چیزی هم نیست که تنها معطوف به جامعه شهری باشد، بلکه در روستاها و محیطهای کوچک هم این اتفاقات روی میدهند. در محیطهای روستایی کوچک هم شاهد تجرد قطعی زنان و مردان هستیم. در جامعه ما که در مسیر گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی و مدرن است، جابهجا شدن هنجارها و تغییر در آنها یک مساله طبیعی است. ازدواج لازمه زندگی هر فردی است، اما اینکه تصور شود کسی که ازدواج نکرده است مشکلی دارد، یک تصور اشتباه است. این جابهجایی هنجارها و وجود تجرد قطعی به ویژه در زنان مسالهای نیست که تنها به نسل حاضر معطوف باشد؛ در نسلهای قبل هم این مساله وجود داشته است، منتهی در نسلهای جدید افزایش یافته است. فرهنگ عامه در جامعه ما یکی از تصمیمهای مهم زندگی هر فردی را تصمیم به ازدواج میداند و معمولا هم خانوادهها و والدین بر این نکته تاکید میکنند. از یک سو مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی جوانان در ازدواج و از سوی دیگر تصویری که بعضا برخی از مشکلات زندگی متاهلی ارائه میدهند، باعث میشوند از گرایش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده کاسته شود. گرایش جوانان و به ویژه دختران به تحصیل و بعد از آن هم اشتغال، باعث میشود سطح توقعات افراد تغییر کند. آنها گرایش دارند قبل از هر چیزی بتوانند یک سطح نسبی از رفاه را برای زندگیشان فراهم کنند و بعد از آن ازدواج کنند. مشکل دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که با وجودی که حدود ۳۰ تا ۴۰ نهاد فرهنگی در جامعه ما وجود دارد، اما آموزشهای رفتاری در جامعه ما مشکل دارد. این نهادهای فرهنگی معمولا بودجههای کلان را دریافت میکنند تا بتوانند الگوهای فرهنگی مناسب را از سنین پایین به افراد آموزش دهند، اما عملکرد این نهادها باید مطلوبتر شده و رویه عملیتری به خود بگیرد. برخی از این نهادها بعضا زمانی که از آنها درباره عملکردشان سوال میشود، ممکن است دست به فرافکنی یا پاک کردن صورت مساله بزنند. خانم مولاوری، معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری، از زنان فرهیخته و باسواد کشور هستند، بنابراین هنگامی که ایشان صحبتی در زمینه تجرد دختران داشتهاند، این اظهارنظر بر اساس عدد و رقم، آمار موثق و بررسی دقیق شرایط جامعه است.
ازدواج به دلیل فرار از انگ تجرد
از آنجا که تجرد دختران در جامعه ما نهادینه نشده است و درباره آن فرهنگسازی درستی صورت نگرفته است، همین باعث شده است یک نگاه منفی نسبت به دخترانی که ازدواج نمیکنند وجود داشته باشد. این مساله به ویژه درباره دخترانی که تحصیلات دارند، بیشتر مصداق پیدا میکند. دختران تحصیلکردهای که به دلیل شرایط شغلی مجبور به سکونت در شهرهای بزرگ میشوند و بهطور مستقل زندگی میکنند به دلیل مشکلات متعددی که در شهر با آنها مواجه میشوند که یکی از مهمترین آنها مشکل اقتصادی و اجاره خانه است، دست به انتخابهایی برای ازدواج میزنند که چندان درست و معقول نیست و همین میتواند مشکلات متعددی را در زندگی مشترک آنها ایجاد کند. این انتخاب اشتباه مشکلات زندگی آنها را دو چندان میکند و تعداد زیادی از این ازدواجها هم به طلاق منتهی میشوند.
افزایش تجرد قطعی
نهادهای اجتماعی و خانواده باید مهارتهای اجتماعی، دانش و سواد اجتماعی افراد را در این زمینه ارتقا دهند و بتوانند آموزشهای لازم را به افراد بدهند. در این زمینه لازم است بر نقش سمنها تاکید کرد، زیرا سمنها میتوانند کمک موثری برای نهادهای دولتی باشند و آنها را در انجام وظایفشان یاری دهند. با توجه به اینکه آمار تجرد در کشور بالا میرود و این یکی از شاخصهای گذر از سنتگرایی به مدرنیته است و در کشور ما با توجه به اینکه نهادهای اجتماعی و فرهنگی هم وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند، این مساله تشدید هم شده است. هیچ مادری، هیچ پدری و هیچ مسئولی ازدواج نکردن و تجرد را تشویق نمیکند. همه ما به ازدواج کردن تشویق میکنیم، اما ازدواج نیاز به ایجاد بسترهای لازم دارد که باید در جامعه ایجاد شوند. زمانی که این بسترهای لازم در جامعه وجود نداشته باشند جوانان تمایلی به ازدواج کردن نخواهند داشت و به همین دلیل تجرد هم در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد. برای اینکه نسبت به ازدواج و مساله تجرد اطلاعات درست و مناسبی در اختیار جوانان قرار گیرد لازم است رسانههای مختلف و بهویژه رسانه ملی در این زمینه دست به ساخت برنامههای مناسبی بزنند. نهادهای دیگر کشور باید بتوانند از رسانه و برنامههای آن برای انجام درست وظایفشان کمک بگیرند. زمانی که نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی بتوانند از ظرفیت رسانه برای اطلاعرسانی درست به اعضای جامعه استفاده میکنند میتوان نگاههای درست را در این زمینه تقویت و نگاههای اشتباه را به میزان زیادی اصلاح کنند. اگر اطلاعات درستی به افراد منتقل شود، در صورتی که این افراد امکان ازدواج برای آنها وجود داشت اقدام به ازدواج میکنند، اما اگر امکان ازدواج کردن و تشکیل زندگی مشترک برایشان فراهم نبود میتوانند مسیر درستی را برای زندگی انتخاب کنند و برنامههای مختلفی در راستای رشد فردیشان در پیش بگیرند. اگر افراد مجرد برای زندگیشان برنامه درستی داشته باشند هنگامی که سنشان بالاتر میرود از مشکلات آنها در سنین بالا که مشکلات روحی مانند یأس و ناامیدی تنها بخشی از آنهاست، به میزان زیادی کاسته میشود. متاسفانه در کشورهای در حال توسعه و جهان سومی مشکل اصلی که وجود دارد این است که در این بخش نهادهای قوی که بتوانند فرهنگسازی درست را انجام بدهند شکل نگرفتهاند. برای نمونه میتوان به مشکلات سالمندی این افراد اشاره کرد. با توجه به اینکه مشکلات سالمندی بیشتر دامن زنان را میگیرد در صورتی که برنامه درستی برای مدیریت برای مسائل مطرح شده وجود نداشته باشد در آینده، مشکل تجرد هم میتواند به دیگر مشکلات زنان سالمند اضافه شود. به همین دلیل نیاز است به مقوله تجرد و برنامهریزی درست برای آن توجه ویژهای شود، زیرا پیامدهای آن نه تنها به حال حاضر جامعه بلکه به آینده هم خواهد رسید.
*عضو اسبق فراکسیون زنان مجلس
منبع:آرمان
105105