به گزارش ایسکانیوز، پس از برکناری رضا شاه و به قدرت رسیدن محمد رضا پهلوی در شهریور 1320، فضای سیاسی کشور تا حدودی باز شد و دکتر مصدق نیز با حضور در انتخابات دوره چهاردهم مجلس بیشترین رای را از حوزه انتخابیه تهران کسب کرد. با تلاش های مصدق، طرحی در مجلس به تصویب رسید که هر گونه مذاکره میان دولت و شرکت های خارجی را در زمینه نفت بدون اجازه و کسب تکلیف از مجلس منع می کرد.
پس از ترور رزم آرا و جو میهن پرستی که سراسر کشور را فرا گرفته بود، با پذیرش استعفای حسین علاء، دکتر محمد مصدق به نخست وزیری رسید. دغدغه و برنامهٔ اصلی دولت مصدق به اجرادرآوردن قانون «ملی شدن صنعت نفت» و برگزاری انتخابات آزاد بود.
از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیا و میانجیگری امریکاییها بینتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت در ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت. دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بینالمللی در لاهه ارجاع داد. دکتر مصدق دادگاه بینالمللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی و بینالمللی با ملی شدن نفت در ایران مقابله کنند به اقدام دیگری دست زدند. آنها مخالفان مصدق را متشکل و هماهنگ کردند و با صرف پول چهرههائی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت وقت، برکناری مصدق از طریق مجلس و افزایش فشار داخلی بود.
دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با انجام رفراندم و اعلام حمایت مردم از دولت و انحلال مجلس، دیگر معلوم بود که شاه و بریتانیا باید دست از اقدامات به ظاهرقانونی بردارند و رو در رو مصدق را ساقط کند. در گام اول با انجام کوتای ۲۵ مرداد و دریافت فرامین سفید امضا از محمدرضا پهلوی اقدام به صدور دستور عزل دکتر مصدق و نصب سپهبد زاهدی به نخستوزیری نمودند. در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه و متوجه کودتای شاه گردید در برابر این کودتا مقاومت مینماید که منجر به فرار شاه به عراق میشود. در ۲۸ مرداد کودتایی که سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.
نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و آمریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. اشرف پهلوی که به درخواست مصدق به خارج از کشور رفته بود با مقامات آمریکایی و انگلیسی در سوئیس دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد. شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمانها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضا کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.
فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زرهپوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلاً به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.
صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفته و ناموفق بوده و کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده است.
اما هنگامی که مردم از نقشه دربار آگاه شدند، در روز 28 مرداد به خیابان ها ریختند و نارضایتی خود را از دربار اعلام داشتند. حزب توده نیز که در روزهای گذشته از احتمال کودتا خبرداده بود شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستانها کرد. مصدق که تظاهرات را در خدمت کودتاگران میدانست دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند. با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جو به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند.
پس از کودتا سرلشکر زاهدی امور دولت را در دست گرفت. دکتر مصدق در روز ۲۹ مرداد بازداشت شد. فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری مخالفان پرداخت. شاه از رم بازگشت. مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکایی و اروپایی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد و کمکهای مالی آمریکا به دولت ایران رسید.
دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیهٔ مستندی که ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور شاه، دکتر مصدق به ملک خود در احمدآباد تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت در انزوا زیست؛ تا این که سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.
اعتراف سیا به دست داشتن در کودتا
در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادنِ نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد.در اسنادی که از طبقهبندی محرمانه خارج شدهاند ارجاعاتی به رمز آژاکس (رمز عملیات آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد که از نام شویندهٔ ایجکس شرکت کولگیت-پالمولیو گرفته شده است) وجود دارد.این اسناد از جمله شامل پروندههای کاری کرمیت روزولت، (مأمور اطلاعاتی ارشد آمریکا در خاورمیانه و ایران) که در روزهای منتهی به کودتا در تهران به سر میبرد نیز هستند. این اسناد که در آرشیو امنیت ملی آمریکا و نیز مجله فارین پالیسی منتشر شدند، بر اساس قانون «آزادی دسترسی به اطلاعات» در ایالات متحده در اختیار همگان قرار گرفت. این اسناد بخشی از یک مجموعه سند و گزارش بزرگتر به نام «نبرد ایران» اند که توسط تاریخنگاران سازمان سیا و صرفاً برای مصرف داخلی در اواسط دهه هفتاد میلادی تدوین شدهاند.
این سند نخستین بار در سال ۱۹۸۱ منتشر شده بود، اما بخشهای مهم آن از جمله بخش سوم موسوم به «اقدام پنهان» که در واقع تشریح عملیات کودتا است، به علاوه همه اشارات مستقیم به تیپیآژاکس که اسم رمز عملیات بود، در دسترس عموم قرار نگرفته بود.
مجله «فارین پالیسی» در حاشیه انتشار این اسناد آورده «سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای تحقق اهداف خود در اجرای کودتا، پروژهای چندلایه و پیچیده را همزمان به پیش بردند: استفاده از ماشین پروپاگاندای خود برای تخریب وجهه سیاسی محمد مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و در نهایت به راه انداختن راهپیماییها و اعتراضات خیابانی.» بخشی از اسناد سیا دربارهٔ ایران که به مقطع کودتا مربوط میشوند در دهه ۱۹۶۰ از میان رفتهاند، سیا ادعا میکند در بایگانیهای امن خود جای کافی برای نگهداری آنها نداشته است. سیا در مقدمه یکی از سندهای متعلق به سال ۱۹۵۴ است مینویسد: «در پایان ۱۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد.» «هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند.» بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولتهای غربی بتوانند دربارهٔ بازار نفت با آن به توافق برسند.در جریان این افشاسازیها، بریتانیاییها از آمریکاییها خواستند فقط اسنادی را منتشر کنند که در آن به نقش سازمان جاسوسی بریتانیا (ام آی سیکس) در این کودتا هیچ اشاره مستقیمی نشده باشد.
عذرخواهی وزیر خارجه کلینتون از ایران
در مورد کودتای 28 مرداد دولت امریکا پیشقدم شد و در سال 2000 مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دولت بیل کلینتون به خاطر نقش تاثیرگذار امریکا در کودتای 28 مرداد از مردم ایران عذرخواهی رسمی کرد و با تکیه بر واژه کودتا اعتراف کرد که براندازی دولت ملی ایران در سال 32 موجب پسرفت توسعه سیاسی در ایران شد.
سال 2009 باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده و در سال 2011 هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه وقت هم به خاطر کودتا از ایران به شکل رسمی عذرخواهی کردند.
نقش شعبان جعفری علیه مصدق
بیگمان اشاره به 28 مرداد، برخی اذهان را به سوی اقدامات جنونآمیز اراذل و اوباش وقت تهران در سرکوب مردم و دولت وقت سوق خواهد داد، اراذلی که سرکردگی آنها بر عهده شخصی به نام شعبان جعفری موسوم به شعبان بیمخ بود. در پی کودتا، وی نقش دست اوّلی در پیروزی خیابانی طرفداران شاه و ارتش در مقابل نیروهای ملّی طرفدار مصدّق بازی کرد. در این میان برخی اسناد نشان میدهد که وی در کودتای ۲۸ مرداد از دولتهای انگلیس و آمریکا برای سرنگونی دولت مصدق و حمایت از م شاه پول گرفته است.در این روز اوباش وفادار به محمدرضا پهلوی به سرکردگی شعبان جعفری به خیابانها آمده و با ضرب و شتم مردم و هواداران دولت مصدق زمینه ورود شاه را به تهران فراهم میآورند. کار به جایی کشید که شعبان بیمخ و دارو دستهاش را در جلوی منزل دکتر مصدق جمع میکند. به واقع پهلوی به کمک لمپنیسم توانست فرایند دموکراسیخواهی را در ایران سالیان درازی به تعویق بیندازد.
شعبان جعفری و همقطارانش را به وضوح میتوان لمپنهای وقت جامعه دانست. کارل مارکس برای اولین بار در کتاب نبردهای طبقاتی در فرانسه واژه لمپن را در مقابل پرولتاریا به کار برد. منظور مارکس از لمپن طبقهای بیهویت و فرودست بود که به عنوان ابزار قدرت حاکم برای مقابله خیابانی با نیروهای معترض عمل میکند. شعبان جعفری پس از کودتا مورد تفقد فراوان شاه قرار گرفت. گفته میشود که جعفری بنا به پیشنهاد تیمسار زاهدی با شاه ملاقات کرد و زمینی برای تاسیس باشگاه ورزشی به وی اهدا شد. هزینههای باشگاه از دربار تامین میشد و حمایت از جعفری تا وقوع انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد. او در نهایت در سن 85 سالگی و در مرداد ۱۳۸۵ در بیمارستانی در کالیفرنیا درگذشت
204/201