زهره حاجیان : اگر بپذیریم این روزها ایجاد اشتغال و کار آفرینی برای افراد سالم در بسیاری از کشورها و دولت ها تبدیل به یکی ار بزرگترین مشکلات و چالش ها شده ، پس ایجاد اشتغال برای معلولان؛ و افراد کم توان جسمی را چگونه می توان تفسیر و توجیه کرد ؟
وقتی دنیای امروز مبحث اقتصاد، تجارت، کسب و کار و... به سویی رفته که بستر برای فعالیت همه افراد با هر نوع محدودیت یا هر نوع توانایی و قابلیتی باز است و وقتی در چرخه صنعت می توان به جای ماشین ها و دستگاه های همه کاره جایگاه فعالیت را به دست ها و پاهای توانمند افراد بیکار و بالاخص معلولان سپرد، پس چرا نگاه نه چندان آگاهانه مسئولان این فرصت را ازافراد بیکار و معلولان می گیرد؟
وقتی که در دنیای امروز با ورود تکنولوژی های جدید و پیشرفت روزافزون علوم مختلف، می توان فرصت های شغلی جدیدی را برای معلولان و به ویژه کم بینایان و نابینایان تعریف کرد چرا باید از این امکان و پتانسیل های موجود در بازارهای رقابتی در جهت بهره مندی افراد خاص با نیازهای ویژه و کسب درآمد برای این گروه ها بهره نبرد؟ و یا هنگامی که می شود با تکیه بر اصول مهندسیِ فاکتورهای انسانی یا همان ارگونومی( Ergonomics) در جهت ایجاد شغل های مناسب برای تمام افراد جامعه و همچنین معلولان اقدام کرد و می توان از طریق کاربرد اطلاعات علمی موجود درباره انسان و روش های علمی تولید چنین اطلاعاتی، ظرفیت ها و توانمندی های انسان را بررسی کرد و سپس اطلاعات به دست آمده را درطراحی مشاغل، فرآورده ها، محیط کار و تجهیزات به کار بست پس چه دلیل بزرگی موجب امتناع از این اتفاق می شود و می تواند جلوی این اقدام را بگیرد؟
معلولان فاقد شغل، رنجور و شکننده میشوند
حمید فتاحی کارشناس ارشد جامعه شناسی معتقد است : آشکارترین اثر این اقدام، طراحیِ درست و مناسب مشاغل، تجهیزات و محیط کار، بالارفتن سطح ایمنی، بهداشت، تطبیق کار با کارگر و در نهایت رضایت شغلی و بهبود بهره وری است.
او با اشاره به اینکه ارگونومی دانش نوینی است که در تلاش برای پر کردن شکاف بین انسان و محیط زندگیاش به وجود آمده و در واقع ترکیب علم پزشکی، معماری و طراحی مبلمان است می گوید:بررسیها نشان میدهد که تبعیض اجتماعی و شغلی، اشتغال در مشاغل سطحِ پایین و دستمزد کم، از مواردی هستند که در گروه های آسیبپذیر شغلی نظیر کودکان، زنان، مهاجران و به ویژه معلولان به وفور به چشم میخورد.
در این میان به نظر میرسد که در میان گروه های نامبرده، وضعیت معلولان و انسانهای ناتوان بیشتر از دیگران مورد بیتوجهی واقع شده و به ویژه معلولان در بسیاری از زمینهها تحت تبعیض قرار میگیرند؛ به طوری که نه تنها حقوق انسانیشان نادیده گرفت میشود بلکه توانایی ها و قابلیت هایشان نیز مورد بی توجهی واقع می شوند.
در میان تمام گروه های جامعه از معلولان به عنوان خاص ترین گروه با نیازهای ویژه یاد می کنیم چرا که این گروه به طور اخص، بسیار آسیب پذیر بوده و عدم داشتن شغل و منبع درآمد بعنوان راهی برای رسیدن به استقلال فردی و مالی آستانه این آسیب پذیری را تا حد بسیار زیادی پایین آورده و از معلولان فاقد شغل، افراد رنجور و شکننده ای می سازد.
شعارهایی که در چارچوب حرف و تئوری باقی می مانند
اما در این میان هستند جوامعی که با انجام کارهای فرهنگی و اجتماعی به شان و شخصیت معلولان احترام می گذارند و با ترویج این فرهنگ در جامعه، حتی احتمال نگاه ترحم برانگیز سایرین به این گروه را نیز می زدایند اما در این باره نیز باید گفت دولت ها حتی اگر سرمایه گذاری در بسترهای فرهنگی را هم به حد اعلای خود برسانند ولی در صورتی که نتوانند یا نخواهند این نهال های فرهنگی را بارور کرده و به عرصه عمل بکشانند و در عمل ثابت نکنند که به توانمندی ها و قابلیت های معلولان ایمان دارند درست مانند این است که هیچ کاری انجام نداده و تمام آن هزینه ها را به باد داده باشند چرا که فعالیت های فرهنگی تا زمانی که فِعل را به سمت و سوی عمل هدایت کنند سرمایه گذاری محسوب می شوند نه هزینه ولی در غیر اینصورت به جز هدر دادن سرمایه و اعتبار و سر دادن شعارهایی که همواره در چهارچوب حرف و سخن و تئوری باقی می مانند و هرگز جامه عمل نمی پوشند معنای دیگر نخواهند داد.
این جامعه شناس معتقد است :از نظر انسانی، تصور معلولی که احساس بیکفایتی، وابستگی و عدم اطمینان به آینده میکند و فردی که اغلب مطرود ِجامعه بوده یا برای امرار معاش به گدایی رو میآورد بسیار ناراحتکننده است اما در حقیقت مسئله اصلی که اینگونه وضعیت ها را برای افراد رقم می زند، موقعیت نامساعد افراد معلول در بازار کار است؛ به طوری که میزان بیکاری آنها بسیار بیشتر از افراد عادی است. تأثیر بیکاری در تمامی سنین و تمامی شرایط در افراد معلول مشهود و نمایان است و بسیاری از معلولان به دلیل ارج ننهادن بر مهارت هایشان از سوی کارفرمایان با فرصتهای شغلی کمتری روبرو میشوند.
معلولان جزء مهمی از نیروی انسانی به شمار می آیند
فتاحی با اشاره به اینکه مدیریت نیروی انسانیِ آسیب دیده و معلول در اقتصاد و صنعت به تدریج جای خود را باز کرده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود می گوید : معلولان نیز جزئی از نیروی انسانی به شمار می آیند که درصد قابل توجهی را نیز شامل می شوند و اینجاست که مدیریت نیروی انسانی در هر جامعه ای وظیفه دارد با برنامه ریزی صحیح و آموزش مهارت های لازم و فراهم کردن امکانات و شرایط مساعد و برابر برای این قشر، از امکانات و پتانسیل های نیروی انسانی آسیب دیده و معلول به نحو احسن استفاده کند.
زمینه سازی برای اشتغال معلولان به عنوان یک فرایند نیاز به بستر سازی دارد
فتاحی با اشاره به اینکه زمینه سازی برای اشتغال معلولان به عنوان یک فرایند تدریجی و مستمر علاوه بر جنبه های فنی و تخصصی آن، نیاز به ایجاد بسترهای مناسب دارد می گوید : یکی از این بسترها، فرهنگ جامعه است. اگر رفتار و فرهنگ جامعه جنبه منفی داشته باشد نتیجه مثبت زمینه سازی برای اشتغال معلولان، فوق العاده پایین خواهد بود. عدم درک معلولاان در جامعه و ناتوانی مردم در برقراری رابطه با آنان مانع اجتماعی مهمی برای اشتغال آنها به شمار می رود، که از مهم ترین علل آن می توان به عدم وجود اطلاعات صحیح و کافی در مورد توانایی های معلولان در جامعه اشاره کرد.
105105