ما ،ملت چو عضوی به در آورد روزگاریم. خیلی کم پیش میآید که یک جایی، یک کسی را آب ببرد و ما را خواب ببرد.
از خیلی قدیمترها تا همین امروز کمک کردن به کسی که روزگار بر وفق مرادش نبوده و یک جورهایی پشتش را به خاک رسانده، از خصوصیات بارز ما بوده و البته مایه فخر و مباهات.
ملت دل نازکی که غم بینوایان رویشان را زرد میکند و البته دستشان را میبرد به جیبشان تا مرهمی باشند برای درمان زردی. دل نازکی که تا همین چند سال پیش بهصورت خود جوش در وجود همه ما بود و بدون اینکه کسی جریحهدارش کند کار خودش را انجام میداد.
اما چند سالی است که جریحهدار کردن احساسات مردم به شیوههای مدرن و نوین بدجوری مد شده است. راههایی که از یک طرف باعث میشود کمکهای مردم از مسیر استاندارد و درست خارج شوند و از طرف دیگر باعث میشود کمکم دل نازکها بیخیال کمک شوند و گوشه «چو عضوی به در آورد روزگارمان» کمی تا بخورد.
تا همین 10 سال پیش بین گداها همه مدل آدمی پیدا میشد، به جز مدل با کلاس و سوسول. اما از همان وقتها یک مدل جدیدی به بازار متکدیها آمد که در نوع خودش کلی حساب و کتاب داشت.
گدایی به روش با کلاسی تقریباً از نخستین مدلهای گدایی نوین بود که اتفاقاً خیلی هم برو و بیا پیدا کرد و تا چند وقت بعد که کلک گدا باکلاسها رو شد، جزو مدلهای پر در آمد هم به حساب میآمد. مدلی که این روزها دیگر زیاد دیده نمیشود، مگر از طرف خیلی حرفهایترها. به هر حال شیوههای نوین گدایی وجود دارد که برای نیفتادن به دام آنها باید خیلی حواس جمع بود.
*کارشناس علوم اجتماعی
105105