به گزارش ایسکانیوز و به نقل از روزنامه شهروند، این دو دوست پس از یک کتککاری مفصل هردویشان بیهوش شدند که درنهایت یکی از آنها دیگر به هوش نیامد و جان خود را از دست داد. مرد قاتل که قصد داشت به بهانه انتقال گربه و قناری مرده، جسد دوستش را به بیرون از خانه ببرد، با کارآگاهبازی مستاجرش لو رفت. این مرد پس از گذشت ١٤ ماه از وقوع جنایت با نظریه پزشکی قانونی بار دیگر بازداشت شد.
بوی تعفن مشکوک
ماجرا به آذرماه سال گذشته برمیگردد. آن روز بوی تعفن زیادی یکی از ساختمانهای خیابان ١٧ شهریور تهران را فرا گرفته بود تا جاییکه یکی از ساکنان این ساختمان به موضوع مشکوک شد و با صاحبخانه تماس گرفت. این زن به مرد صاحبخانه گفت که از شب گذشته تا الان بوی تعفن بدی از خانهاش میآید و هرچه هم در میزند کسی در را باز نمیکند. مرد صاحبخانه نیز درحالیکه سعی میکرد اوضاع را عادی نشان دهد ادعا کرد که به علت عدم حضور او در خانه احتمالا پرندههایش در خانه مردهاند و این بوی تعفن به خاطر همین موضوع است. اما این زن که بهشدت به موضوع مشکوک شده بود گفت که اگر مرد صاحبخانه به آنجا نرود، خودش قفل را شکسته در آپارتمان را باز میکند تا ببیند موضوع چیست. همین مسأله باعث شد تا مرد جوان راهی آپارتمانش شود و این آغاز یک ماجرای جنایی جنجالی بود.
گونی مشکوک
دقایقی نگذشت که مرد جوان به خانهاش آمد. این درحالی بود که دوستش نیز در حیاط منتظر او مانده بود تا این مرد داخل آپارتمانش شود. چند لحظه بعد بود که این مرد با یک گونی بزرگ در دستش از خانه خود بیرون آمد. اینجا بود که باز هم گرفتار سوالهای مستاجرش شد و نتوانست از در حیاط بیرون برود. این زن که منتظر بود علت بوی تعفن را متوجه شود، به سراغ صاحبخانه رفت. مرد جوان ادعا میکرد جسد یک گربه را از خانه بیرون میبرد و باید هرچه زودتر این گربه را از ساختمان خارج کند تا بوی تعفن آن بیشتر از این همسایهها را اذیت نکند. اما باز هم این زن دستبردار نبود. او که حالا دیگر مطمئن شده بود، موضوع مشکوکی اتفاق افتاده است، از صاحبخانه خواست تا گونی را کنار بزند و او جسد گربه را ببیند، ولی مرد جوان این کار را نکرد و سعی داشت هرچه زودتر به همراه دوستش از خانه خارج شود. زن مستاجر نیز بهدنبال او تا حیاط خانه رفت و اینبار سعی کرد با زور گونی را کنار بزند که در همین کشمکشها، پای جسد یک مرد از داخل گونی بیرون زد. این صحنه باعث شد تا زن جوان وحشتزده فریاد بزند و مرد جوان نیز به همراه دوستش پا به فرار بگذارد.
آغاز تحقیقات کارآگاهان
با مشخص شدن این موضوع که مرد فراری قصد انتقال یک جسد را از خانهاش داشته است، خیلی زود زن جوان پلیس را در جریان ماجرا قرار داد و حالا این ماموران پلیس بودند که باید تحقیقات کارشناسانه خود را آغاز میکردند. دقایقی پس از گزارش مرگ مرموز این مرد که جسدش داخل گونی بود، کارآگاهان در محل حادثه حاضر شدند. با حضور ماموران پلیس در محل مشخص شد که قربانی مردی ٣٥ساله است، بنابراین جسد او به دستور قاضی پرونده به پزشکی قانونی فرستاده شد تا علت اصلی مرگش فاش شود. از سوی دیگر تیم تحقیق با انجام تجسسها و پیگیریهای خود توانستند مرد صاحبخانه را ردیابی و دستگیر کنند. او پس از بازداشت در بازجوییهای نخست ادعا کرد: «مقتول یکی از دوستانم بود و من کلید خانهام را در اختیار او قرار داده بودم. خودم هم به همراه همسر و فرزندانم به خانه پدرزنم رفته بودم. قرار بود پس از گذشت یک هفته دوستم به شهرستان برود و ما به خانهمان برگردیم، اما از طریق زن مستاجر متوجه شدم که فوت شده است و علتش را نمیدانم.»
اعتراف به جنایت
با این ادعاها، ماموران نیز تحقیقات خود را ادامه دادند و درنهایت این مرد با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. درنهایت پزشکی قانونی با اعلام نظر خود درباره این پرونده مسیر آن را تغییر داد. پزشکی قانونی در اینباره اعلام کرد که علت مرگ قربانی ضربه به سرش بوده است؛ بنابراین با اعلام این نظریه، تحقیقات در این پرونده از سر گرفته شده و اینبار قاضی سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت دوباره مرد مظنون را صادر کرد.
این مرد ٤٣ساله هفته پیش در مقابل بازپرس دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و اینبار جزییات ماجرا را فاش کرد و قتل را گردن گرفت. او در جلسه تحقیق و بازپرسی گفت: «من کشتیگیر هستم و چند حکم قهرمانی دارم. مقتول به نام کاظم هم از دوستانم بود. با او در جریان یک کتککاری خشن آشنا شده بودم. ٢ مرد شرور و مست به جان این مرد افتاده بودند و او را کتک میزدند. من هم زمانیکه دیدم او دارد کتک میخورد، وارد دعوا شدم و درنهایت توانستم کاظم را نجات دهم. همین باعث شد که ما با هم آشنا شویم و دوستی عمیقی بینمان پیش آمد. در همین رفتوآمدها قرار شد من یکی از آپارتمانهای ساختمان را به او اجاره بدهم. برای همین روز حادثه کاظم به خانه من آمد تا درباره مبلغ اجاره با هم صحبت کنیم، اما نمیدانم چه شد که کاظم تصور کرد من سیمکارت او را دزدیدهام. او مرتب میگفت باید سیمکارتش را به او پس بدهم. در صورتیکه سیمکارتش دست من نبود. برای همین سر این مسأله پیش پا افتاده و جزیی با یکدیگر درگیر شدیم. درگیری ما کمکم فیزیکی شد و همدیگر را کتک زدیم تا جایی که هر دو بیهوش شدیم. یک ساعت بعد وقتی من بههوش آمدم دیدم او روی زمین افتاده و همچنان بیهوش است. من اهمیتی ندادم و تصور میکردم که او هم بههوش میآید. برای همین خانه را ترک کردم و پیش همسرم که در خانه پدرش بود رفتم. اما زن مستاجر با من تماس گرفت و گفت که باید به خانه برگردی. وقتی گفت بوی تعفن در ساختمان پیچیده متوجه شدم که کاظم فوت شده است و من از ترس اینکه لو نروم به خانه برگشتم تا با کمک دوستم جسد را در جای دیگری رها کنم، اما به دوستم هم دروغ گفتم و او تصور میکرد داخل گونی یک گربه است. ولی اصلا فکرش را هم نمیکردم که این زن آنقدر پیگیر شود که من لو بروم. باور کنید من اصلا قصد کشتن او را نداشتم و فکرش را نمیکردم درگیری و کتککاری با مرگ او پایان یابد.»
با اعترافات این مرد او با قرار قانونی و به دستور قاضی آرش سیفی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات در اینباره همچنان ادامه دارد.
20106