احمد عبدالهی نیا


گاهی با خودم فكر می كنم زندگی چیز غریبی است بعضی از آدم ها در مقاطع مختلف می كنند با چسباندن خودشان به افرادی كه نفوذی دارند و یا در موقعیت اجتماعی و... خوبی هستند به نوعی خودشان را مطرح كنند، البته این چسباندن ها بعد از مرگ آن طرفشان اگر آدم به درد بخوری باشد بیشترمی شود چرا كه دیگر نیست تا بگوید كه این بابا را هرگز ندیده و نمی شناسد چه رسد به این نزدیكی كه طرف از آن دم می زند... به هر حال مرگ حق است و گریزی هم از آن نیست... صابری هم رفت با تما خوبی ها و... خدایش بیامرزد. در این چند سالی كه از رفتن گل آقا می گذرد هر ساله صداو سیما و مطبوعات و تازگی ها هم تارنما ها از بچه هایی كه با گل آقا همكاری داشته اند نوشته و یا كاریكاتوری منتشر كرده و یا حضوری در برنامه ای واسته اند كه من هم در چند مورد در خدمت شان بودم.


امسال هم از من خواستند تا در این ارتباط چیزی بنویسم، ابتدا قصد داشتم از ارتباطی كه در مدت همكاری ام با گل آقا با آقای صابری پیدا كردم بنویسم، دیدم كه خیلی ها از ارتباطشان با او نوشته اند و اینكه فقط آنها صابری را خوب می شناخته اند و ...


دیگر حرفی نداشتم كه بنویسم تا اینكه وارثی عزیز تماس گرفت و دل نوشته ای از من خواست و قبول كردم چون به صداقتش باور دارم و نشستم و در مورد خیلی چیها برای نوشتن فكر كردم چیزی كه باید حتما به آن اشاره كنم حقی كه صابری به گردن طنز این سرزمین دارد.


گل آقا طنزی را كه آرام آرام به نفس افتاده بود را دوباره احیا كرد، بچه های قدیم را كه به هر علتی خانه نشین شده بودند دوباره دور هم جمع كرد و استعدادهای جوان بسیاری را چه در حوزه طنز نوشتاری و چه كاریكاتوریست كشف و پرورش داد كه در حال حاضر هركدام در مطبوعات برای خودشان موثر و موفق هشتند. چه روزهای زیبایی بود ولی افسوس كه زود تمام شد، دوستان زیادی مانند خود من از گل آقا یا جدا شدیم یا جدایمان كردند.


حالا این روزها هر كداممان درگیر زندگی روزمره خودمان هستیم ولی نمی دانم چرا ناگهان یاد شاغلام افتادم و با خود گفتم فقط شاغلام بود كه از رفتن صابری تنهای تنها شد.


آن آخرها كه در گل آقا بودم دریافتم كه صابری با آن همه آدمهای سینه چاكی كه در اطرافش بودند واقعا تنها بود همه می گویند ما صابری را خوب می شناسیم ولی آن كسی كه او را می شناخت شاغلام بود.


شاغلام حالا تنهاست و هیچكس از او نمی پرسد كه صابری چگونه بود، فقط شاغلام است كه می تواند بگوید صابری كه بود چون او خود صابری بود.


حالا او تنهاست و متاسفانه كسی حالس را نمی پرسد شاید هم او با صابری رفته و كسی پیدایش نمی كند.

کد خبر: 64191

وب گردی

وب گردی