ناگفته های ماجرای جان باختن حجاج و رکن آبادی در ایندیپندنت

رابرت فیسک روزنامه نگار مشهور انگلیسی در مقاله‌ای در ایندیپندنت به ناگفته هایی از ماجرای فاجعه حج منا و غضنفر رکن آبادی اشاره کرده است.

به گزارش ایسکانیوز ترجمه این گزارش را در ادامه می‌خوانید.

غضنفر رکن آبادی ، دیپلماتی با هوش و هرازگاهی خوش مشرب بود که به با دقت و همراه با جزئیات به پرسش های من پاسخ می داد. عنوان رسمی وی در سفارت ایران در بیروت که دیواری بلند و سیاه رنگ داشت " وابسته" بود اما در سال ١٩٩٦ تصور من این بود که وی مامور اطلاعاتی ایران است. وی محاسنی سیاه و بسیار مرتب داشت و حالت چشمانش به گونه ای بود که او را مسن تر از ٤٠ سالی که داشت نشان می داد. انگلیسی وی به شدت لهجه داشت اما قابل درک بود و رفتاری بسیار مودبانه در حد تکلف داشت.
هنگامی که یک فروند هلی کوپتر اسرائیلی در خلال عملیات موسوم به خوشه های خشم که اسرائیل علیه جنوب لبنان به راه انداخته بود در ارتفاع پائین بر فراز ساختمان سفارت ایران در بیروت به پرواز درآمد، رکن آبادی با من به شوخی و خنده مشغول شد. وی گفت ما همه منتظر بودیم که این هلی کوپتر به ما حمله کند اما این اتفاق نیفتاد. بعد فکر کردیم که خانه های ما را که در این نزدیکی است مورد حمله قرار خواهد داد، البته ما نگران بودیم.
رکن ابادی اطلاعات فراوانی در زمینه جنگ افزارها داشت و همواره آمادگی خود را برای شهادت عنوان می کرد. وی فردی جسور بود و در خلال چند سالی که با وی دیدار و مصاحبه داشتم هرگز تصور نکردم که به من دروغ گفته باشد. وی با صداقت درباره کمک های مالی و نظامی ایران به حزب الله سخن می گفت و حتی یکبار نیز در دانشگاه مسیحی بیروت در برابر دانشجویان حاضر شد و از سیاست های کشورش دفاع کرد. وی با لحنی که نشانی از نیرنگ و فریبکاری در آن مشاهده نمی شد گفت از انقلاب مصر باید حمایت کرد اما از انقلاب سوریه نباید حمایت شود چون شالوده انقلاب سوریه را نه فقر تشکیل می دهد و نه سرکوب. وی که با پرسش های دانشجویان در مخمصه افتاده بود بر این نکته پافشاری کرد که نظام دین سالار کشورش، حکومتی منتخب است چون نمایندگان پارلمان در این کشور منتخب مردم هستند.
در سال ٢٠١٠ دولت ایران رکن آبادی را این بار به عنوان سفیر خود، به بیروت اعزام کرد. یکسال بعد زمانی که انقلاب در سوریه علیه بشار اسد به راه افتاد، رکن آبادی در مخمصه ای قرار گرفت که هر دیپلمات از قرار گرفتن در چنان وضعیتی بیزار است. حمایت از حزب الله در مبارزه علیه اسرائیل با حمایت از دولت سوریه در جنگ علیه جنبش مقاومت در اطراف دمشق، دو مقوله کاملاً متفاوت بودند. زمانی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت ایران از بیروت دیدن می کرد به جنوب لبنان نیز سفر کرد تا نگاهی به خاک اسرائیل یا فلسطین اشغالی در آن سوی مرز لبنان بیاندازد. احمدی نژاد قول داد که بیت المقدس را آزاد خواهد کرد و رکن آبادی در کنار وی لبخند بر لب ایستاده بود. به هر حال رکن آبادی دست کم در آن دوره مرد خوش اقبالی بود.
در نوامبر سال ٢٠١٣، زمانی که اسلامگرایان سنی، از قرار با کمک عربستان به حمله ای انتحاری علیه سفارت ایران در بیروت دست زدند که ٢٣ کشته در میان کارکنان ایرانی سفارت ، محافظان حزب الله و غیر نظامیان برجای گذاشت، رکن آبادی درست در حال ترک ساختمان کنسولگری و عزیمت به بیروت بود. بر اثر شدت انفجار درهای آهنی سفارت از جا کنده شدند و قطعات آن با فاصله ای اندک از رکن آبادی به اطراف پراکنده شدند اما در این حمله ارشد ترین مامور امنیتی سفارت ایران جان خود را از دست داد.
آخرین باری که رکن آبادی را دیدم بین من و او بحث داغی درباره مجازات اعدام در ایران درگرفت و او به این نتیجه رسید که من دیدگاهی خصمانه در این زمینه دارم. دادگاه ایران حکم داده بود که یک زن جوان آذری به جرم زنا در تبریز اعدام شود و من به این حکم اعدام اعتراض داشتم . از وی پرسیدم ایران چه حقی دارد که تصمیم بگیرد کدامیک از بندگان خداوند زنده بمانند و کدامیک بمیرند. من این موضوع را در پی دادرسی ناعادلانه ای که در مورد این زن جوان صورت گرفته بود عنوان کردم. رکن آبادی ازاین پرسش من برآشفت و تلاش کرد تا به آرامی اما دشواری فزاینده در این مورد به من توضیح دهد و گفت دستگاه قضایی ایران نهاد مستقلی است و او یا دیگر مقامات دولتی هیچ گونه اختیاری برای تصمیم گیری در این زمینه ندارند. زنی که به اعدام محکوم شده بود مورد عفو قرار گرفت اما رکن آبادی مرا نبخشید.
گرچه یکی از مقامات سفارت مرا تا پای خودرو ام همراهی کرد و درباره حکمت مجازات گنهکاران در قران برایم سخن گفت اما آخرین باری که رکن آبادی را دیدم در مر اسم روز ملی پاکستان بود که وی با آغاز مراسم نمایش مد لباس زنان پاکستانی این مراسم را ترک گفت و از روی اکراه با من دست داد. رکن آبادی در سال ٢٠١٤ به عنوان یکی از دیپلمات های برجسته ایران به تهران بازگشت و من مطمئن بودم که وی یکی از زیرک ترین و خردمندترین ماموران اطلاعاتی ایران است. سر انجام وی سال گذشته در مراسم حج به عربستان رفت و در ماجرای ازدحام در منا به دام افتاد و به گونه ای اسرار آمیز ناپدید شد.
ایران اعلام کرد که رسماً دولت سعودی را که خادم حرمین شریفین است مسئول مرگ بیش از ٢٣٠٠ نفر از جمله ٤٦٤ زائر ایرانی می داند که از روی عمد با آن ها که برخی از مقامات بلند پایه ایران نیز در میانشان وجود داشتند بدرفتاری شده است. چند روز بعد از این رویداد بود که معلوم شد بلند پایه ترین مقام ایرانی که در این رویداد جان خود را از دست داده ،غضنفر رکن آبادی بوده است. بی دلیل نبود که ایرانی ها از این رویداد به شدت به خشم آمدند.
آیا آنچه که در منا رخ داد واقعا یک حادثه هولناک بود، فاجعه ای عظیم که در آن شمار زیادی از حجاج از جمله رکن آبادی جان خود را از دست دادند؟ در خلال دو ماه گذشته مقامات ایران و عربستان دو بار با یکدگیر دیدار و گفتگو کرده اند تا مقدمات شرکت ایرانیان در مراسم حج امسال را فراهم کنند. آن ها نتوانستند در این مورد به توافق برسند چون به گفته مقامات ایران دولت سعودی برای حفظ جان حجاج ایرانی هیچ گونه تدابیر امنیتی خاصی تدارک ندیده است و سعودی های سنی به زائران ایرانی اجازه نداده اند تا ایرانی های شیعه تظاهرات سنتی خود یعنی مراسم برائت از مشرکین را برگزار کنند. البته معلوم نیست که منظور از مشرکین خود سعودی ها هستند یا آمریکا و اسرائیل.
پیش از این نیز سعودی ها از برگزاری این مراسم از سوی حجاج ایرانی جلوگیری کرده اند. در مراسم حج در سال ١٩٨٧، نیروهای سعودی تظاهرات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی از سوی حجاج را سرکوب و ٤٠٢ نفر از آنان را که ٢٧٥ نفرشان ایرانی بودند به قتل رساندند. این حادثه البته در اوج جنگ عراق و ایران در دهه ١٩٨٠ رخ داد که سعودی ها کمک مالی در اختیار نیروهای مهاجم عراقی قرار می دادند و آمریکا نیز کمک تسلیحاتی برای آن ها فراهم می کرد. امروزه، دولت عراق زیر چتر امنیتی ایران قرار دارد و سعودی ها نمی توانند از ورود زائران عرب به مکه برای اجرای مناسک حج جلوگیری کنند اما ایرانی ها نخواهند توانست در مراسم حج امسال شرکت کنند.
مناقشه بین ایران و عربستان باعث شده است که این دو کشور در سوریه و عراق و یمن رو در روی یکدیگر قرار گیرند و بهای درگیری میان آن ها را سنی ها طرفدار عربستان و شیعیان هوادار ایران در میدان های نبرد در این کشورها می پردازند. در میان قربانیان شیعه این مناقشه می توان به رکن آبادی اشاره کرد، دیپلماتی مودب و فرهیخته که دانش فراوانی درباره سازوبرگ نظامی داشت و درباره مرگ و شهادت با من گفتگو کرده بود و سرانجام نیز در مقدس ترین شهر اسلامی یعنی مکه به کام مرگ فرو رفت.

۳۰۰۳۰۰

کد خبر: 653748

وب گردی

وب گردی