موازین حقوق بشری و «هدایت تحصیلی» توسط دولتها

حسین نقاشی*

مسئولین آموزش و پروش اعلام کرده بودند که جمعیت زیادی از دانش‌آموزان در ابتدا به رشته ی تجربی و سپس به رشته ی ریاضی علاقه نشان می دهند و دلیل این علاقه را هم جایگاه اجتماعی پزشکان و مهندسان درجامعه میان اذهان عمومی اعلام کردند. یک بار درباره‌ این موضوع که هدایت تحصیلی به شرط و شروطی نه تنها بد نیست بلکه برای اینده‌ جامعه می تواند مفید باشد نوشتم، اما حالا با نگاه کلی تری به این موضوع نگاه خواهم کرد.
در مورد موضوع هدایت تحصیلی، این سوال اساسی وجود دارد که آیا دولت ها اجازه دارند از وجه حاکمیتی‌ در امر آموزش و حق انتخاب رشته تحصلی که حق انتخاب شغل آنان را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد،دخالت کند یا خیر؟ بر اساس بند 1 ماده 23 اعلامیه حقوق بشر «هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند» و ماده 26 همین اعلامیه بر حق همگانی بودن «آموزش و پرورش» تاکید کرده و در ادامه می گوید:« آموزش و پرورش می‌بایست، دست کم در دروه‌های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد» در بند سوم ایم ماده نیز آمده است که پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش فرزندانشان برتری دارند»
چنین تاکیدهایی همچنین در میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد نیز امده است. همچنین در قانون اساسی ما نیز مثل قوانین حقوق بشر بر حق تحصیل رایگان و اصل حق آموزش تاکیید شده است. شهروندان در هر جامعه ای باید این حق را داشته باشند و هیچ سیاست ورزی نباید مانع احقاق این حق شود. با این اوصاف آیا حقوق بشر و مقرارتی که برای حق آموزش وجود دارد، این سطح از مداخله در امر آموزش را روا می دارد؟
در بحث «هدایت تحصیلی» گفتیم اگر نکاتی رعایت شود، حق آموزش ضایع نمی شود.در واقع این هدایت تحصیلی درصورتی حقوق افراد را از بین نمی برد که پیش‌شرط ‌هایی داشته باشد. از جمله این شروط به گمان من آن است که این ارزیابی هایی که در «هدایت تحصیلی» انجام می شود بر اساس ضوابط و روال هایی شفاف، قابل پیشبینی، آموزش یافته و هم‌سان مبتنی باشد. مشابه همین اتفاق هدایت تحصیلی در کشورهای اروپایی آمریکایی و کانادا با استاندارهای گفته شده وجود دارد. اگر چنین استانداردهایی وجود نداشته باشد، می تواند موجب حق آموزش و انتخاب شغل آتی شهروندان شود.
از این رو نمی توان با یک دستور اداری و بدون پیشبینی های لازم به چنین اموری ورود کرد چرا که در غیر این صورت ممکن است هم حق افراد در انتخاب رشته‌ی تحصیلی که جزئی از روند آموزشی آنها است مخدوش شود و هم انتخاب آزادنه شغل که نتیجه منطقی انتخاب رشته تحصیلی شهروندان است، مورد تضییع واقع شود.
پس ضروری است که در اجرای این چنین طرح هایی ملاک ارزیابی‌ها شفاف باشد به این معنی که دانش‌آموز و والدینش بدون هیچ ابهام و پیرایه‌ای بدانند چرا دانش‌آموز به جای رشته‌ی دلخواهش باید وارد رشته‌ی دیگری شود. آنها باید بدانند که راهنمایی شدنشان به رشته ی تحصیلی دیگر باعث شکست آینده ی دانش‌آموز نخواهد شد، بلکه آینده‌ی بهتری نیز تصویر خواهد شد . این نکته‌هم باید در نظر گرفته شود که این قوانین در فواصل زمانی کوتاه دائما نباید تغییر کند چراکه باعث آشفتگی والدین و دانش آموزان خواهد شد.
از سوی دیگر دردسترس بودن و آموزش یافتن مدارس هم شرط است . منابع و مصادیقی که دانش‌آموزان باید در طول ایام تحصیل با آن آموزش ببینند، باید از استاندارد لازم بر خوردار باشد. افراد باید واقعا در طول دوران تحصیلشان آموزش دیده شوند که در آینده هم با همان آموزش‌هایی که دیده‌اند ارزیابی شوند. آموزش باید فراگیر و دردسترس باشد ، برای همه‌ی دانش‌آموزان دسترسی به دانش باید آسان باشد و بین آن ها تبعیضی صورت نگیرد.
اگر مبنای ارزیابی و سنجش این نکات باشد حق آموزش ، تعیین رشته و انتخاب شغل آینده مورد خدشه قرار نمی گیرد و نقدی از لحاظ حقوق بشری و حقوق اساسی به آن وارد نمی شود.

*کارشناسی ارشد حقوق عمومی و روزنامه نگار

201/201

کد خبر: 670006

وب گردی

وب گردی