آگنس پویریر در سی ان ان نوشت: آن زمانی که مونتبورگ، وزیر اقتصاد فرانسه در روزنامه پرتیراژ فرانسه یعنی لوموند مقاله ای نوشت و شروع به انتقاد از سیاست های اقتصادی دولت فرانسه کرد،دولتی که خود در آن خدمت می کند، دقیقا می دانست که چی می کند.او نارنجک را پرتاب کرد و از این موضوع هیچ پشیمان نیست.

به گزارش ایسکا نیوز، نخست وزیر فرانسه،" مانوئل والس" 147 روز پیش توسط رییس جمهور فرانسه، فرنسوا اولاند برای تصدی این سمت انتخاب شد او پس از انتشار این مقاله به هولاند گفت: یا من یا او.حزب سوسیالیت پس از شکست در انتخابات محلی ،حاضر نیست چنین شورشی را تحمل کند.در روز دوشنبه دولت فرانسه استعفا خود را تقدیم کرد و والس به سرعت مامور تشکیل کابینه جدید شد.

حال باید ببینیم این اختلافات از کجا شروع شد.از اقتصاد و تئوری های متفاوت افراد حاضر در کابینه برای نجات آن."مونتبورگ" یک سوسیالیست چپی است و اعتقاد دارد سیاست های ریاضت اقتصادی ،رشد اقتصادی کشور را نابود کرده است.در مقابل والس که یک سوسیالیست دست راستی است به همراه اولاند.عقیده دارند راهی که آلمان ها طی می کنند را باید برگزید.یعنی کاهش خدمات دولتی و در مقابل افزایش مالیات ها.

در واقع مردم فرانسه با خود می پرسند چرا "مونتبورگ" از همان اول از دولت اخراج نشد.عقایدش از او یک دشمن ساخته است تا یک دوست.به یاد بیاورید که چگونه برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی که قصد کاهش سرمایه گذاری هایشان را در فرانسه داشتند سخنرانی کرد.

انتصاب او همواره نشان دهنده سردرگمی اولاند در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های اقتصادی بوده است.

زمانی که اولاند در ماه مارس تصمیم به کنترل بیشتر دولت متزلزل خود گرفت ،مانوئل والس را برای سمت نخست وزیری انتخاب کرد که امیدی را در دل تحلیلگران آفرید و آنها تصور کردند دوران بی اطمینانی های سیاسی و اقتصادی به پایان رسیده است.با این حال اولاند دستور داد "مونتبورگ" در سمت خود ابقا شود .اکونومیست این اقدام اولاند را این گونه تحلیل می کند: او تصور می کرد داشتن یک سیاست اقتصادی نامطمئن و سردرگم ریسک دخالت های خارجی دست چپی های فتنه انگیز را کاهش می دهد.چه قدر اولاند اشتباه فکر می کرد.

در حقیقت اولاند تصور می کرد هنوز رهبر حزب سوسیالیست است.در حزب همیشه سعی می شود خانواده در کنار یکدیگر نگه داشته شوند و به هر قیمتی هست اختلافات به حداقل برسند.هر چه قدر این سیاست در مدیریت حزب می تواند کارآمد باشد،در رهبری یک کشور می تواند فاجعه بار از آب در آید.برای اینکه رییس جمهور بود و به درستی رهبری کرد، باید انتخاب ها و تصمیم های مشخص و روشن گرفت.از زمان انتخابش در سال 2012 ، اولاند کشور را در یک راه راست هدایت نکرده و همواره فرمان را به سمت چپ یا راست چرخانده و سرنشینان را دچار سرگیجه کرده است.این سیاست بسیار نامحبوب است.تنها 20 درصد مردم فرانسه از دولت اولاند حمایت می کنند.این به این معنی است که دولت او نامحبوب ترین دولت جمهوری پنجم است که در سال 1958 تاسیس شد.

آیا اخراج شورشی ترین سوسیالیت کابینه می تواند اعتماد را به این دولت بازگرداند؟

در همین حال دولت جدید که به زودی معرفی می شود به تایید پارلمان برای آغاز کار نیاز دارد.مونتبورگ و همکارانش در حزب سوسیالیست که سردمداران مبارزه با ریاضت اقتصادی هستند، خواستار انحلال پارلمان وانتخابات جدید هستند.این خبری خوب برای مخالفان و احزاب دست راستی نیست.احزابی که به خاطر مشکلات زیاد راه زیادی تا ناپدید شدن از صحنه سیاسی فرانسه ندارند.

با توجه به آمار ها،فرانسه آن طور که باید و شاید خوب عمل نکرده است.نرخ بیکاری بالای ده درصد است و دو فصل سال نرخ رشد اقتصادی کشور صفر بوده است.با اصمینان می شود گفت که فرانسه به نرخ رشد مورد نظرش در سال 2014 یعنی 3.8 درصد نخواهد رسید.دولت فرانسه باید تصمیم بگیرد به کدامین سو می خواهد حرکت کند و باید آنقدر شجاع باشد که مسیرش را عوض نکند.شاید توانایی های اولاند در همکاری با کشور های همسایه به خصوص آلمان،به کار آید.
کد خبر: 62283

وب گردی

وب گردی