به گزارش ایسکانیوز این نشست عصر یکشنبه ۴ بهمن با حضور بایرام فضلی (کارگردان، فیلمبردار، نویسنده)، مهتاب متعصب (طراح لباس)، امیر پوریا (منتقد)، ذبیح افشار و لیلا موسوی (بازیگر) در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این جلسه امیر پوریا با مقدمهای به بحث اکران فیلم پس از ده سال پرداخت و ضمن اشاره به کلیشهای شدن قصهها توضیح داد:« این روزها اگر تیتراژها را از ابتدا و انتهای فیلمها حذف کنیم نمیتوان کارگردانها را تشخیص داد. همه مضامین و دلمشغولیها بسیار شبیه به یکدیگر هستند و گویی یک کارخانه سریدوزی تولید فیلم است، به همین خاطر فیلمی که جهانبینیاش با دیگری متفاوت باشد، حس نمیشود. در چنین فضایی فیلمهایی مانند «باز هم سیبداری؟» که در هر دهه یکبار اتفاق میافتد، غنیمت است. با فرصت اکرانی که پس از ده سال به فیلم داده شد، در آن برخی دیوانگیهای هدفمند دیده میشود. اما بهتر است کمی از توقعات کارگردان که از اکران فیلمش در او شکل گرفته صحبت کنیم.»
بایرام فضلی با این توضیح آغاز کرد:« من تاکنون دو فیلم کوتاه و یک فیلم بلند ساختهام و در واقع در هرسه تلاشم بر این بوده که متفاوت عمل کنم اما نمیدانم چقدر موفق بودهام. زمانی که «باز هم سیب داری؟» ساخته شد یک گروهی تشکیل شد که من هم به عنوانهای مختلف یکی از اعضای این گروه بودم. درواقع سعی کردم از جریان مرسوم سینمای ایران فاصله بگیرم، هرچند به نظر من، هنوز بستری مناسبی برای برقراری ارتباط بین مخاطب با فیلمهای تجربی فراهم نشده است، اما ما تلاشمان را خواهیم کرد.
امیر پوریا قصه «باز هم سیب داری؟» را مشابه افسانههای ایرانی دانست و در این زمینه افزود:« تبدیل قصه فولکلور حسن کچل به شرایط آخر دنیایی و به گونهای بدوی که به فضا بیزمان و مکان وصل میشود، نشانههای مختلفی چه در تصویر و چه در روایت دارد، که در گوشههای ادبیات مدرن ما مشاهده میشود مانند قصههای غلامحسین ساعدی و یا نقشی که داسداران در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی دارند و یا از نظر فضای بصری شبیه به فیلم عجیب «مغولها» پرویز کیمیاوی است. کلیت این سینما یک داستان افسانهای و یا حتی کودکانه است که در عین حال تمثیلی نیز به نظر میآید، اما ریسک پرداختن به چنین قصهای به طور قطع بالاست.
505502