کارگردان مرگ یزدگرد: سعی کردم فضای کارم با بیضایی متفاوت باشد

سهیل بابایی گفت: در تئاتر چون قراردادی کتبی به آن معنا که در سینما هست، وجود ندارد، همه تعهد وجدانی دارند و شاید یکی‌ این وسط وجدانش لنگ بزند آن وقت ما دستمان می ماند در پوست گردو!

سهیل بابایی که این روزها نمایش «مرگ یزدگرد» را به روی صحنه برده است در گفتگو با خبرنگار ایسکانیوز در رابطه با دلیل انتخاب این نمایشنامه گفت: این کار پایان نامه لیسانس من است و از یک سال و نیم پیش از تحویل پایان نامه یعنی ۳ سال و نیم پیش، تصمیمم را برای اجرای این نمایشنامه گرفتم و همیشه مشتاق بودم که شرایطی ایجاد شود و این توانایی را در خود ببینم که به سراغ این متن بیایم.

وی ادامه داد: از آنجایی که این متن واقعاً سنگین است و کارگردانیش خیلی‌ دشوار است و همه چیز متن حساب شده است و از طرف دیگر فیلمی از این اثر موجود هست و خود آقای بیضایی فیلم این کار را ساخته اند و تماشاگرانی بود اند که از آن کار پیش زمینه‌ ذهنی‌ و خاطره داشته اند و همین موضوع کار من را سخت تر می کرد.

سهیل بابایی در مورد تغییراتی‌ که در این نمایش ایجاد کرده است گفت: خیلی‌ دوست داشتم که فضای کار من کاملا با کار استاد بیضایی متفاوت باشد. خوشبختانه این متن آنقدر کاراکتر‌هایش درست است و آنقدر درست نوشته شده و کاملا دراماتیزه و مهندسی‌ شده است که وقتی‌ آن را می‌خوانید حس می‌کنید که باید خودتان را در اندازه متن بالا بکشید و ما سعی‌ کردیم که این کار را انجام دهیم و جسارت کردیم که فضای کارمان را تا حدودی از فضای کار استاد که بسیار زیبا بود جدا کنیم، به طوری که هم برای مخاطب امروزی جذاب و قابل باورتر باشد هم با شرایط موجود سازگاری بیشتری داشته باشد. برای همین یک سری بازی‌ با نور انجام دادیم و سعی‌ کردیم بافت‌ اثر را از نظر فضا سازی‌ها تغییر بدهیم.

این کارگردان افزود: ما فضا را از بازی‌ در بازی‌ بیرون کشیدیم و به این سو رساندیم که این کاراکتر‌ها یک سری انسانهای عجیب هستند که روح شاه در بدنشان می رود و اینها را از حالت عادی خارج می‌کند و از زبان شاه حرف می زنند. من این را از فلسفه‌ ای که در شرق وجود داشت برداشت کردم . در این فلسفه آمده است که وقتی‌ شاه می‌میرد روحش در جسم چند نفر از کسانی‌ که آخرین بار او را دیده اند حلول می‌کند و از طریق آنها حرف می زند که ما نمونه خارجی‌اش را در هملت می بینیم. البته در این فلسفه، افراد خواب گرد هستند و در خواب سخن می‌گویند اما ما با توجه به فضای نمایش با یک پارچه‌ قرمز رنگ مخاطب را متوجه حضور روح شاه در بدن فردی که آن پارچه را به گردن خود انداخته می‌کنیم.

وی در مورد بازی‌ خودش در این نمایش گفت: من هیچ وقت در کار خودم بازی‌ نمی کردم ولی‌ این بار بازیگر نقش اول یک هفته مانده به اجرای آئین سنتی‌ در شهریورماه، از ایران رفت و مارا تنها گذاشت. بازیگر نقش اصلی‌! و من مجبور شدم که خودم این نقش را یک هفته‌ا‌ی برای جشنواره آئین سنتی‌ اجرا کنم. خیلی‌ سخت بود و فشار زیادی روی من بود و همه اینها به یک دلیل بود آن هم عدم تعهد کتبی در تئاتر. چیزی که امروز در تئاتر ما خیلی‌ حس می شود. همین تازگی‌ها هم شنیدم که آقای علی‌ شمس نیز از رفتن بازیگرشان شاکی‌ بودند.در تئاتر چون قراردادی به آن معنا که در سینما هست، وجود ندارد همه تعهد وجدانی دارند و شاید یکی‌ این وسط وجدانش لنگ بزند آن وقت ما دستمان می ماند در پوست گردو. واقعا برای من شرایط سختی بود.باید بگویم که تعهد در تئاتر همه چیز است.چون تئاتر یک کار گروهی و تیم‌ ورک است و ما نیاز داریم که تعهد کتبی را در بین افراد گروه داشته باشیم.

این کارگردان جوان در مورد دلیل انتخاب تماشاخانه سنگلج افزود: این سالن بسیار خوبی است چون فضای سنتی‌ دارد و مهمتراز آن اینکه استاد بیضایی سال ها در این تماشاخانه اجرا کرده اند و تمام پیشکسوت‌های ما در این سالن به روی صحنه رفته اند و فضای نوستالژیک را برای تماشاگران خاص خودش ایجاد می‌کند.البته اینکه خیلی‌ از میزانسن‌های کف را در این فرصت کم یعنی 20 روز،تغییر دهیم کار مشکلی بود.

سهیل بابایی همچنان در رابطه با تغییر بازیگران در اجرای قبلی‌ و این اجرا اضافه کرد: متاسفانه یکی‌ از بازیگران را نتوانستیم در کنار خود داشته باشیم و خوشبختانه آقای پویا بیگی به جای آقای حمید عرب در نقش سر کرده ایفای نقش می کنند.

این کارگردان در مورد تجربه‌ کارگردانی قبلی‌اش گفت:من قبل از این کار، کار را در فضاهای دیگر تجربه کرده بودم برای مثال فضاهای کمدی و رئالیستی و این اولین بار است که این سبک را تجربه می‌کنم. برای اینکه آمادگی داشته باشم ۶ ماه قبل از اینکه مرگ یزدگرد را شروع کنم کارنامه بندار بیدخش استاد بیضایی را به صورت اجرای محیطی‌ انجام دادم، فقط برای اینکه بتوانم خودم را در فضای اسطوره ای در آزمون و خطا قرار بدهم و خب خوشبختانه آن کار با تمام خوبی‌ها و ضعف هایی که داشت، بسیار در اجرای این اثر به من کمک کرد و راضی‌ کننده بود. این فضا را در نمایش نامه خوانی‌ تجربه کرده بودم اما در اجرا تا به حال تجربه نکرده بودم و خوب به جرات میگویم که تجربه بزرگ کارگردانی و در کنارش تجربهٔ بزرگ بازیگری بود.

وی در مورد فضا سازی این اثر اضافه کرد: ما سعی‌ کردیم از آئین سنتی‌ استفاده کنیم. از آئین‌های شرق و بازی‌ با پارچه، بدل پوشی ،مجلس شاه کشی‌ و مراسم خود زنی‌ که در آئین زار جنوب دیده می شود و همه این آئین ها را سعی‌ کردیم در کار جا بدهیم که فضای اثر را بومی تر بکنیم. این کار در زمان ساسانیان می گذرد ولی‌ من سعی‌ کردم در کارم اِلمان هایی را تا جایی که می شد از تمام دورانهای تاریخی‌ ایران داشته باشم و این را در لباس بازیگرانم لحاظ کردم.درهر لباسی که از کاراکتر‌ها می‌بینید یک دوره تاریخی‌ خاص دیده می شود و طراحی لباس با خانم راشین اکرمی بود. در تئاتر نمی‌شود‌ همه چیز را با آن جزئیات که در سینما می بینیم ببینیم برای همین سعی‌ کردیم از یک سری اِلمان‌ها استفاده کنیم که تماشاگر با کمی فکر متوجه شود و ما جوابی‌ برای سوال های ذهن تماشاگر داشته باشیم.

او همچنین در مورد موسیقی‌ این نمایش گفت:سازهایی که در کار استفاده می شود سازهای کوبه ای و زهی هستند.سعی‌ کردیم از سازهای سنتی‌ ایرانی استفاده کنیم، سازهایی که در زمان‌های قدیم رایج بودند.همه سازهایمان زنده است و فقط یک نریشن پایانی داریم که آن ضبط شده است.

این کارگردان در آخر سخنان خود اظهار داشت: تنها یک خط در تاریخ طبری وجود دارد و آن هم این است که "یزدگرد به سوی مرو گریخت و در آنجا به طمع زر و مال به دست آسیابان کشته شد" و این تنها خطی‌ است که از مرگ یزدگرد سوم در تاریخ وجود دارد و استاد بیضایی به زیبایی‌ و با هنرمندی هرچه تمام تر این متن را از ذهنشان بسط دادند که امروز تبدیل به تاریخ شده است. دوست دارم که تماشاگران خود را داشته باشیم. آن هایی که با این کار خاطره دارند شاید برایشان یک خاطره بازی‌ شود و یک فضای نوستالژیک برایشان ایجاد شود و آن هایی هم‌ که این کار را ندیده اند خوب است که با این متن آشنا شوند چون مرگ یزدگرد یک تاریخ نیست مرگ یزدگرد یک ذهنیت است که به تاریخ تبدیل شده است.

505502

کد خبر: 601353

وب گردی

وب گردی