پزشکان در طول تاریخ همواره از مرتبه اجتماعی بالایی در بین طبقات مختلف اجتماعی مردم برخوردار بودند. «حکمت» اطبای قدیم نقش برجسته آنان را از نظر اجتماعی مبرزتر میکرد. اما حقیقت این است که پزشکان چه در گذشته و چه امروز هرگز اشتهار عامه پسندی در جامعه، ازنوعی که امروزه به آن «سلبریتی» بودن میگوییم، نداشتهاند. شما تقریبا در هیچ منبع تاریخی در مورد تولد دقیق و درگذشت رازی که اروپاییان او را با نام رازوس میشناسند و به عنوان یکی از بزرگترین داروسازان اعصار از او یاد میکنند اطلاعی کسب نمیکنید. در مورد محل دفن رازی هم اطلاعی در دست نیست. ابن سینا اما به یمن صدارت و وزارت و سیاسی کاری، توانسته است بعد از درگذشتش در همدان برای خود مقبرهای دست و پا کند اما حتی کتاب قانون ابن سینا که کتاب مرجع پزشکی در قرنهای گذشته بوده است، تا اواخر دوره قاجار به فارسی ترجمه نشده بوده است!
علیرغم اینکه در کشورما نام شاعرانی مثل عوفی یا اقبال لاهوری به گوش بسیاری آشناست، کسی نام زهراوی بزرگترین جراح دنیای اسلام یا ابوماهر شیرازی یا مجوسی اهوازی که بزرگترین پزشکان عصر قدیم بودهاند و دانش پزشکی عصر قدیم را متحول کردهاند را نمیداند. علت آن هم طبیعی و مشخص است، اطبا هرگز کانون توجه عمومی نبودهاند. آنها در موعد نیاز به مردم خدمت رسانی میکردهاند. قرار هم نبوده که همیشه مورد توجه باشند و خودشان هم هرگزچنین خواستهای را نداشتهاند.
اما اگر به زمان حاضر برگردیم، میبینیم که بخیه چانهٔ یک کودک که از نظر ماهیت و تاثیر بر جان و سلامت انسانها شاید از نظر یک پزشک در اولویتهای بعدی اهمیت قرار داشته باشد تیتر یکِ رسانهای میشود. یا جا ماندن یک گاز استریل در بدن یک بیمار بعد از یک جراحی اورژانسی که به نجات جان بیمار منجر شده است، تبدیل به یک سوژه داغ رسانهای برای زیر سوال بردن خدمات جامعه پزشکی میشود. یا اینکه در یک تصادف رانندگی که ضارب بعد از متلاشی کردن مغز یک عابرپیاده -در یک خیابان شلوغ مرکز شهر که در خلوتترین ساعات روز با سرعت بیشتر از سی کیلومتر در ساعت امکان تردد ندارید- متواری میشود، به جای پرداختن به اصل موضوع باز هم جامعه پزشکی و عملکرد بیمارستانی که در نزدیکی محل حادثه قرار دارد زیر سوال میرود.
اگر منصف باشیم وزیر بهداشت و درمان فعلی جناب آقای دکتر هاشمی عملکرد موفقی در ایجاد تحول در نظام سلامت کشورداشته است. چه نتیجه این تحول مثبت، خنثی یا منفی بوده باشد، ذات تحول در نظام سلامت کشور اتفاق افتاده است. نظام سلامت مهجور کشور، کانون توجه دولتمردان و مردم شدهاست و سلامت مردم جز اولویتهای دولت قرار گرفتهاست. اما به تدریج این قرار گیری در کانون رسانه ای موجب شده است که در میان صنف ارائه دهندگان خدمات درمانی وبهداشتی مخالفت با وزیر بیشتر شده و حتی برخی از اعضای جامعه پزشکی وزیر را متهم به پوپولیست بودن و حرکات نمایشی و نمادین نمایند
البته وزیر بهداشت هم از حضور رسانهای در مدت تکیهاش بر مسند وزارت غافل نبوده است. در تمامی حوادث و رویدادها در نقش اول ظاهر شده و به جرات میتوان گفت حتی در وجود موضوع بسیار مهمی به نام پرونده اتمی که بالطبع آقای ظریف وزیرامورخارجه را تک ستاره کابینه میکرد، وزیر بهداشت حتی به ظرافت گوی سبقت را از آقای وزیر امورخارجه ربوده است و بیشتر از ایشان حضور رسانهای داشته است. هر چند این حضور رسانهای آقای وزیر صرفا حضور یک پزشک بدون جهت گیری خاص بوده است و از عیادت و درمان کاندیداهای معترض به نتایج انتخابات تا فرستاده ویژه در حادثه منا را در برمیگرفته است، اما به هر حال امر بدیعی در عرصه رسانهای برای یک وزیر بهداشت بوده است که سابق بر این شاهد آن نبودهایم. نقش وزیر بهداشت در کابینه آقای روحانی، نقشی بسیار پررنگ تر و مهم تر از وزرای قبلی بوده است.
این حضور پررنگ رسانهای مزایایی در بر داشته است. از جمله اینکه بهداشت و درمان را معمولا در رسانهها، جز سرتیتر خبرها نبوده است، به رئوس اخبار منتقل کرده است. البته بهداشت ودرمان در بسیاری از کشورها، جزء مهمی ازتوجه رسانهای را به خود جلب میکند. در انتخابات کشوری مثل امریکا حتی ازموضوعات بسیار مهمی است که در جلب نظر رای دهنگان به سوی یک کاندیدا میتواند موثر باشد. اما در کشور ایران تقریبا هیچ وقت نظام سلامت و درمان کشور تا این حد مورد توجه نبوده است و زیر ذره بین قرار نگرفته است..
اما به احتمال زیاد، از سلبریتی شدن آقای وزیر در مدیا، مضراتی هم توسط اعضای جامعه پزشکی احساس شده است! ازجمله این مضرات این است که جامعه پزشکی زیر ذره بین رسانهای قرار گرفته است. جامعه پزشکی که در گذشته خدمات، فعالیتها و مشکلاتش قبلا چندان مورد توجه جامعه و رسانهها قرار نمیگرفت چندی است که موضوع روز صحبت رسانههای دیداری، مکتوب و مجازی شده است. اما سلبریتی شدن و ستاره کابینه شدن وزیر بهداشت و درمان، بهای سنگینی برای بدنه جامعه پزشکی داشته است و آنها را به مرکز ثقل کارزار رسانهای کشور مبدل کرده است. چیزی که البته جامعه پزشکی به غلط یا درست از آن با عنوان هجمه رسانهای نام میبرد. البته دانستن حق مردم است و قرارگیری جامعه پزشکی در اتاق شیشهای به خودی خود امر مثبتی است! مشکل کار اینجاست که این تمرکز رسانهای و قرارگیری در اتاق شیشهای فقط برای صنف پزشکی صورت میگیرد!
بسیاری از گروهها و صنوف جامعه که نقششان در زندگی روزمره مردم چه بسا بیشتر از صنف علوم پزشکی است، از فشار نظارت رسانهای معاف بوده و در کانون توجه رسانهها قرار ندارند. سیاسیون، فعالان اقتصادی در صنوف مختلف، صنعت و تولید کشور بدون اینکه از توجه رسانهای مشابه جامعه پزشکی برخوردار باشند، در خلوت خود امور خود را پیش میبرند.
برای مثال در مورد مفسدین اقتصادی رسانهها هرگز نیت راسخ و شاید جرات ورود با کارزار روشنگری را نداشتهاند. یادر مورد خودروسازانی که تولیدات آنها هرسال به اندازه جنگ با یک کشور متخاصم قربانی میگیرد هرگز کارزار رسانهای مانند آنچه که در مورد صنف پزشکی اعمال شده است صورت نگرفته است. اما به برکت حضور وزیری که مایل است کانون توجه رسانهای باشد، جامعه پزشکی فرصت این را داشته است که در اتاق شیشهای بنشیند و پاسخگوی انتقادات برحق و گاها غیرمنصفانه باشند.
جامعه پزشکی البته نباید این تمرکز رسانهای را صرفا تهدیدی برای خود تلقی کند و آن را هجمه رسانهای بداند. محور توجه مدیا بودن، میتواند یک فرصت تاریخی برای جامعه بهداشت و درمان کشور باشد و به نزدیکی بیشتر صنف پزشکی، ایجاد تشکلهای منسجم و تغییر دیدگاه مردم نسبت به اینجامعه منجر شود. چه نیک است که این توجه رسانهای صرفا روی «درمان» نباشد و به حیطه بهداشت و آموزش پزشکی هم کشیده شود. رسانهها چه خوب است این سوال را مطرح کنند که چرا برخی تولیدکنندگان مواد غذایی، با سلامت و جان مردم بازی میکنند و چرا بهایی برای این عملشان نمیپردازند. آلودگی هوا چه میزان جان مردم را تهدید میکند. مصرف لبنیات چرا در کشور روز به روز کاهش مییابد و پارازیتها چه اثری ممکن است بر سلامت مردم داشته باشند.
از طرف دیگر باید رسانهها به سراغ آموزش پزشکی و حیطه بهداشت و پیشگیری هم بروند .رسانه ها باید به این سوالات پاسخ دهند که جامعه درمانی و پزشکی چه آموزشهایی میبیند و چه انتظاراتی بر اساس این آموزشها از این جامعه میتواند داشت. در دانشکدهها و بیمارستانهای آموزشی چه بر دانشجویان، کارورزان و دستیاران میگذرد. چه مشکلاتی در حیطه آموزش وجود دارد و بعد از فارغ التحصیلی جامعه پزشکی با چه مشکلاتی برای ورود به بازار کار مواجه میشوند. سیاستهای دولت چه آسیبی بر بهداشت و سلامت مردم وارد می کند و چه طور میتوان با پیشگیری، سلامت نسلهای بعد را ارتقا دارد. یافتن پاسخ به این سوالات یا حداقل یافتن افرادی در مقام پاسخگو به این سوالات بر عهده رسانهها بوده و شاید اهمیت بیشتری نسبت به تمرکز صرف روی حوادث روزمره در سطح درمان مملکت با این وسعت خدمات رسانی داشته باشد.
متخصص درمان ریشه و روزنامه نگار
1010