استاد ادبیات فارسی از کشور هند :هر جا می رویم آنجا ایران را تشکیل می دهیم/  ایران در وجود ماست

صبح روز پنجشنبه، ششم خرداد ماه، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همراهی مجلۀ بخارا، در پنجاه و چهارمین نشست از مجموعه نشست های کتابفروشی آینده، میزبان «سید اختر حسین»، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی از کشور هندوستان بود.

به گزارش ایسکانیوز، در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این نشست، از خاطرات سفر به هند به مناسبت جشن هشتادمین سال انتشار بوف کور چنین یاد کرد:

"یک بخش، احساسات شخصی ماست نسبت به جناب آقای دکتر اختر حسین که در دوران اقامت ما به مناسبت جشنی که ایشان برای انتشار بوف کور در هند، در دهلی گرفتند - جشنی که ما باید می گرفتیم و متأسفانه موفق نشدیم- اما پروفسور با دعوتی که از تمام هدایت شناسان دنیا بخصوص هدایت شناسانی که از دانشگاه کلمبیا از جمله: خانم حورا یاوری و دیگر متخصصان مناطق مختلف جهان، داشتند، طی چند روز بزرگ ترین همایش صادق هدایت شناسی با تأکید بوف کور را برگزار کردند که در نوع خود چه از نظر سخنرانی هایی که ارائه شد و چه از نظر مدیریتی که ایشان و همکارانشان در دانشگاه جواهر لعل نهرو داشتند، بی نظیر بود و خاطرۀ فراموش نشدنی برای ما، گروه شرکت کننده ای که از ایران رفته بودیم، رقم خورد."

دهباشی با اشاره به فعالیت های دانشگاهی دکتر سید اختر حسین گفت: از فعالیت های دانشگاهی استاد می توان به شرکت در ورک شاپ مرکز مطالعات ایران در استانبول به عنوان سخنران،سفر با دانشجویان به پانی پت و کروشترا برای خواندن کتیبه های فارسی، سفر به دانشگاه اسلو در نروژ،کنفرانس مطالعات فارسی در مونترال کانادا ، دانشگاه معمار سنان در ترکیه ، بازدید مقبره جمالی دهلوی – شاعر بنام دوره ی لودیان هند - به همراه گروهی از محققان برای بررسی کتیبه های موجود در مقبره ، بازدید از میسور و بنگلور برای خواندن کتیبه های فارسی آن جا بخصوص در مقبره تیپو سلطان ، ایجاد سرفصل های جدید در تدریس رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه جواهر لعل نهرو ، برنامه ریزی در سنتر برای سخنرانی محققانی از سراسر دنیا مانند دکتر احمد کریمی حکاک ، سخنرانی و ارائه مقالات در دانشگاه های سراسر دنیا مانند رودگرت و مریلند امریکا ، دانشگاه پاریس ، دانشگاه معمارسنان در ترکیه ، دانشگاه کمبریج ، آکادمی علوم تاجیکستان ، دانشگاه تهران و ...اشاره کرد .

در بخشی دیگر، دکتر محمد استعلامی، دربارۀ رابطۀ فرهنگی ایران و هندوستان، چنین گفت: پروفسور سید اختر حسین، از دوستانی هستند که من در سال هایی که در هند بودم گمان می کنم فرصت و شانس این را نداشتم که با ایشان همکاری کنم. چون خیلی جوان هستند اما نامشان برای من همواره آشنا بود. دو سال پیش برای اولین بار در مونترآل در کنگرۀ جهانی مطالعات ایرانی، ایشان را ملاقات کردم و امروز که دکتر را زیارت می کنم، می خواهم در مورد رابطۀ فرهنگی ایران و هند مختصری صحبت کنم. رابطۀ ایران و هند دو وجهۀ متفاوت دارد. یکی به سال های حکومت سلطان محمود بازمی گردد و حمله های وی به هند و تخریب معابد و آثار ارزشمندی که در این کشور وجود داشت و ویرانی و تأثیر منفی که این پادشاه بر هند گذاشت. گویا مثلی هم پیدا شده بود که وقتی مادری فرزندش از او اطاعت نمی کرده و می خواسته او را نفرین کند می گفته:" الهی محمود بیاید!" ولی به موازات این ادبیات و فرهنگ و زبان ما با هند آمیخته شده است و در واقع شبه قارۀ هند از نظر فرهنگی جدا از ما نبوده است. در کمپانی هند شرقی و در دوره ای که حکومت انگلیس آنجا بوده، کاربرد زبان فارسی محدود شده است و اما آن دوستانی که قدر فرهنگ مشترک ایران و هند را می دانند! در سال های 1983 که در این کشور بودم بیش از پانصد نفر معلم زبان فارسی در دانشگاه ها داشتیم که البته تمام این پانصد نفر سید اختر حسین نبودند که بر این همه کار مسلط باشند. بنابراین دو وجهۀ متفاوت روابط ما با هند را جدا از هم بگیریم و این ارزش فرهنگی را قدر بدانیم و از کسانی همچون پروفسور بسیار باید سپاسگزار باشیم.

وی افزود:ایشان هم به فرهنگ ما و به گردن همۀ ما حق دارند و دیگر اساتیدی چون دکتر ازهر دهلوی که مدیونشان هستیم. یکی دو نکته که روشن کنندۀ این روابط می تواند باشد این است که محمود تفضلی، رایزن فرهنگی ایران در هند کتابخانۀ بزرگی در این کشور ایجاد کرد و امکانات بسیاری برای ما فراهم آورد تا روابط فرهنگیمان گسترش یابد. در هند یکی از رئیس جمهور ها مسلمانی بود به نام ذاکر حسین. روزی که محمود تفضلی از هند خداحافظی می کرد، ذاکر حسین در سخنرانی خود گفته بود:"آقای تفضلی اینقدر به ما محبت کرده اند که ظلم محمود از یاد برفت!" و یکی از نکات جالبی است که ما باید این روابط را حفظ کنیم . اینکه ما به هم، به هندی ها و پاکستانی ها و افغان ها و دوستان بسیاری که در آسیای میانه هستند، تعلق داریم. اما در مورد رابطه ای که امروز داریم این است که این رابطه را بیشتر مسلمانان هند نگه می دارند. دلیلش این است که ادبیات و زبان فارسی بخشی از زندگی آن هاست. برایم جالب بود که در خانواده های دوستان هندی که با ایشان معاشرت داشتم، اسم پسرها همه فارسی بود."

در ادامۀ این نشست، فرزانه قوجلو، متن پیام دکتر حورا یاوری را که به مناسبت همین نشسته ارسال شده بود قرائت کرد:

« دانشمندان گرامی، دوستان عزیز

متأسفم که از توفیق تجدید عهد ارادت و حضور در جلسهای که به همت مجله بخارا و بنیاد موقوفات افشار برای برخورداری از محضر استاد سید اختر حسین و آشنایی بیشتر با مؤسسه مطالعات هند و ایرانی دانشگاه جواهر لعل نهرو برگزار شده، بی نصیب مانده ام.

دو سال پیش در کنفرانس مطالعات ایرانی که در مونترآل کانادا برگزار شد، جلسه ای تحت عنوان «بلبلان ایرانی در باغهای هند»‌ به انستیتوی مطالعات هند و ایرانی دانشگاه جواهر لعل نهرو اختصاص داشت. نامی بامسما برای سرزمینی که در فصل های زمستانی تاریخ ایران، دروازه های این باغ های همیشه بهار را به روی هنرمندان، شاعران، تاریخ نگاران و جغرافی نویسان ایرانی گشوده و پاسداری از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را به عهده گرفته است. از نمونه های آن باید به پیدایش و گسترش سبک هندی اشاره کرد که راه های بدیع در بیان اندیشه های شاعرانه بر گشود و روح تازه ای در پیکر شعر فارسی دمید.

مسافرت اخیر به هند و شرکت در کنفرانس هشتادمین سال انتشار بوف کور، که آقای دکتر سید اختر حسین در برگزاری آن نقش بسیار عمده ای داشتند، گذشته از همه برکات علمی و تحقیقی، فرصت دوباره ای بود برای شنیدن نغمه های بلبلان ایرانی در این باغ های خرم هندی؛ فرصتی مغتنم برای دم زدن در قلمرو گسترده فرهنگ و ادبیات فارسی، و آشنایی نزدیک تر با پاسداران آن در یکی از کهن ترین سرزمین ها و تمدن های جهان؛ و ادای دین به ‏ تاریخ نگاران،‏ جغرافى نویسان و شاعرانی که چه بسا ایرانی نبوده اند، اما زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را عزیز داشته اند. میدانیم که تا اوایل قرن نوزدهم شمار کتاب هایی که به زبان فارسی در هند نوشته و منتشر می شد، از رقم مشابه خود در ایران بیشتر بود. برای من موجب کمال خوشوقتی است که از طرف مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا به آقای دکتر سید اختر حسین که پاسداری از فرهنگ ایران و زبان فارسی را وجهه همت خود قرار داده و با بنیانگذاری مؤسسه مطالعات ایرانی در دانشگاه جواهر لعل نهرو گام بزرگی در راه این هدف متعالی برداشته خوشامد بگویم و آرزو کنم که در ادامه راهی در پیش دارند موفق و مؤید باشند.

با سپاس دوباره از آقای علی دهباشی، مجله بخارا و بنیاد موقوفات افشار

حورا یاوری / 25 مه 2016 »

سپس علی دهباشی با همراهی ناهید طباطبایی در نشستی، به بحث و گفتگو و طرح سئوالاتی از دکتر سید اختر حسین پرداختند. محقق بوف کور، در آغاز سخنانش به تعریف و ویژگی های زبان و ادبیات فارسی و وجوه مشترک فرهنگی و زبانی آن با کشور خود سخنانی را بیان داشت: وقتی که به ایران می آیم، خودم را در محدودۀ سیاسی ایران درنمی یابم. برای من این کشور، فراتر از مرزهای ایران امروزی است. ایرانی را در خاطره و در ذهنم دارم که حوزۀ فرهنگی است که مردم از کرانۀ دجله و فرات فارسی حرف می زنند تا می رسند به رودخانۀ سند. ایران فراتر از مرزهای سیاسی امروز که در آن تاجیکستان و افغانستان فعلی و ایران فعلی که همیشه بوده است، میباشد. فارسی در کشور هند یا در زندگی ما نقش عجیب و غریبی دارد. فارسی را به عنوان یک زبان مکالمه ای حساب نمی کنیم. این چیزی است که فرهنگ را تشکیل می دهد که در آن فرهنگ، همۀ ما زندگی می کنیم و زندگی کردن در فرهنگ و استفادۀ مادی بردن از زبان و ادب، دو مقولۀ جداگانه ای است.

وی افزود: آقای دکتر استعلامی مدتی در دانشگاه تهران و سپس مدت کوتاهی درهند تشریف داشتند و سال های سال است که در کانادا زندگی می کنند ولی هیچگاه از فرهنگ فارسی خارج نشده اند و این فرهنگ فارسی به ایشان حقوقی هم نمی دهد و این عشق و علاقه و بخشی از ذاتشان است. با این فرهنگ زندگی می کنند و این زندگی کردن لذت خاصی دارد. ما به دانشگاه می رویم تا مدرکی اخذ کنیم و سپس رو به امکاناتی می آوریم که دانشگاه فراهم می کند و سعی می کنیم استخدام بشویم و مسائل شخصی امان و احتیاجات زندگی از جمله خانه و .... را رفع کنیم و اما روزی مرگ فرا می رسد. این نوعی از زندگی است اما شیوۀ دیگر زندگی کردن روشی است که ادبیات برای ما مشخص می کند و آن هیچ نوع تشریفاتی ندارد و تنها علاقۀ شخصی است که شما را به فراگیری زبان و ادبیات فارسی متعهد می سازد. آموختن فارسی کار سختی نیست من چند زبان آموخته ام و آسانترین آن را فارسی می دانم. استاد زبانمان می گفت که فارسی اصلا گرامر پیچیده ای ندارد وتشریفات گرامری در این زبان کم است. برخلاف زبان اردو که خود من هم گاهی از صحبت به این زبان اجتناب می کنم و سعی دارم از طریق زبان انگلیسی کارهایم را انجام دهم. حتی اهل زبان هم مرتکب اشتباه می شوند. خوشبختانه این مشکل در ادبیات فارسی وجود ندارد. اما ادبیات فارسی اینقدرها هم آسان نیست!

این ایرانشناس ادامه داد: ممکن است ادبیات سایر زبان ها هم خیلی غنی باشد اما ادبیات فارسی ما غنی تر است. وقتی شما فارسی یاد می گیرید این زبان از تهران آغاز می شود و تا تهران می رسد. یکی از اساتید من که در ایران درس می خواند، درمورد شهریار صحبت می کرد. می گفت که فارسی زبانان تهران از اشعار فارسی شهریار که ترک زبان بود ایراد می گرفتند. شهریار گاهی می گفت فارسی تا تهران است و فراتر از تهران نیست. پس حوزۀ فارسی شما ایجاب نمی کند که به مرزهایی فراتر از تهران نگاه بکنید و ببینید که برادران تاجیکی و افغانی چطور حرف می زنند و چه مطالبی را مطرح می کنند و کمی فراتر از آن هم بروید که حوزۀ بزرگی است به نام شبه قارۀ هند که خودش به اندازۀ ایران است که از زمان محمود غزنوی آغاز شد و تا زمان دکتر ذاکر حسین رسید و من از این جهت بسیار خوشبختم که علی دهباشی به مرزبندی های فارسی معتقد نیستند و علاقه اشان فراتر از این هست و حتی در مورد شعر فارسی افغانستان هم گردهمایی برگزار می کنند. فارسی زبانانی که در یک جا جمع می شوند و صحبت می کنند. ما که هر جا می رویم آنجا ایران را تشکیل می دهیم. چون ایران در وجود ماست. ما در ایران گم نشده ایم. ایران در وجود ما گم شده است. این را ادبیات در ما خلق می کند. ادبیات فارسی متکی به یک شخص و سازمان و سیستم و محیط و جامعه نیست.

اختر حسین با اشاره به مستشرقانی چون ادوارد برون نیز گفت: برخلاف رشته های دیگر که تنها نان می دهند ادبیات نام می دهد. ادوارد براون پزشکی را رها می کند و به سمت ادبیات می رود و همه از او به شهرت یاد می کنند. حتی خیابان کوچکی به نام او در تهران نامگذاری شده است که البته او شخص بزرگی بود و نیازی به این نام نداشت. ما هم نان فارسی می خوریم اما این نان تنها نمی دهد، زبان فارسی نام هم به ما می دهد."

در ادامه علی دهباشی از او پرسید: بعد از این سیری که در ادبیات کلاسیک فرمودید کاری که برای صادق هدایت انجام دادید تنها سال گذشته نبود بلکه سابقه ای دیرین داشت اگر ممکن است در این مورد توضیح دهید؟

سید اختر حسین: من خیلی متخصص صادق هدایت نیستم. اما یک روز کتاب بوف کور و شرح حال نویسندۀ آن را خواندم. از اساتید آن زمان پرسیدم که وقتی صادق هدایت به هند آمده بود شما خبر از ایشان داشتید؟ گفتند که نه! نامشان ر ا نشنیده ایم. سال های سال بعد از مرگ صادق هدایت، این نویسنده در هند به شهرت رسید. از این موضوع ناراحت شدم. در جامعه سه نوع مردم وجود دارند. گروهی فریب می خورند، دومی فریب می دهند و گروه سومی هم وجود دارد که بین این فریب دهنده و فریب خورنده قرار دارند که مانع می شوند. یعنی مردم را هشدار می دهند که فریب نخورند. صادق هدایت را از گروه سوم می دانم. این ها ناجی ما و فریب شناس هستند. مولانا هم اینگونه است. می گوید نباید دست به دست هر کسی بدهید. گفتم این آقا که ناجی ما بود و برای ما می نوشت ما باید توجه بکنیم و حداقل ردپایی از نوشتار و تاریخچۀ افکار او را دنبال کنیم و ببینیم ایشان کجا زندگی می کردند. چون بمبئی هنوز پابرجاست و همانند شهرهای دیگر از بین نرفته است. به دانشجوی خود آقای ندیم اختر این طرح را دادم و گفتم که شما پروژه را دنبال کرده و محل زندگی صادق هدایت را کشف کنید. برای اقامت ایشان مسکنی تهیه کردم و کمک هزینه ای و به بمبئی رفتند و توانستند با توجه به نوشته های هدایت منزل و مکان هایی که او رفت و آمد داشت را کشف کنند و سپس تاریخچۀ مختصری از روند کار خود که در چند ماه آینده کتابش به چاپ خواهد رسید را ارائه دهند. سپس همایشی برای ادای دین خود به نویسندۀ بوف کور برگزار کردیم.

در این نشست عکس هایی از بزرگداشت صادق هدایت در هند به روایت مریم اسلوبی به نمایش گذاشته شد.

در خاتمه، قلم فردوسی توسط مونا گلستانی به دکتر سید اختر حسین اهدا شد.

505502

کد خبر: 648245

وب گردی

وب گردی