غلامرضا انصاری:رقابت روحانی- احمدی نژاد در انتخابات 96 واقعیت ندارد/هدف از لیست امید جلوگیری از ورود تندروها به مجلس بود/احمدی نژاد بیشترین ضربه را به اصولگرایان زد

قائم مقام حزب اتحاد ملت ایران اسلامی می گوید: برخی اصولگرایان برای ترساندن رقبا نام احمدی نژاد را به عنوان رقیب انتخاباتی سال 96 مطرح می کنند وگرنه آن ها حتی حاضر نیستند به سمت رئیس دولت گذشته بروند چه برسد به اینکه از او در انتخابات حمایت کنند.

ایسکانیوز- عبداله احمدی : غلامرضا انصاری، عضو هیئت موسس و قائم مقام حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، نماینده ادوار مجلس و عضو چهارمین دوره شورای شهر تهران است از چهره های فعال سیاسی اصلاح طلبان به حساب می آید. انصاری که چندی پیش به دفتر ایسکانیوز،آمده بود، در گفت و گویی به سئوالاتی درباره توهین به رئیس جمهور، فیش های حقوقی نامتعارف، انتخابات ریاست جمهوری سال 96، احتمال بازگشت محمود احمدی نژاد به قدرت و حمایت اصولگرایان از وی در انتخابات، برنامه اصلاح طلبان برای حمایت از روحانی و همچنین انتقادها به فراکسیون امید و مجلس دهم پاسخ داد.

متن کامل گفت و گوی ایسکانیوز با این فعال سیاسی اصلاح طلب را در زیر بخوانید؟

ارزیابی تان از توهین ها و هجمه هایی که در سال آخر فعالیت دولت یازدهم به رئیس جمهور و برخی اعضای کابینه می شود، چیست؟ برخورد دولت با این توهین ها باید چگونه باشد؟

من معتقدم که باید کمی ریشه ای تر به این قضیه نگاه کنیم. نظام ما جمهوری است و مجلس، شورا و ریاست جمهوری منبعث از رای مردم است. اصلا دموکراسی بدون احزاب همچون آب استخری است که بخواهیم در یک ظرف شیشه ای نگه داریم. به صورت طبیعی این حجم گسترده از آب مظروف را کاملا از بین می برد.متاسفانه یکی از آسیب هایی که در نظام سیاسی ما از ابتدای انقلاب وجود داشته تحزب گریزی بوده است به این معنا که ساختارهای واسط سیاسی را قبول نداشته ایم.از این رو، امروز برخی کنش گران سیاسی به راحتی می گویند که وابستگی سیاسی ندارند و مستقل هستند در صورتی که به نظر من این حرف اشتباه و بی ارزش است چراکه وقتی رقابت را تعریف می کنیم آن را در ساختار حقوقی واحدی قرار می دهیم.ما این ساختار های سیاسی را نداریم یا اگر داریم احزاب مان احزاب انتخاباتی هستند و شب انتخابات لیستی منتشر می کنندو عنوانی بیرون می آید که با آن عنوان مردم به انتخابات ورود پیدا می کنند اما بعد از آن کسی پاسخ گو نیست.

فجایعی که در طول 10 سال گذشته اتفاق افتاد در دولت هاله نور یا دلواپسان (نهم و دهم) از لیست آبادگران بود. من از شما سئوال می کنم که این آبادگران چه کسانی بودند، دفترشان کجا بود؟ و امروز کجا هستند؟

امروز فضای سیاسی ما بیش از آنکه در اختیار کنش گران واقعی سیاسی باشد در اختیار فرصت طلبان سیاسی است و این فرصت طلبان نیز از آنجایی که هیچ مبنای فکری و تئوریک و ساختارمندی پشت سرشان نیست،خود به خود به سمت لمپنیزم می روند. لمپنیزمی که در به اصطلاح دفاع از نظام کاری انجام می دهد که بزرگترین ضربه را به کشور می زند که نمونه آن حمله به سفارت عربستان بود.

در شرایطی که جنایت عربستان در اعدام انسانی بی گناه می رفت به سمت اینکه از سوی مجامع بین المللی و آزادی خواهان جهان محکوم شود اما به فاصله 24 ساعت با اقدامی نسنجیده، پوپولیستی،غیرمنطقی و احساسی این اتفاق، کشور را به هم ریخت و زمین بازی را عوض کرد وعلیه ما شد. به طوری که امروز در تمام دنیا حرف این است که ورود به دیواریک سفارتخانه ورود به خاک آن کشور تلقی می شود وهیچ جای دنیا حتی در کشورهایی که کودتا اتفاق می افتد، تعرضی به سفارتخانه های بین المللی صورت نمی گیرد و سفارت خانه ها محفوظ است اما متاسفانه در کشور ما به اسم دفاع از ارزش ها این کار اتفاق می افتد.

به نظرمی رسد که قوه قضائیه باید برسد به این واقعیت که استقلال خود را در عمل ثابت کند و اگر خلاف قانون از هر کسی سر زد حتی بالاترین مقام اجرایی کشور، رئیس جمهور، معاون اول و وزراء تعارف نداشته باشد و با آن برخورد کند.

متاسفانه در قضیه توهینی که امروز به رئیس جمهور می شود نوعی دوگانگی در برخورد مشاهده می شود به طوری که عده ای در حال حاضر به دلیل توهین به رئیس دولت گذشته هنوز در زندان به سر می برند در حالی که از آن ها نه دولت شکایت کرده بود و نه رئیس دولت اما به دلیل اینکه ادبیات گفتاری آن ها به گونه ای بوده که از آن توهین استنباط و تلقی شده بود، قوه قضائیه با آن‌ ها برخورد کرد اما متاسفانه در حال حاضر فضا مشوش شده است.

در طول 8 سال گذشته اکثر تخلفاتی انجام شده که در 100 سال گذشته در تاریخ کشور ما سابقه نداشته، همچنین حجم سوء استفاده ها و خسارت هایی که به اقتصاد کشور وارد آمده است اعم از سوء استفاده 3 هزار میلیاردی، اختلاس بابک زنجانی، معاون اول و معاون اجرایی رئیس جمهور سابق که یکی از آن در زندان و دیگری هنوز پرونده اش مفتوح است و صدها مدیر ریز و درشتی که مرتکب تخلف شده و نظام اداری ما را دچار چالش کردند.

امروز فساد در نظام اجرایی کشور بیداد می کند که اگر ریشه این فسادها را جستجو کنیم می بینیم که در دولت گذشته بوجود آمده است به طوری که در طول 8 سال گذشته مملکت شخم زده و زیر و رو شد، اخلاق و هویت ملی از بین رفت، اعتبار تاریخی ما در همه جای دنیا دچار خلل شد، صدای هیچ کس در نیامد ولی امروز کوچکترین مسئله را با رسانه ها و پول هایی که در اختیار دارند، بزرگ کرده و با پوشیدن کفن و ریختن در خیابان ها در سطح جامعه بحران بوجود می آورند.

اگر بخواهیم این دولت را با دولت های قبل مقایسه کنیم، می توان گفت که اگر در دولت اصلاحات هر 9 روز یک بحران بود این دولت هر روز دچار یک بحران می شود و به تعبیری مظلوم ترین دولت تاریخ کشور است.

به عنوان مثال هر روز به بر جام حمله می شود در حالی که اگر برجام هیچ خاصیتی نداشت سایه جنگ را از روی سر ما برداشت و امروز مراودات بیش از صدها بانک عملا با ما برقرار شده است اما در گذشته حتی فعل و انفعال کوچک ریالی و ارزی هم نمی توانستیم انجام دهیم به طوری که اگر دانشجویی در خارج از کشور بود و خانواده اش می خواستند پولی ارسال کنند، امکان ارسال پول نبود و تحریم ها به سمتی می رفت که داشتند صادرات نفت در مقابل غذا را در دستور کار خود قرار می دادند.

امروز که این تحریم های هولناک برداشته شده است محاسن این قضیه دیده نمی شود. اما اتفاقی که افتاده این است که ایرانی در فضای عمومی جهان مورد تحقیر و توهین قرار نمی گیرد و رئیس دولت ما اگر به کشوری سفر می کند، تنها نگهبان ها و گارد پرواز آن کشور به استقبال نمی آیند بلکه در بالاترین سطح سیاسی مورد استقبال قرار می گیرد.

به نظر می رسد که دستگاه قضایی باید هشداری جدی به دلواپسانی که سر شاخه نشسته اند و در حال بریدن آن از بن هستند، بدهد تا جلوی این اهانت ها گرفته شود.امروز اگر توهینی به رئیس جمهور و دولت می شود تنها به دولت نیست ، بلکه زیر سئوال بردن ارزش های جامعه است که منبعث از انقلاب اسلامی است.

امروز اگر بحث فیش های حقوقی نامتعارف مطرح شده باید به این نکته توجه کرد که در سیستم اداری دیوان محاسبات و ذی حساب وجود دارد و هیچ مسئولی یک ریال را بدون قانون نمی تواند جابجا کند. اگر حقوق نامتعارف نیز پرداخت شده متناسب با قانونی بوده که در این زمینه وضع شده و تمام این قوانین در زمان آقای احمدی نژاد تصویب شده است و با بخش نامه رئیس دولت اختیارات پرداخت حقوق به خود مسئولان واگذار شده تا خودشان بنشینند و میزان حقوق خود را تعیین کنند.حال این سئوال بوجود می آید که چرا آن زمانی که قانون زیر پا گذشته شد و مجلس اصولگرا رسما اعلام می کرد که دولت خلاف قانون عمل می کند، منتقدان امروز واکنش نشان نمی دادند؟!

باید به این نکته دقت کرد که یکی از خط قرمزهای اساسی ما در نظام این است که حیثیت، شان و ارزش رهبری کاملا حفظ شود اما رئیس دولت گذشته 11 روز در مقابل حکم صریح رهبری ایستادگی کرد اما صدای یک نفر از همین دلواپسانی که امروز بلندی صدای شان گوش فلک را کر کرده در نیامد اما آن ها امروز در انعکاس اخبار مربوط به فیشهای حقوقی به گونه ای عمل می کنند که مردم می گویند پس در این 30 سال همه مسئولینی که آمده اند و رفته اند به نظام خیانت کرده اند در صورتی که بسیاری از مسئولینی که ما در گذشته داشتیم روی پاکی، صداقت ،سلامت ، ایثار ، گذشت و ساده زیستی شان کسی شک نداشته و نداریم. به عنوان مثال تمام دنیا را بگردند از رئیس دولت اصلاحات یا نخست وزیر دوران دفاع مقدس نمی توانند یک اپسیلون تخلف مالی و اقتصادی پیدا کنند.

بنابراین برای تخلفاتی که صورت می گیرد باید حد و مرزی قائل شد و یک تذکر جدی توسط نهادهای قانونی در مقابل کسانی که حدود و صغور را از بین می برند لازم است، یعنی این طور نیست که امروز اگر دولت را بدنام کردند خودشان مقبولیت پیدا کنند بلکه مردم و جامعه را نسبت به کل نظام سیاسی و اجتماعی دچار بدبینی می کنند.توهین به رئیس جمهور طبق قانون جرم است و قوه قضائیه مکلف به برخورد است همانطور که در گذشته با این موضوع برخورد کرد.

البته ما اعتقادی به برخورد خشن و انتظامی نداریم ولی واقعیت این است که وقتی کسی قانون را زیر پا گذاشت، در همه نظام های قضایی دنیا برای متخلفین برخوردهای تنبیهی و تربیتی پیش بینی شده است.ما معتقدیم که در چارچوب قانون قوه قضائیه باید به این موضوع رسیدگی کند و اگر امروز اقدام نکند و با مسئله ای که در حال تبدیل شدن به عرف در جامعه است و عده ای از آن ارتزاق دارند برخورد نکند در آینده دچار مشکل جدی خواهیم شد.آقای مرتضوی صدها خلاف مرتکب شد، جواب دادگاه او کی مشخص می شود، این ها در ذهن تاریخی مردم باقی خواهد ماند. از این رو من معتقدم که قوه قضائیه باید بدون رودربایستی با متخلفان برخورد کند تا فضا به سمت فضایی سالم و رقابتی برود.

اتفاقی که در انتخابات 92 افتاد این بود که همه زر و زور و تزویر در شرایطی کنار یکدیگر قرار گرفته بود که باید فرد دیگری انتخاب شود. با هجمه ای که به صورت گسترده برای رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد،با یک حرکت منسجم در حوزه اصلاح طلبان موج عظیمی در جامعه ایجاد شد و همین اتفاق در انتخابات مجلس دهم نیز با پیام رئیس دولت اصلاحات "تَکرار" شد و مردم به صورت یک دست به 30+16 رای دادند که این مسائل را باید نهادهای تصمیم گیر مدنظر قرار دهند.این ها آلارم هایی است که جامعه به صورت بسیار منطقی و اصولی به نظام سیاسی اعلام می کند. از این رو، ما باید به سمتی برویم که دموکراسی را در جامعه نهادینه کنیم و بستر رشد احزاب سیاسی را گسترش دهیم .متاسفانه نهادهای حکومتی هنوز به این باور نرسیده اند و این توسعه یافتگی در ساختار دولت هنوز شکل نگرفته است. در حالی که مردم در دو سه انتخابات اخیر بدون بودن حزب شناسنامه دار به سمت حرکت لیستی و برنامه رفتند و ان شاء الله تلاش کنیم که این اجازه داده شود و احزاب شناسنامه دار شکل بگیرند و ما توسعه سیاسی نهادمند را در جامعه گسترش دهیم تا بتوانیم جلوی آسیب های اخلاقی و رفتاری که امروز شاهد هستیم را بگیریم.

هجمه ای که از مدت ها قبل علیه آقای روحانی شروع شده است ، تاثیری روی رای ایشان در انتخابات 96 خواهد گذاشت؟

من معتقدم که قطعا تاثیر مثبت می گذارد. یعنی اگر دلواپسان این رفتارهای تند را انجام نمی دادند شاید ضعف‌های دولت را مردم احساس می کنند، به هر حال؛ امروز بخشی از اتفاقاتی که ریشه در خود دولت هم ندارد و موانعی که پیش پای دولت است باعث شده دولت نتواند هنوز بحث رکود را به صورت جدی سامان بدهد و خیلی از اتفاقات دیگر، خیلی از وزراء در کارشان ضعف دارند اصلا شکی نیست و دولت اگر رقبای عاقلی داشت می توانست مشکلاتی که در ساختار دولت از دولت قبل برای آن به ارث رسیده و شعارهایی که داده بود را می توانستند مطالبه کنند اما با این رفتار پوپولیستی و خشن ، کاری می کنند که هر رقیبی جلوی آقای روحانی قرار گیرد شکست بخورد.

از طرفی دیگر، در مجموعه اصولگرایان فرد کاریزمایی که بتواند در یک رقابت معقول با آقای روحانی رقابت کند وجود ندارد در صورتی که در حوزه اصلاح طلبی که همواره با محدودیت برای عرضه نامزدها ی خود مواجه بوده دهها چهره کاریزما وجود دارند که بتوانند بیشتر از آقای روحانی جذب رای کنند اما قطعا ما به عنوان اصلاح طلبان در شرایط موجود که پوپولیسم و رادیکالیسم کشور و نظام را تهدید می کند هیچ گزینه ای به جز آقای روحانی نداریم و بدون هیچ پیش شرطی قطعا در انتخابات آینده حامی جدی وی خواهیم بود و از رئیس جمهور فعلی حمایت خواهیم کرد.

ارزیابی تان از فعالیت های رقبای بالقوه آقای روحانی برای انتخابات 96 چیست؟ فعالیت هایی که شروع شده و آقای احمدی نژاد راس همه فعالیت های انتخاباتی است و از چندین ماه قبل شروع کرده است. درباره احمدی نژاد و امکان بازگشت وی به قدرت نظرتان چیست و دیگر اینکه درباره شانس بقیه گزینه هایی که مطرح می شوند از جمله قالیباف چیست؟

آقای احمدی نژاد با ساختار شکنی و تابو شکنی هایی که کرد نشان داد که در طول 36 سال گذشته هیچ رئیس جمهوری اقدامات فراقانونی در حد وی انجام نداد. وقتی 11 روز در مقابل حکم مقام معظم رهبری ایستادگی کرد و کار را به جایی رساند که مجلس اصولگرا که حامی او بود وی را تهدید به رای عدم کفایت سیاسی کرد و در حقیقت همین تهدید او را به کار برگرداند از این رو اقدامات او باعث شده است که قطعا اصولگرایان به سمت ایشان نروند و فرض محال هم اگر بخواهند بروند یک انتحارجدی است.ایشان قطعا خودش را همچون گذشته مدیون و وام دار اصولگرایان نمی بیند و اگر به صحنه بیاید همچون گذشته بیشترین ضربه را به حوزه اصولگرایی وارد خواهد کرد.

ضمن اینکه من به عنوان یک کنش گر اصلاح طلب معتقدم که آمدن ایشان از جهتی به نفع کشور می تواند باشد و فضایی را در دوره انتخابات بوجود می آورد که بشود حداقل بخشی از ناگفته هایی را که امروز دولت نمی تواند بگوید و حجم عظمیمی از تخلفات ساختارشکنانه ای که در دولت ایشان انجام شد را فعالین سیاسی و مطبوعات به نقد کشیده و بخشی از آن ها شفاف سازی شود. از این رو، تحلیلی که می توان در این باره ارائه داد این است که ایشان یک مهره سوخته است که برای ترساندن رقبای سیاسی و مشوش کردن فضای رقابتی از ایشان استفاده می شود و در نهایت کنار گذاشته می شود چراکه نه هویت و نه پایگاه سیاسی مشخصی دارد و پایگاهی که وی سوار بر آن بود پایگاهی اجاره ای متعلق به اصولگرایان بود و به ناحق در اختیار ایشان قرار گرفته بود. بنابراین شاید پول و امکانات باشد اما قطعا د انتخابات تنها پول تعیین کننده نیست بلکه پایگاه اجتماعی تعیین کننده است. امروز شما ببینید برخوردی که با رئیس دولت اصلاحات می شود که حتی از دیدن یک تئاتر هم ایشان را محروم می کنند، می بینیم که در عمق جامعه نفوذ کرده است و در سفرهای استانی رئیس جمهور مردم عکس وی را که ممنوع التصویر شده را روی دست می گیرند هر چند که شاید این احساس را هم داشته باشند که با آن ها برخورد شود ولی این ریشه در اعتقاد و عمق اندیشه مردم دارد که تبدیل به پایگاه اجتماعی شده است اما آقای احمدی نژاد عملا پایگاه اجتماعی و سیاسی به این مفهوم ندارد و آن جمله ای که امام در زمان دولت دفاع مقدس اشاره کردند مبنی بر اینکه مخالفین شما قدرت اداره یک نانوایی را هم ندارند، واقعا در 8 سال دولت نهم و دهم درعمل ثابت شد.

امروز هم عده ای می خواهند با بدبین کردن مردم و هوچی گری رای بیاورند در حالی که هوشمندی مردم بالاتر رفته و اگر قرار بود این رفتارها اثر داشته باشد، تبلیغات تخریبی آن ها علی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس و لیست آن ها را انگلیسی خواندن اثر می گذاشت.

در حال حاضرهمه کسانی که به عنوان گزینه ریاست جمهوری نام برده می شوند اولا تعدادی از آن ها چهره های تکراری هستند و برای مردم خسته کننده شده اند و خودشان هم شاید بدانند که در شرایط متعارف جایگاهی در سبد رای مردم ندارند اما اینکه به چه دلیلی دلخوش اند و می خواهند بیایند، مشخص نیست. البته یکی از بسترهای آزادی این است که همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند و این حق طبیعی هر شهروندی است اما من معتقدم که انتخابات ریاست جمهوری آینده انتخاباتی رقابتی جدی نخواهد بود.

پس شما احمدی نژاد و امثال او را رقیب جدی برای آقای روحانی نمی دانید و ارزیابی تان از اقدامات فعلی رئیس دولت گذشته و نامه نوشتن اش به اوباما این است که او به دنبال کارهای تبلیغاتی است، نظر شما در این باره چیست؟

نه احمدی نژاد رقیب جدی محسوب نمی شود و رقابت او با روحانی در انتخابات آینده واقعیت ندارد.همین نامه را اگر رئیس دولت اصلاحات می نوشت با او چگونه برخورد می کردند؟اآقای احمدی نژاد چه کاره است در کشور که به رئیس جمهور آمریکا نامه می نویسد؟ قبل از اینکه نامه بنویسد، باید بیاید درباره مفاسدی همچون سوء استفاده مالی بابک زنجانی و اختلاس 3 هزار میلیاردی پاسخگو باشد. ایشان رسما در تلویزیون اعلام کرد که من خدمت رهبری عرض کردم یک کلمه از چیزهایی که درباره معاون اول گفته می شود، ثابت بشود استعفا می دهم. به ایشان چه ربطی دارد که نامه می نویسد. در کجای دنیا این اتفاق می افتد؟ الان آقای کارتر دوره ریاست جمهوری اش به پایان رسیده است اما ایشان به کدام رهبر دنیا نامه نوشته است.همین حرکت یک تخلف و شکستن تابوهای اجرایی کشور است و نشان می دهد که وزیر خارجه و رئیس جمهور کاره ای نیست در حالی که این اقدام برای برای کار دیپلماتیک خطرناک است اما این اتفاق می افتد ولی یک نفر پیدا نمی شود به ایشان تذکر بدهد ولی آقای خاتمی می خواهد برود یک تئاتر ببیند رسما از حضور وی در آن سالن جلوگیری می شود.

انتقادهایی که به لیست امید می شود، ناظر به این موضوع است که بعضی از این افراد اشتباهی وارد لیست شدند؟ چقدر این موضوع را با واقعیت منطبق می دانید؟

ما در سال 94 حرکت مان ایجابی نبود، بلکه سلبی بود. کل استراتژی اصلاح طلبان این بود که کشور از رادیکالیسم کور و تندروی غیر منطقی و کودکانه ای که کشور گرفتار شده بود نجات پیدا کند.برای ما اصل این بود آن چند نفری که مجلس را بهم می ریختند دیگر نباشند و به این هدف به طور کامل رسیدیم.یعنی مجلس فعلی دیگر مجلس هشتم و نهم نیست که هر کس هر چه به دهانش بیاید بگوید و از این جهت به نظر من این یک گام رو به جلو بود.ما لیست امید را با هدف بستیم. قرارمان این بود کسانی که حرکت بر مبنای عقل را می پذیرند. بیایند وارد مجلس شوند.حالا دیگر به خود افراد بستگی دارد، به هر صورت پایگاه اصلاحات بالای 80 درصد است و هر کس به اصلاحات و لیست امید پشت کند،پشتوانه رای خودش را دچار مشکل کرده است چراکه روزی دوباره بخواهد رای بگیرد نیاز به این پایگاه دارد و مردم این رفتار را می توانند رصد کنند.

برای بنده به عنوان کسی که دغدعه داشتم و به عنوان یک حزب پای این لیست را امضاء کردیم و تلاش کردیم این لیست رای بیاورد، شاید اصلا مهم نباشد که آقایان چه رفتاری را دارند این آینده و پایگاه سیاسی خودشان را از دست می دهند.کسانی که امروز ادعا می کنند، ما نیازی به لیست نداشتیم به این نکته توجه کنند که بودند چهره های شناخته شده ای که صلاحیت شان از خیلی افرادی که در لیست امید بودند بالاتر بود اما در همین تهران رای نیاوردند . وقتی لیست ما روز بعد از تبلیغات نهایی شد طبیعی است که اولویت ما حرکت به سمت خشونت زدایی از رفتار سیاسی جامعه بود و امیدواریم دوستان در هر قالبی که قرار می گیرند کشور در چارچوب قانون حرکت کنند و در دستور کار خود قرار دهند.به هر صورت آقایان جلالی و نعمتی برای ما شناخته شده بودند که اصولگرا هستند اما چون قرار بر این بود که خود آقای لاریجانی را هم در لیست قرار داده بودیم. افرادی که منتسب ایشان بودند را نیز وارد لیست کردیم و افراد اصلی خودمان را حذف کردیم و این دو سه نفر سهمیه ای بود که به آقای لاریجانی داده شد. از روز اول هم ما در آمارهایی که برای خود داشتیم بعضی از این افراد را جزء لیست خودمان را حساب نمی کردیم. ما به عنوان حمایت از رفتار قانونمنداری و مقابله ایشان با قانون گریزی در دولت احمدی نژاد، قرار مان این بود و امروز هیچ ادعا و طلبی هم نداریم. خواسته امروز مجموعه شورای عالی اصلاحات از دوستان این است که کشور را در مسیر قانون قرار دهند و رفتار قانونمند انجام دادن را در اولویت کار خودشان قرار بدهند این مهم ترین کاری است که ما می توانیم در این برهه زمانی مثبت تلقی کنیم.

204/201

کد خبر: 673243

وب گردی

وب گردی