تمایل عربستان به فعال کردن گسل‌ها

کمتر از ٢٤ ساعت پس از حمله برخی به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی در تصمیمی متاثر از فضای به‌وجود آمده قطع روابط دیپلماتیک با ایران را اعلام کرد.

در هماهنگی با این تصمیم بحرین و سودان روابط خود با تهران را قطع و امارات متحده عربی نیز روابط خود را به سطح کاردار تنزل داد. در یک سال اخیر حجم تنش‌های ایران و عربستان به میزانی افزایش پیدا کرده که در چهار دهه اخیر بی‌سابقه بوده است. بحرین، سوریه، یمن، توافق هسته‌ای، نفت، تعرض به دو نوجوان ایرانی، حج عمره، اعدام شیخ باقر النمر و حمله به مراکز دیپلماتیک عربستان در ایران از جمله این موضوعات بود که به فعال‌تر شدن گسل‌ها میان تهران و ریاض دامن زده است.

اگرچه حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری در مشهد، اقدامی احساسی بود و بلافاصله با واکنش تند رئیس‌جمهوری و دیگر مقامات ارشد نظام همراه شد، اما در تحلیل و تبیین حوادث قبل از این رخداد باید گفت که عربستانی‌ها از مدت‌ها قبل به دنبال طراحی سناریوی‌ای بودند که بتوانند ایران را مقصر سردی روابط دوجانبه جلوه دهند و این‌طور وانمود کنند که ایران در امور داخلی دولت‌های عربی مداخله می‌کند. در واقع مرور رفتار سیاست خارجی عربستان پس از تحولات بهار عربی در سال ٢٠١١ تاکنون نشان می‌دهد که عملا عربستان هرگونه کانال‌ گفت‌وگو با ایران را سد کرد و علاوه بر آن به کارشکنی‌های روشن در توافق هسته‌ای پرداخت. همزمان با حمایت‌های مالی و معنوی از جبهه تروریست‌ها در سوریه بر شراره‌های بحران دمید.

گرچه گاه اظهارنظرهای پراکنده و مثبتی از سوی سعود الفیصل وزیر خارجه فقید و اخیرا جانشین او عادل الجبیر در مورد بهبود روابط با ایران زده می‌شد، اما در عمل عربستانی‌ها به این تصمیم رسیدند که باید در مقابل ایران به نحو دیگری ایستاد. در این تصمیم عربستان سه سطح از متغیرها نقش دارد: داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی. در سطح داخلی روی کارآمدن ملک سلمان و تیم سیاسی امنیتی او که متعلق به جناح بازها در عربستان هستند، نقش مهمی در ذهنیت مقامات سعودی در تصمیم‌سازی و رفتار با ایران و محیط پیرامونی‌شان داشت. در سطح منطقه‌ای حجم بحران‌های به‌وجود آمده که منجر به خلق هزینه برای عربستان بدون در برداشتن نتیجه ملموسی شده بود، بیشترین نقش را در هیجانی و تهاجمی‌تر شدن سیاست خارجی عربستان داشت و سعودی‌ها مدام در فرافکنی، ایران را عامل بی‌ثباتی در منطقه قلمداد می‌کردند. در سطح سوم یعنی بین‌المللی نیز شکاف در رابطه با آمریکا و تغییر نگاه آمریکایی‌ها و عدم تمایل به درگیر شدن در بحران‌های خاورمیانه سعودی‌ها را به این نتیجه رساند که باید بدون همراهی با آمریکا، گلیم خود را از آب گل آلود خاورمیانه بیرون بکشند. به‌خصوص که توافق هسته‌ای و اراده آمریکایی‌ها برای رسیدن به معامله هسته‌ای با ایران نیز عربستانی‌ها را در تصمیم خود قاطع‌تر ساخت.

بنابراین این سه عامل، عربستان را به سمت این رفتار تهاجمی هدایت کرد. در این وضعیت سعودی‌ها به دنبال بهانه‌ای بودند تا بتوانند با مقصر جلوه دادن آن، توجیه خوبی برای ادامه سیاست‌های خود و به‌خصوص شکل‌دهی یک ائتلاف عربی-سنی داشته باشند. نکته جالب توجه این بود که حملات تروریستی پاریس، افکار عمومی جهان را به این سمت هدایت کرد که همچون حملات یازده سپتامبر، عربستان عامل و منشأ بسیاری از این رفتارها است. این موضوع، عربستان را در تنگنا قرار داد. به‌خصوص که روسیه و آمریکا نیز با شکل‌دهی به گفت‌وگوهای وین ١ و ٢ در مورد سوریه بر مبارزه جدی با داعش تاکید کردند. این وضعیت مطلوب سعودی‌ها نبود. بلافاصله مقامات آل‌سعود در یک حرکت ناگهانی طرح تشکیل ائتلاف سنی برای مبارزه با تروریسم را طراحی کردند که ترکیه در این معادله نقش اساسی ایفا می‌کرد.

به‌نظر می‌رسید که عربستان و ترکیه از سرکوب داعش در سوریه ناراضی هستند. بنابراین اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه در سفر چند روز پیش خود به ریاض در این خصوص به گفت‌وگو نشست. خروجی این تصمیمات اگرچه روشن نیست، اما همکاری بیشتر در سوریه و شکل‌دهی به یک پیمان عربی- سنی محتمل‌ترین تصمیمی بود که مقامات دو کشور بر آن تاکید کردند. ٢٤ ساعت بعد از سفر اردوغان و در آغاز سال نو میلادی، وزارت کشور عربستان از اعدام ٤٧ نفر به جرم اخلال در امنیت کشور خبر داد که شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعی استان قطیف و شهر العوامیه از جمله این افراد بود که با واکنش‌های تند در ایران همراه شد. موضوعی که به‌نظر می‌رسید سعودی‌ها منتظر آن بودند تا بلافاصله با بهره‌برداری از آن بر موج آن سوار شوند و روند تحولات را به سمتی که مدنظرشان بود، هدایت کنند. در واقع حمله به سفارت این بهانه را به دست سعودی‌ها داد تا بلافاصله از موضع انفعال به‌خاطر اعدام شیخ‌نمر به موضع فعالانه و طلبکارانه تغییر جهت دهند. مرور این حوادث نشان می‌دهد که سعودی‌ها به نوعی این سناریو را از مدت‌ها قبل طراحی کرده بودند. به‌خصوص که می‌دانستند اعدام روحانی شیعه که از مدت‌ها قبل مقامات ایران درخصوص آن هشدار داده بودند، می‌تواند منجر به این واکنش‌ها و اعتراضات شود. بنابراین با توجه به این بحران حادث شده و با توجه به فضای موجود، سعودی‌ها در ادامه اقدامات کارشکنانه خود به دنبال چند موضوع خواهند بود:

١ . هدایت بازیگران شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب به سمت قطع روابط یا کاهش روابط سیاسی با ایران

٢. تلاش برای اعاده حیثیت درخصوص ماجراهای سفارت از مجراهای دیپلماتیک به‌خصوص در شورای امنیت سازمان ملل

٣. شکل‌دهی به ائتلاف عربی-سنی به‌خصوص در موضوع سوریه

٤. به چالش کشیدن گستره بازی ایران در خاورمیانه به‌خصوص در سوریه و یمن

٥. فعال‌تر کردن لابی‌های عربی در کشورهای اروپایی و به‌خصوص در کنگره آمریکا برای طراحی طرح‌های ضدایرانی به‌خصوص هم‌راستا با توافق هسته‌ای.

در پایان باید گفت که اگرچه عربستان به دلیل ضعف‌های امروزین جهان عرب که به شدت ضعیف، چند پاره و گسسته شده است، می‌تواند با قدرت مالی خود، به یارگیری‌های سیاسی اقدام کند و پرده‌دری و شاخ و شانه‌های بیشتری بکشد، اما حجم بحران‌هایی که امروز این کشور در گستره خاورمیانه با آن درگیر است، موضوعی نیست که بتواند به برتری عربستان در این روند بینجامد. به‌خصوص که خلق هزینه‌های میلیارد دلاری در زمانی که این کشور باکسری شدید بودجه دست به گریبان است و داعش و فعالیت‌های تروریستی هم به نوعی متوجه خودش شده‌اند، موضوع را در نهایت برای تصمیم‌گیرندگان این کشور سخت‌تر خواهد کرد. از طرفی هم نباید این نکته را از نظر دور داشت که گسترش روابط ایران با اتحادیه اروپا خود موازنه‌ای در این کارشکنی عربستانی‌ها ایجاد خواهد کرد، به‌خصوص که به نظر نمی‌رسد خود آمریکایی‌ها نیز به دلیل توافق هسته‌ای تمایلی برای همراهی با عربستان در دمیدن در این بحران و تصاعد آن ندارند .

کامران کرمی

منبع: الوقت

301302

کد خبر: 570386

وب گردی

وب گردی