سید سفره‌دار/مردی که برای دختران یتیم پدری می‌کند

او را به سید سفره‌دار می‌شناسند. مهمان‌نواز است و مردم دوست. اگر کسی به دیدنش بیاید محال است بدون پذیرایی بگذارد از خانه‌اش برود.

به گزارش ایسکانیوز کسانی که با او نشست و برخاست دارند می‌گویند که دست به خیر است اما خودش درباره کارهای خیری که انجام داده حرفی نمی‌زند. بیشتر تمایل دارد خدمت‌رسانی‌اش را کتمان کند. چراکه معتقد است فقط باید خدا بداند و بس. «سید محمد ماجدی» امین و محرم اسرار دوست و آشناست.

اهالی خیابان شاه‌آبادی او را به سبب خلق خوش و مردمداری‌اش دوست دارند و برایش احترام ویژه‌ای قائل هستند. او خادم پیری است که تنها مدال افتخاری که به گردن را دارد از 60سال خدمت خالصانه در آستان اباعبدالله(ع) می‌داند. ماجدی مدتی پیش در اثر سانحه تصادف به شدت آسیب دیده و در بستر بیماری است. برای گفت‌وگو با رسانه‌ها خیلی رغبت نشان نمی‌دهد. از او می‌خواهیم ما را به‌عنوان یک عیادت‌کننده پذیرا باشد. همسرش فاطمه سادات میرجعفری ما را در این گفت‌وگو یاری می‌کند.

هیچ وقت ناشکر نبودم

تختش گوشه اتاق است. اگرچه نشستن برایش میسر نیست اما به احترام مهمانش نیم‌خیز می‌شود. شال سبزی دور گردنش انداخته است. کتاب بیت الاحزان شیخ عباس قمی را که در دست دارد به کناری می‌گذارد، احوالپرسی می‌کند. می‌گوید: «حالم خوش نیست.‌ترقوه‌ام در این تصادف ترک برداشته و نفس کشیدن را برایم سخت کرده است.»

بعد هم ادامه می‌دهد: «‌یک ماه پیش از روضه می‌آمدم که جوانکی کم‌سن و سال با موتورش به من برخورد کرد. حادثه آنقدر شدید بود که بیهوش شدم. به خودم که آمدم داخل آمبولانس بودم. مردم دورم را گرفته بودند. جوان مدرک نداشت. پدر پیرش همراهش بود. در آن حال بد نگاهی به پیرمرد کردم. مثل بید می‌لرزید. پلیس می‌خواست پرونده تشکیل دهد. گفتم نه اهل تاوان گرفتن هستم و نه دوست دارم کسی را به دردسر بیندازم. اتفاقی که باید، افتاده است. همانجا رضایت دادم.»
پا،‌ترقوه و بینی سید در این تصادف آسیب جدی دیده و او را خانه‌نشین کرده است. ناراحت از اینکه ایام فاطمیه(س) شروع شده و او نمی‌تواند مراسم روضه را برگزار کند می‌گوید: «‌نزدیک به 50 سال است دهه فاطمیه(س) مراسم روضه برگزار کرده‌ام و حالا با این اتفاق برنامه‌ام به تأخیر افتاده است.»

همسر سید، دلداری‌اش می‌دهد که این برنامه را برای دهه سوم برپا می‌کند. و سید ادامه می‌دهد: «‌در دوران خدمتگزاریم به آقا اتفاقات زیادی برایم افتاده ولی هیچ‌وقت ناشکر نبودم. این بار هم حتماً مصلحتی در میان است.»

لذت 60 سال نوکری

ماجدی سر صحبت را با روضه حضرت زهرا(س) باز می‌کند. از مصائب بانو می‌گوید و اشاره می‌کند که فردای قیامت همه چیز به دست مادرم زهراست. او روضه می‌خواند و هم خودش و هم فاطمه سادات همسرش با هم گریه می‌کنند. نیم ساعتی می‌گذرد که همسر سید اشاره می‌کند که مرثیه‌خوانی را خاتمه دهد و از سرگذشت خود بگوید.
ماجدی لحظه‌ای سکوت کرده و با خواندن دعای فرج گفت‌وگو را ادامه می‌دهد: «‌تا ششم ابتدایی در اردهال کاشان درس خواندم. بعد از آن رفتم کاشان و تا کلاس نهم درس را ادامه دادم. روزها کار می‌کردم و شب‌ها درس می‌خواندم. تا اینکه به تهران آمدم. دروس حوزی هم خواندم. گاهی در هیئت‌ها مداحی می‌کردم که در مجلسی با حاج آقا آهی و مبارکی آشنا شدم. بعد از مدتی امتحان دادم. یک قصیده، یک رباعی و یک مسئله باید می‌گفتیم. مورد تأیید واقع شد و از آن زمان مداح رسمی شده و ملبس به لباس نوکری شدم.» روبه‌روی تختش تقدیرنامه‌ای نصب شده که متعلق به یازدهمین اجلاس بین‌المللی پیرغلامان حسینی است که در گرگان برگزار شده است. او یکی از چند پیرغلام تهرانی است که در این برنامه از آنها تجلیل شده است.

ماجدی از عمر 75 ساله‌اش، 60 سال خدمتگزار آقا بوده و این را با افتخار بیان می‌کند. می‌گوید: «‌این برنامه سال 92 برگزار شد.» حاج آقا ماجدی پیرغلام در جامعه مداحان از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است.

جهیزیه برای ایتام

سید دستی به خیر دارد اما خودش دوست ندارد درباره‌اش صحبت کند. وقتی از او می‌پرسیم که چه کارهایی انجام داده می‌گوید «‌آنچه در توانم بوده برای خدمت به مردم انجام دادم و انجام هم خواهم داد. فقط خدا باید بداند و درست نیست به زبان بیاورم.» پاسخ نمی‌دهد.

همسرش می‌گوید: «از وقتی که زندگی‌مان روی روال افتاد و اوضاع مالی‌مان بهتر شد با هم کمک کردیم. از جهیزیه و سیسمونی گرفته تا کمک‌های نقدی. سید هرچه در توان مالی‌اش است کمک می‌کند و اگر نیاز به وجه بیشتری باشد از کمک‌های مردم هم استفاده می‌کند.»

ماجدی همسرش را سید خطاب می‌کند. صحبت فاطمه سادات را قطع کرده و می‌گوید: «‌من‌کاری نکردم. زحمت همه جهیزیه‌ها را سید کشیده است.» و بانو ادامه می‌دهد: «‌اگر هم‌کاری کردم بدون رضایت و اطلاع او نبوده است. بیشتر اقوام من اوضاع مالی خوبی دارند. بهشان بی‌رودربایستی می‌گویم این‌قدر پول پای شما نوشتم.» به گفته بانو در یکی از جهیزیه‌هایی که برای یکی از دختران یتیم تهیه شده سید مبلغ قابل توجهی را هدیه کرده است.

فاطمه سادات می‌گوید: «‌دختری بود که 4 سال عقد کرده بود و به علت نداشتن جهیزیه نتوانسته بود سر زندگی‌اش برود. بهترین وسایل برایش تهیه شد.» از دوخت ملحفه تا خرید وسایل هر‌ کاری که یک پدر و مادر برای راهی کردن دخترشان به خانه بخت باید انجام دهند، او و همسرش برای دختران یتیم انجام می‌دهند. همسر ماجدی می‌گوید: «‌در همه جلسات روضه محله شرکت می‌کنم. بانوانی که من را می‌شناسند افراد نیازمند را معرفی می‌کنند. به‌عنوان سر زدن برای مطمئن شدن صحت و سقم موضوع به خانه آنها می‌روم.»

طاقت ناراحتی دیگران را ندارد

سید پاتوقش مجالس روضه و مرثیه‌خوانی است. می‌رود تا در بین عزاداران اگر کسی را گرفتار دید به یاریش بشتابد. او دل رحیمی دارد و نمی‌تواند بی‌اعتنا از ناراحتی دیگران بگذرد. اگر غم را در چهره کسی ببیند خودش را به او نزدیک می‌کند تا متوجه علت ناراحتی‌اش شود. همسرش می‌گوید: «‌اگر در هیئت متوجه گرفتاری مالی کسی شود به او اشاره می‌کند که بعد از مراسم به خانه ما بیا. بدون اینکه کسی متوجه شود هرچه داریم با آن بنده خدا نصف می‌کند. بعد هم سفارش می‌کند که در این‌باره با کسی صحبت نکند.» ماجدی هر از چند گاهی کالاهای مورد نیاز برای گرفتارها تهیه می‌کند و در کیسه مشکی می‌گذارد و به دستشان می‌دهد که مردم متوجه نشوند.

اهالی دوستش دارند

مسجد حضرت قمربنی‌هاشم(ع) در فاصله چند قدمی خانه اوست. ماجدی تا قبل از تصادفش نماز ظهر را در مسجد اقامه می‌کرد. ارتباط خوب او با مردم، باعث شده اهالی دوستش داشته باشند و احترام زیادی برایش قائل هستند. اگر کسی از سفر زیارتی بیاید یا بیمار و گرفتار شود ماجدی به دیدنش می‌رود و البته جمعی از دوستان نمازگزارش را هم با خود همراه می‌کند. او با رفتن به مسجد مراقب است نکند هم‌محلی گرفتاری داشته باشد. می‌گوید: «‌از وقتی بیمار شدم چند بار مردم محله به عیادتم آمده‌اند.»

شما فقط دستور بده

«‌من 11 ساله بودم که به خانه سید آمدم. در یک اتاق مستأجر بودیم. 60 تومان اجاره خانه را هم نمی‌توانستیم بدهیم. با قناعت زندگی‌ام را گذراندم. خانواده‌ام خیلی راغب نبودند چون سنم کم بود. اما سید آنقدر خوب بود که نداری‌های زندگی در نظرم بی‌اهمیت جلوه می‌کرد. در آمد روضه‌خوانی کم بود اما برکت زیادی داشت. دست به دست هم دادیم و با هم زندگی‌مان را ساختیم.»

همسر ماجدی این را می‌گوید و اشاره می‌کند: «‌به پسر بزرگم گفتم 53 سال با پدرت زندگی کردم اما یک شب با هم قهر نبودیم. فاطمه سادات ادامه می‌دهد: «ماجدی مهربان است و خانواده دوست. طاقت اشک من را ندارد. اگر گریه کنم او هم پا به پای من گریه می‌کند. به سبب کارهای سنگین و دوندگی برای تهیه جهیزیه کانال‌های اعصاب دستم آسیب دید. با یک دست کار می‌کردم. وقتی می‌آمد خانه می‌گفت شما بنشین و فقط دستور بده.»

هرچه دارم از دعای پدر و مادرم است

پدر ماجدی روحانی و خدمتگزار اهل‌بیت(ع) بوده است. خودش می‌گوید پدرش سید علی نقی روحانی بود و کشاورزی هم می‌کرد. همچنین در آستان امامزاده علی بن باقر(ع) در مشهد اردهال خادم بوده است. همسر ماجدی اشاره می‌کند: «‌سید به پدر و مادرش خیلی احترام می‌گذاشت. او هرچه فکر می‌کرد ممکن است نیاز باشد می‌خرید و به کاشان می‌برد.» این پیرغلام با غرور می‌گوید: «‌تا آخرین لحظه نوکر پدرم و مادرم بودم. هرچه دارم و به هر جا هم که رسیدم از دعای خیر پدر و مادرم است.»

غلامرضا سازگار/ دوست قدیمی
با مردم مدارا می‌کند

غلامرضا سازگار دوستی دیرینه‌ای با ماجدی دارد. سازگار می‌گوید که بیش از 40 سال است که این پیرغلام را می‌شناسد. او ماجدی را مرد خدا معرفی می‌کند و می‌گوید: «‌ماجدی خیلی مهربان است. با مردم مدارا می‌کند. می‌دانستم کارهای خیر انجام می‌دهد اما درباره‌اش حتی کلامی از خودش نشنیده بودم. به کسی در این‌باره حرفی نمی‌زند. فقط محبت می‌کند و هیچ انتظاری از کسی ندارد.»

او ادامه می‌دهد: «‌سید سفره‌داری است. در جوانی با اینکه خیلی دستش باز نبود اما نمی‌گذاشت مهمان بی‌غذا از در خانه‌اش بیرون برود. تنها زمانی عصبانی می‌شد که کسی بی‌پذیرایی خانه‌اش را ترک کند. الان هم همین‌طور است.» به گفته سازگار سید مرد مهربان و خوش رویی است. می‌گوید: «‌خیلی مؤدب صحبت می‌کند حتی شوخی‌هایش هم مؤدبانه است. کسی را دلخور نمی‌کند. حرف بیهوده نمی‌زند.»

سید علی‌اصغر موسوی / رئیس جامعه مداحان
کار را برای رضای خدا می‌کند

سید علی‌اصغر موسوی، رئیس جامعه مداحان است و بهتر از هر کسی این ذاکر امام حسین(ع) را می‌شناسد. تقریباً همسن هستند و از خیلی سال پیش همدیگر را می‌شناسند. اشاره می‌کند: «‌50 سال پیش من را برای شرکت در مراسم قالیشویی به مشهد اردهال دعوت کرد. خیلی مهمان‌نواز و با محبت است. سفر خوبی داشتم.» به گفته موسوی، ماجدی در بین مردم از اعتبار زیادی برخوردار است.

او به همشهری محله می گوید: «‌برای رفع مشکل دیگران به هر کسی رو می‌زد جواب نه نمی‌شنید. خودش هم در حد توان تا جایی که برایش مقدور بود کمک می‌کند. برای خدمت به خلق نظر بلندی دارد. برای مسائل دنیایی عزت نفسش را زیر پا نمی‌گذارد. کار را برای رضای خدا می‌کند و دوست ندارد از او تمجید شود.»

مژگان مهرابی- سرویس اجتماعی

105105

کد خبر: 604892

وب گردی

وب گردی