نامگذاری روزها در تقویم یک نشان سمبلیک از اهمیتی است که جوامع و فرهنگها برای تکریم ارزشهای برتر خود دارند. از آن جمله «روز خبرنگار» که در نیمه تابستانِ هرسال و در سالروز شهادت خبرنگار شهید «محمود صارمی» میدرخشد و یادآور ارزشهای والایی چون شجاعت، آزادگی، شرافت، مردمدوستی، داناییمحوری، ستیز با جهل و آگاهیبخشی است و اینها خصلتها و ارزشهایی است که این حرفه را از سایر حِرَف متمایز میکند، زیرا که آگاهیبخشی و واقع و حقیقتنگاری با تغییر همراه است و بسیاری با تغییر مخالفند، زیرا منافع فردی گروهی و باندیشان را درخطر میبینند و از اینجاست که خبرنگاری جزو مشاغل سخت دنیا تعریف میشود.
اصولا ماهیت این حرفه خطر و دردسر است، چراکه در مقدماتیترین آموزشهای خبرنگاری آشنایی با عناصر خبر و ارزشهای خبر و یاد کردن از خبر خوب (خبر صحیح و صادقانه و بدون ابهام و شفاف) قرار دارد و همینها در ذات خود دردسر و خطر دارد. مگر میشود در اتاقهای دربسته و پشت میز و آسوده و فارغ بال به دنبال حقیقت و واقعیات عینی گشت و خبر صادقانه و شفاف و جامع و کامل نوشت. آنجا که برای ابهام و شفافیت باید پرده از رازهای مگو برداری و قفل زبانها بگشایی و پنهانکاری را فاش کنی، درواقع به دل خطر زدهای و دردسر را به جان خریدهای، چون تو خبرنگاری و شغل تو یافتن پاسخ عناصر خبر (چه؟ چه کسی؟ چرا؟ چگونه؟ چه زبانی، و کجا) است و برای آن مجبوری که دل به خطر بسپاری و باز از اینجاست که خبرنگاری جزو مشاغل سخت دنیاست.
گرچه امروزه به مدد تکنولوژی ارتباطات «خبرنگار» پسوند بسیاری از نقشهاست. مثل «دانشآموز خبرنگار»، «دانشجوی خبرنگار» و «شهروند خبرنگار» و... اما آنچه خبرنگاران حرفهای دانشآموخته را از سایر خبرنویسان آماتوری که به کمک ارتباطات نوین با عنوان شهروند خبرنگار درحاشیه جامعه روزنامهنگاری وارد شدهاند را جدا میکند؛ همین پایبندی و عمل به دانش و آموزههای حرفهای این رشته است. خبرنگاران حرفهای آموختهاند؛ که درعین حفظ جان و سلامت روحی و جسمی چگونه پرده از پنهانهایی که با منافع مردم درگیر است، بردارند و رازهای مگو را با شجاعت و جسارت فاش کنند و البته آنجا که لازم است از منافع خود برای حفظ منافع مردم بگذرند.
اما باید اذعان کنیم؛ امروزه دغدغه نان و امنیت شغلی که جزو نیازهای اساسی و پایهای است، بسیاری از خبرنگاران را از رسیدن به مراتب بالای نیازها غافل ساخته و بسیاری نانوشته و ناخوانده پیشوند کارمند را برای خود پذیرفتهاند و شدهاند: «کارمند خبرنگار»؛ آهسته میروند و آهسته میآیند که شاخی نزند آنها و قلمشان را. آنها در استخدام سازمان و ادارهاند. صبح تا عصر کار میکنند و درپی اضافهکار و کارانه و... نوک قلمشان را نمیتراشند تا تیز نباشد و به کسی سیخی نزند، نرم و آهسته مینویسند و آنچه دیگران خواستهاند و اینها کمکم ماهیت روزنامهنگاری را درجامعه ما دگرگون میکند، خبرها ناخواندنی و غیرجذاب و غیرمردمی است. حرف دل مردم نیست. روزنامهها روی دکهها تلمبار و سایتها و خبرگزاریها کممخاطب. چرا؟ چون بسیاری خبرنگار ماهیت شغلشان را فراموش کردهاند.
اما خطر دیگر جوانان و نوجوانان تازهنفسی است که به جامعه روزنامهنگاری وارد میشوند و گمان میبرند که خبرنگاری و روزنامهنگاری همین است که میبینند حضور پشت میز و سرک کشیدن به شبکههای اجتماعی و سایتها و گزارش و خبر نوشتن و مصاحبه تلفنی گرفتن کمرونق و غیرجذاب که به گوشه قبای کسی برنمیخورد. آنگاه کمکم چپاولگران اموال مردم و خیانتکاران حاشیه امن پیدا میکنند. غول فساد بزرگ و بزرگتر میشود؛ چرا؟ چون خبرنگاران ارزشها و منشور حرفهای خود را از یاد بردهاند تا دیر نشده فکری باید... شاید لازم باشد سرها درد بگیرد و دستمالها را بر سر ببندیم.
خبرنگار از مردم با مردم و برای مردم است همین و بس!
*روزنامه نگار
منبع: شرق
105105