وارطان وسکانیان در گفت‌وگو با ایسکانیوز: ترکیه در بلند مدت موفق نمی‌شود/ نباید به نبود بشار اسد حتی فکر کنیم

ایسکانیوز/ گروه بین الملل-شاهین زینعلی: کشور ترکیه به عنوان یکی از بازیگران اصلی تحولات امروز آسیای جنوب غربی، شامات و قفقاز بر پایه ایدئولوژی پانترکسیم ایجاد شد. دکتر "وارطان وسکانیان" رئیس بخش مطالعات ایران در دانشکده مطالعات شرق شناسی دانشگاه دولتی ایروان و پژوهشگر موسسه مطالعات شرق شناسی ،آکادمی ملی علوم ارمنستان در گفت و گویی با ایسکانیوز درباره پانترکسیم و سیاست‌های ترکیه در منطقه می گوید: در بلند مدت ترکیه به اهداف خود نخواهد رسید.

-از جمله جریان‌هایی که در حال حاضر تحولات منطقه را تحت تأثیر قرار داده، پانترکیسم است. در دل جریان پانترکیسم چه رابطه ای میان پانترکیسمی که جمهوری آذربایجان مدعی آن است با آنچه ترکیه پرچمدارش است، وجود دارد؟

همانطور که گفتید پانترکیسم دو مدعی در منطقه دارد. جمهوری آذربایجان و ترکیه. پانترکیسم جمهوری آذربایجان بیشتر پان‌آذربایجانیسم است و در سودای جدایی آذربایجان ایران و مناطقی از جمهوری ارمنستان است. این پانترکیسم مشخصاً محدود به سویه‌های ضد ایرانی، ضد ارمنی و ضد گرجی در قفقاز و آذربایجان واقعی یعنی آذربایجان ایران است.

ترکیه در حال حاضر به نوعی پانترکیسم کلاسیک را در بسته بندی جدید به منطقه عرضه کرده است که به اعتقاد من بسیار خطرناک تر از پیش است. پانترکیسم کلاسیک، بنیان ایدئولوژیک ترکیه میراث‌دار عثمانی بود و هست. نو عثمانیسم اردوغانی هم بر پایه همین پانترکیسم بنا شده است، اما لفافی از اسلام گرایی اخوانی نیز به روی آن کشیده اند.

پانترکیسم ترکیه به مناطق بسیاری چه در قفقاز، شامات و حتی آسیای مرکزی و البته ایران چشم دارد.

-یعنی محتوای پانترکیسم ترکیه پان‌تورانیسم است؟

بله پان تورانیسم اصطلاح گویایی است. در واقع اکنون پانترکیسم ترکیه مخلوطی از پان‌تورانیسم(از آن جهت که به مناطقی از آسیای مرکزی نظر دارد)، پان عثمانیسم(سودای احیای امپراتوری عثمانی) و پان اسلامیسم است. اما این معجون چند رنگ تنها یک نتیجه را دنبال می‌کند و آن از بین بردن ساختار منطقه، ایجاد هرج و مرج و در نهایت باقی گذاشتن "زمین‌های سوخته" است.

-پانترکیسم دست کم به آن مفهوم کلاسیک یک ایدئولوژی قوم‌گرایانه است و ذیل "فاشیسم قومی" می‌گنجد. اما از آنجایی که به خصوص در مورد آنچه از سوی جهوری آذربایجان رهبری می‌شود این قوم‌گرایی فاشیستی امری بدیع و بی سابقه است. لذا پانترکیست‌ها مثلا در ایران و حتی در جمهوری‌آذربایجان برای آنکه خود را جریانی مسبوق به سابقه چندین دهه‌ای نشان دهند،سعی دارند تبار خود را به حزب مساوات، حزب کمونیست جمهوری آذربایجان و فرقه دموکرات آذربایجان در ایران و ماجرای پیشه‌وری برسانند. شما نسبت پانترکیسم امروز را با آن جریانات چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پانترک‌ها سعی دارند تجربه فرقه دموکرات آذربایجان را به عنوان یک الگو و نمونه تاریخی موفقیت‌آمیز مطرح کنند. ولو آن که می‌دانیم این نمونه موفقیت آمیز هم نبوده و پایان خوشی برای فرقه دموکرات رقم نخورد. این الگو عملاً به تانک‌های شوروی وابسته بود!

به هر حال پانترکیسم سعی دارد برای خود ستون‌هایی دست و پا کند. نخستین ستون را برشمردیم. ستون بعدی هویت ضد ارمنی بودن آن است. یعنی سعی دارند هویت این جریان را در تخاصم با ارمنی‌ها قوام بخشند.

اما این نکته را هم باید در نظر داشت که اگرچه پانترکیسم ایدئولوژی بی ریشه‌ایست، اما در عمل توانسته بسیار تأثیرگذار باشد. شاید در بلند مدت نتیجه‌لازم عاید هواداران این جریان نشود اما در کوتاه مدت عوارض آن برای صلح و امنیت منطقه آشکار است.

-یکی از مناطقی هم که این اثرات مخرب در آن هویداست سوریه و منطقه شامات است. در مورد سوریه دو کشوری که گفته می‌شود برای براندازی دولت این کشور تلاش می کنند، ترکیه و سعودی- هر کدام با ایدئولوژی خود- پانترکیسم-اخوانی‌گری و سلفی‌گری وهابی- عمل می کنند. عامل پیوند این دو علی رغم ایدئولوژی‌های متفاوت چیست؟

به اعتقاد من جدای از اشتراک منافع عربستان سعودی و ترکیه در مورد سوریه، "افراط" عامل نظری اصلی در پیوند میان این دو و نیروهای مورد حمایتشان است. تفکر اخوانی و سلفی به غیر از اشتراکات، تضادهای بسیار با یکدیگر دارند، اما در افراطی‌گری اشتراک دارند و هر دو ناتوان در کشورداری. مورد مصر نشان داد اخوان المسلمین برای ترور پتانسیل‌های بالایی دارد؛ گرچه در کشورداری کار چندانی از ایشان برنیامد. ترکیه تحت زعامت اردوغان هم در داخل با مشکلات جدی رو بروست و من روند رو به افولی برای آینده سیاسی اردوغان و حزب عدالت و توسعه پیش‌بینی می‌کنم.

-یعنی به نظر شما در نبود بشار اسد شاهد تقابل ترکیه و عربستان سعودی خواهیم بود؟

اولا مایلم تاکید کنم که نباید به نبودن بشار اسد حتی فکر کنیم. هم از بعد انسانی و هم از منظر نتایج سیاسی در منطقه. برای من شرق شناس سوریه کشور زیبایی است چون دولت این کشور توانسته همزیستی مسالمت آمیزی میان پیروان مذاهب گوناگون به نمایش بگذارد. از بعد سرزمینی سوریه بدون اسد یعنی تجزیه سوریه. لذا من به نبود بشار اسد فکر نمی کنم و توجه داشته باشید که اسد اکنون یکی از بازیگران پرقدرت و اصلی در سوریه است که توانسته به صورت نسبی بر سایر بازیگران برتری یابد.

اما اگر فرض کنیم دولت سوریه سقوط کند، صد در صد باید منتظر برخوردهای خشن ترکیه و سعودی ابتدا در سوریه و بعد فراتر از آن در منطقه باشیم که بی شک کل خاورمیانه را به آتش خواهد کشاند. درشرایط فعلی اسد برود خاورمیانه رفته است. اما در عین حال معتقدم در شرایط کنونی اسد نه رفتنی است و نه باید برود.

-ترکیه خود با مشکلات بسیاری در داخل روبروست. اردوغان و سایر مقامات این کشور حمایت از گروه های تروریستی مخالف دولت سوریه را رد می کنند اما می گویند بشار اسد دیکتاتور است و باید برود. آیا ترکیه خود یک دموکراسی است؟

ما باید اعتراف کنیم که آقای اردوغان در کوتاه مدت دست کم بازیگر خوبی بوده است. البته در راستای منافع حزبی و نه اهداف کلان ترکیه. اردوغان موقعیت اقتصادی و سیاسی ترکیه را به خطر انداخته است.

ترکیه به سمتی می رود که یا به یک کشور کاملاً فاشیستی یکدست تبدیل می‌شود یا به سمت بی ثباتی بیشتر و درگیری میان اقوام ساکن در این کشور می‌رود. ترکیه اگر با حمایت از داعش در سوریه بمبگذاری کرده، در واقع گویی خاک خود را هم مین‌گذاری کرده و روزی این مین‌ها منفجر می‌شوند. ترکیه با سیاست‌هایی که در مورد اقوام غیر ترک، یعنی ارمنی‌ها، کردها و علویان در پیش گرفته یک دموکراسی مبتنی بر حقوق شهروندی نیست.

اما این نباید ما را دچار خطای محاسبه کند.ترکیه کشور قدرتمندی است. به قول معروف فیل اگر پایش لنگ باشد باز هم فیل است!

-در مقابل سیاست های نو عثمانی گرایانه دولت ترکیه این مسأله هم مطرح می شود که در سیاست خارجی ایران هم نگاه تمدنی آرام آرام جایگاه ویژه ای پیدا می کند. نظر شما درباره نگاه تمدنی در سیاست خارجی ایران چیست و نقش ارامنه و دولت ارمنستان در این میان چه می تواند باشد؟

بر خلاف ترکیه که نوعثمانی گری آن بر پایه برخی توهمات تاریخی و واقعیات جاری است، ایران فرهنگی یک واقعیت تاریخی و کنونی می باشد. کشور ایران محکوم به استفاده از این ابزار فرهنگی و تمدنی است. به خصوص آنکه فرهنگ شیعی یکی از ستون های اصلی آن است.

درباره ارمنی ها نیز مسأله روشن است. ارمنی‌ها به نوعی ایران را وطن خود می دانند. آنها در طول تاریخ برای ایران جنگیدند و خون ریخته اند. به نظر من ارمنیان و ایرانیان یک ملت در دو کشور اند. ایران باید از ظرفیت ارمنی‌ها در سیاست خارجی تمدنی خود استفاده کند و ارمنی‌ها نیز بسیار مشتاقند تا نقشی در همبستگی هرچه بیشتر اقوام ساکن در حوزه تمدنی ایران بازی کنند.

301301

کد خبر: 564440

وب گردی

وب گردی