حمیدرضا آذرنگ: رسالت هنر تخلیه روانی مخاطب نیست/باورمان شده که  به هر شکلی‌ مخاطب را بخندانیم!

آذرنگ می گوید: امیدوارم دغدغه‌های مادی هنرمندان ما کمتر شود زیرا اکنون به سمتی‌ رفتییم که احساس می‌کنیم اگر این نوع از طنز را لحاظ کنیم برآورد مالی بیشتری را خواهیم داشت و این فاجعه است.

حمیدرضا آذرنگ نویسنده و کارگردان تئاتر در گفتگو با ایسکانیوز در مورد وضعیت تئاتر کمدی در ایران گفت: ادبیات ما به دلیل قابلیت‌ها، ارزش گذاری های روی کلام، تلفیق‌ها و تشکیک‌های معنایی ای که داراست، بار طنازی زیادی دارد. طنز در ادبیات ما بالذات است. در فرهنگ اقواممان هم این بار طنازی را در ضرب المثل ها و غیره داریم. در بسیاری از نقاط ایران به دلیل همین زبان، کلمات در فرهنگ های گوناگون معنای مختلفی دارند. ما خیال کردیم که برای انبساط خاطر مردم باید به الفاظ و شرایط این چنینی رو بیاوریم. ما مخاطب را به این شیوه عادت دادیم. شاید مخاطب هم بضاعتش را داشت اما کم کم به سمت مطایبات کلامی رفت‌.

وی ادامه داد: از یک دوره‌ای به بعد شاید به دلیل سخت گیری هایی که در این عرصه بود یک نوع جاذبه برای مردم به سوی اینگونه مضامین ایجاد شد. در حالی‌ که ادبیات فاخر ما با وجود جنبه های طنزی که دارد، نیازی به رفتن به این سمت ها ندارد. این ظلمی است که ما به مخاطبمان می‌کنیم. باور من این است که رسالت هنر تخلیه روانی مخاطب نیست، اتفاقا باید باری را به مخاطب دهد که باعث فعل شود. آن فعل چیست؟ فعل همان هدف گذاری است که در اثر هنری وجود دارد. ما از این مسائل غافل شده ایم و فقط به بار تخلیه فکر می‌کنیم. یعنی‌ باورمان این شده که به هر دلیلی‌ و به هر شکلی‌ مخاطب را بخندانیم و باری را از روی دوشش برداریم. این آثار شاید به لحاظ آنی‌ در مخاطب تاثیری داشته باشد و برای مدت کوتاهی او را از دغدغه‌های روزمره دور کند اما این کارها جزء رسالت های هنر نیست. رسالت ما فراتر از این است.

آذرنگ افزود: ما ازفرهنگ سازی می گوییم اما می بینیم که چه ادبیاتی را انتشار می دهیم. در شعار همهٔ ما ادیب، شاعر و فرهنگ دوست هستیم. یک مقدار کوتاهی از ماست و درست نیست همهٔ تقصیر ها را به گردن شرایط انداخت و ما هم وظیفه مندیم. ادبیات ما برای طنز پردازی بضاعت زیادی دارد اما چقدر مخاطب ما با این مفاهیم آشنا است و چقدر ما اجازه ورود به این مفاهیم را داریم؟ چقدر برخوردهای سلیقه ای جلوی ما را خواهد گرفت و چقدر دستمان باز است که دیدگاه خود را ارائه دهیم؟ همهٔ این چرا‌ها باید آسیب شناسی‌ شود.

وی در مورد دلیل گرایش هنرمندان عرصه تئاتر به این مضامین گفت: امیدوارم دغدغه‌های مادی هنرمندان کمتر شود زیرا اکنون به سمتی‌ رفته ایم که احساس می‌کنیم اگر این نوع از طنز را لحاظ کنیم برآورد مالی بیشتری خواهیم داشت و این فاجعه است. هنرمند در همه جای دنیا به آرامش و رفاه نیاز دارد اگرچه با کمتر ا‌ز آن‌ هم درخشش هایی دیده شده است. بیشتر آثار ماندگار هنری در بحران به وجود آمده اند. آدم های بی‌ دغدغه نه کمکی‌ به جامعه کردند و نه تاثیری بر آن گذاشتند. افراد بی‌ دغدغه به هنر نزدیک نمی شوند و این دغدغه مندی است که فرد را هنرمند می کند. مگر می توانیم از شرایط روز جامعه متأثر نباشیم؟ مگر می توانیم درد را ببینیم اما جُک بگوییم؟ مقداری اختلاط در وظیفه‌ای که شاید دولت به گردن دارد و روی دوش هنرمندان افتاده، پیش آماده است. ایجاد امنیت اجتماعی‌ و رفاه وظیفه هنرمند نیست بلکه دادن هشدار‌ وظیفه منِ هنرمند است.

آذرنگ در مورد سلیقه مخاطبان امروزی افزود: متأسفانه اکنون تعریف درستی‌ از طنز و کمدی دیده نمی شود. البته مخاطب ما در حال عبور از این جریان است. همانطور که از دهه چهره دوستی سینما عبور کرد روزی می‌رسد که دیگر به این الفاظ و شوخی‌ها نمی خندد. شما به ۱۰ سال پیش نگاه کنید، آیا موضوعاتی که آن زمان به آن ها می خندیدید الان برایتان جذاب است؟ در این بین کسانی‌ ماندگار می شوند که به خاطر جذب مخاطب به این شرایط و دوره‌ها تن ندادند و بار معنایی اثر خود را کم نکردند. نمی‌خواهم بگویم هر اثر هنری باید بار معنایی داشته باشد اما باید حرفی‌ که منِ هنرمند پشتش هستم را با خود حمل کند وگرنه چه نیازی به ساختنش است؟ وقتی اسم و رسالت هنر بر دوش کسی‌ است باید بیشترمراقب باشد.

این هنرمند در مورد استفاده از متون ادبی طنز ایرانی‌ مثل آثار عبید زاکانی در ساخت آثار نمایشی افزود: دراماتیک کردن این طنزها سخت است. چقدر نسل جدید با این متون آشنا است و آن را می خواهد؟ یک مقدار هم به فرهنگ سازی برمی گردد. همه این‌ها که بر دوش هنر نیست. آیا نظام آموزش و پرورش نسل جدید را با این متون آشنا می کند و این نسل را به خواندن این آثار تشویق می کند؟ هنرمند نباید نگرانی مالی داشته باشد اما باید دغدغه بقا داشته باشد. یک فیلمساز اگر در جامعه ما کار کند و نتواند فیلمش را بفروشد محکوم به فنا است. همه اینها بر گردن هنرمند نیست. بسیاری از ارگان‌ها برآورد بودجه هنر می دهند ولی‌ یک فرد متخصص را نمی‌آورند که کار را انجام دهد. بودجه زیادی به اسم فرهنگ و هنر هزینه می شود ولی‌ کارشناس بالای سرش نیست و فقط حالت تزئینی و نمایشی پیدا کرده است.

آذرنگ درمورد ایجاد محدودیت سنی برای مخاطبان نمایش های کمدی گفت: درهمه جای دنیا و در همه موارد محدودیت سنی‌ وجود دارد. ما در جامعه ای زندگی‌ می‌کنیم که وقتی‌ از خیابان رد می‌شویم می بینیم که کودکان دبستانی با چه ادبیاتی صحبت می کنند و این خیلی‌ بد است. کودکان امروز برای بزرگ شدن عجله دارند و وقتی‌ هم بزرگ می شود دیگر بی محتوا و تهی می شود. شرایط سنی‌ گذاشتن برای غالب آثار کار خوبی است. در کار کودک برای بازخورد بهتر مخاطب این کار انجام می شود، اما اینکه خودمان را توجیه کنیم که چیزهایی‌ که نه به درد من، نه اثر و نه مخاطب می‌خورد در کار خود بگذاریم و سپس محدودیت سنی‌ برای آن قائل شویم، نوعی گول زدن خود است.

حمیدرضا آذرنگ در مورد تفاوت توانایی های بازیگر کمدی و دیگر بازیگران ادامه داد: وقتی‌ کسی بازیگر می شود یعنی‌ اینکه می تواند قرار گرفتن در تمام موقعیت ها را تجربه کند و اگر نتواند این کار را انجام دهد یعنی‌ یک جای کار ایراد دارد. اگرچه عده‌ای هستند کهدر کار خود طنازی دارند و می توانند موفق تر باشند اما این دلیل نمی‌شود کسی‌ که در ژانرهای دیگر کار می‌کند نتواند کار کمدی کند. وقتی‌ فردی بازیگر است باید بتواند تمام ژانر ها را تجربه کند. افرادی را داشتیم که نقش های درخشان جدی ای داشته اند و در کمدی هم بسیار خوب بودند. این خط کشی‌‌ها در جامعه هنری طوری است که باعث می شود از استعدادها غافل بمانیم و آن ها‌ را نبینیم. خیلی‌ از بازیگرهایی که به اسم کمدین می شناسیم، توانایی زیادی در ایفای نقش های گوناگون و ژانرهای دیگر دارند. همین تعریف‌ها جلوی ما را گرفته است. بازیگر بازیگر است و این جسارت آن کارگردان و بازیگر است که اجازهٔ این همکاری را داده است.

502505

کد خبر: 654985

وب گردی

وب گردی