطق و دیپلماسی صلح با تمام کشورها ارتباط برقرار کرد.
سه قطره خون به خاطر استقلال
فاطمه، دانشجوی رشته ادبیات است. گویا برخلاف رشتهاش علاقه زیادی به تاریخ ایران دارد. او برایم با تسلط کافی از روز دانشجو صحبت میکند و روز 16 آذر را یک قیام دانشجویی و مبارزه با استکبار می نامد. میگوید: «خون سه دانشجوی شهید به این خاطر ریخته شد تا ما امروز استقلال خود را در برابر آمریکا حفظ کنیم». او عقیده دارد: «با وجود اینکه شرایط سیاسی کشور عوض شده اما اگر آمریکا به صراحت 62 سال پیش در امور کشور دخالت کند مستحکم تر از دانشجویان 16 آذر 32 در برابر آمریکا خواهد ایستاد.»
با این حال 16 آذر همچنان در میان برگهای تاریخ به عقب رانده میشود و یاد دانشجویان شهید در خاطره دانشجویان امروز کم رنگ تر. اما با این حال سخنان دانشجویان امروز نشان میدهد که تفکرات سیاسی آنان در مقایسه با نسلهای گذشته متفاوت است.
20104