المپیک لندن واقعیت ورزش ما نبود/ورود غیر ورزشی ها به عرصه ورزش آسیب رسان است

آرش بشیری ، رها ملک پور- نشست خبری با عنوان عملکرد کاروان ایران در بازی های المپیک ریودرمحل ایسکانیوز برگزار شد.

در خصوص عملکرد کاروان ایران در المپیک ریو با چندی از کارشناسان حوزه های ورزشی به گفتگو نشستیم. محسن کاوه، سرمربی اسبق کشتی ،حسین اخوت سرپرست تیم فوتبال المپیک کشورمان ، نعمت خلیفه سرمربی تکواندو تیم دانشگاه آزاد، تیمور غیاثی مربی اسبق دو و میدانی و امیرحسین منظمی مدیر تیم های ملی والیبال، میهمان ایسکانیوز بودند که در ادامه صحبت هایشان را می خوانید:

محسن کاوه:المپیک لندن واقعیت ورزش ما نبود

* نظرتان در مورد المپیک ریو و عملکرد کاروان ما چیست؟چرا انقدر افت کردیم؟

در این المپیک خیلی موفق نبودیم شاید به این خاطر بود که نتایج المپیک لندن برای ورزش ما زیاد بود و توقع مارا بالا برد. مثلا هرگز سابقه نداشته در رشته پرتاپ دیسک مدال آوری کنیم که در المپیک لندن این امر محقق شد.

درست است که ما در لندن یکسری نتایج گرفتیم ولی باز هم می گویم این نتایج براساس سیستم برنامه ریزی شده ای نبود. بعضی از ورزشکاران ما به نوعی خودساخته آمدند، تلاش کردند و نتیجه گرفتند که نمونه بارز آن احسان حدادی است. ولی متاسفانه بعد از المپیک لندن هیچ برنامه ریزی خاصی صورت نگرفت. هرچند که در المپیک آن سال هم سیستم کار خاصی نکرد.

*چرا حتی نتوانستیم همان نتایج را حفظ کنیم ؟

خب حفظ نتایج یک شرایط خاصی دارد. ما اصول را رعایت نمی کنیم. در کشورهای دیگر ورزشکاران را سال ها برای گرفتن یک مدال المپیک پرورش می دهند . ولی ما این کار را نکردیم. من باز هم تاکید می کنم لندن برای ورزش ما یک اتفاق بود، لندن واقعیت ورزش ما نبود. واقعا ما پس از المپیک لندن چه کاری انجام دادیم؟بحث من این است که بعضی افراد می گویند که در کشتی فرنگی نتیجه نگرفتیم، در حالی که من می دانم یک جریان است که این مساله را بزرگ می کند برای آن که یک فرد خاصی را بکوبد.

میانگین سنی کشتی گیران ما در لندن حدود 26 سال بود و خوب دوباره از آن جا که گزینه بهتری وجود نداشت کشتی فرنگی با همان تیم عازم ریو شد.یعنی عملا در این 4 سال هیچ اتفاق خاصی رخ نداد. ورزشکاران ما در المپیک لندن در اوج بلوغ ورزشی خود بودند و برای همین نتایج قابل قبولی کسب کردند.

ولی دوباره با همان ها به ریو رفتیم که نشان از این دارد که هیچ تغییری در این 4 سال رخ نداده است.

سوال من این است که اگر قرار است با محمد بنا برویم المپیک، خب چرا مربی چهار سال قبل که در نتیجه موفق بوده را کنار می گذاریم و گزینه های دیگری را می آوریم ؟ اگر قرار بر این است خود محمد گزینه المپیک ریو باشد چرا 10 ماه پیش از المپیک تیم کشتی را تحویلش می دهیم و توقع داریم در این زمان کم چه کاری انجام بدهد؟

بزرگترین مشکلمان این است که به مربی هایی که انتخاب می کنیم اعتماد نمی کنیم، یک زمانی صحبت شد که رئیس فدراسیون نباید هم زمان سرمربی باشد و هم ریییس فدراسیون، چون ریاست فدراسیون یک پروسه کاری خیلی زیادی دارد یعنی اگر بخواهیم یک چرخه کاری برای رئیس فدراسیون بگذاریم یکی از ارکان این چرخه سرمربیگری تیم ملی است.

در بحث کشتی فرنگی هم، در قسمت فنی اصلا ثبات نداشتیم. چرا همه چیز را سر محمد بنا خراب می کنیم؟ چرا هیچ کس نمی آید بگوید که رئیس فدراسیون باید جواب بدهد؟ زمانی که بنا نتیجه خوبی کسب می کند شورای فنی سینه ستبر می کند و می گوید چه تصمیم خوبی گرفتیم ولی حالا چون نتیجه مطلوب نبوده همه چیز سر بنا خراب می شود.

*شورای فنی فقط برای کشتی فرنگی است یا برای آزاد هم هست؟

هم برای کشتی فرنگی و هم آزاد.

شورای فنی در کشتی آزاد نمی تواند در کار کسی که به عنوان رئیس فدراسیون فعالیت می کند دخالت کند. نباید یک کمیته بله قربان داشته باشیم.

اما شرایط فرنگی ما فرق دارد. نفراتی گذاشته بودند که با محمد بنا کلا مشکل داشتند. همه آنها مخالف بودند.

در بحث نقد رشته فرنگی و نقد محمد بنا، باید بگوییم که محمد بنا کارش ایرادی نداشت.

اگر بخواهم از بنا ایراد فنی بگیرم، هیچ تغییر و تحولی حتی در زمانی هم که آمد در چهره هایش نداشتیم. شاید می توانست برنامه ریزی بهتری برای حمید سوریان داشته باشد. سوریان که قبلا در سال یک بار وزن کم می کرد الان در 6 ماه باید وزن کم می کرد. این مسائل جزو اشکالات به حساب می آید. بهتر است تخریبی پیش نرویم و فقط بگوییم: محمد بنا تو این جا را اشتباه کردی.

اولا باید ببینیم حرف های او چیست؟ همه آن سه طلا لندن را دیدند. گفتن این حرف ها در مورد بنا یک مقدار که نه، خیلی بی انصافی است.

چرا شورای فنی کشتی پاسخ گو نیست. چطور می شود از رضا یزدانی که یک سال از مسابقات دور بوده، و در عرض دو هفته قبل از مسابقات المپیک آماده کشتی می‌شود، و هنوز هم دو دل بودند که می‌تواند کشتی بگیرد یا نه، توقع مدال دارند؟ همه می دانستند که رضا مدال نمی گیرد. پس بهتر نبود از نفرات دیگری استفاده می کردیم؟

همیشه باید یک پلن BوC هم داشته باشیم. این چیزی است که در همه دنیا معمول است. ما مجبور بودیم که رضا یزدانی را ببریم و مشخص بود برای رضا یزدانی دنبال شانس بودیم.

اگر گزینه های دیگری داشتیم، الان هم شاید رضا یزدانی آسیب دیده نبود، یک مدال طلا می گرفتیم.

*تیمور غیاثی:ورود غیر ورزشی ها به عرصه ورزش،آسیب رسان است

چهار سال پیش به ظاهر در المپیک موفق بودیم. در المپیک لندن، 12 مدال گرفتیم. اما همیشه روال همین است، در المپیک های گذشته هم همین بود که اگر در مسابقات، موفق باشیم که هیچ، ولی اگر موفق نباشیم شروع می کنیم به بحث و تحلیل و مشکلات را گردن هم می اندازیم .

خاطرم هست هفت سالی که در آلمان دوران تخصصی دوومیدانی می گذراندم، طرز تمرین کردن و ... را دیدم و تجربه کسب کردم. اکنون 55 سال است که در عرصه ورزش فعالیت می کنم. از 1340 که عضو تیم ملی بودم تا الان، در کارهای اجرایی 40 سال است که فعالیت می کنم. همچنین در چندین دوره مربی تیم ملی بودم و اشراف کاملی بر ورزش دوو میدانی دارم.

این المپیک تلنگری برای ورزشمان بود که اگر دولتمردان ورزشی عبرت بگیرند می شود کارهایی برای آینده ورزش و المپیک بعدی کرد و در غیر این صورت، همان تکرار مکررات است. یکی از معضلات ورزشمان در چند سال گذشته ورود غیرورزشی ها بود. کسانی که بیشتر جویای نام بودند تا اینکه ورزشی باشند. به هر صورت آمدند در ورزش ورود کردند، خودشان را لولو نشان دادند و ما را ترساندند. متاسفانه این یک واقعیت تلخ است. اما اگر عبرت بگیریم خیلی هم شیرین می شود.

حقیقت این است که اکنون ساختار ورزشی مان بسیار بیمار است. چون بزرگان ورزشمان به بهانه های مختلف در کنج خانه هایشان نشسته اند و کسی هم از آن ها استفاده نمی کند. همیشه کشتی و وزنه برداری جور ورزش مملکت را به دوش کشیده و بعد از آن تکواندو و بعد هم دوو میدانی با یک جرقه ای آمد و ورود کرد.

*اکنون که وزیر ما به اصطلاح ورزشی است چرا هنوز مشکلات این چنینی در ورزش داریم؟

ساختار ورزشی ما که با جهان فرق دارد. شاید 50 سال است این وضعیت را داریم . نباید خودمان را گول بزنیم عملا ورزشکار سالاری وجود دارد. ورزشکار سالاری یکی از آفت های بزرگ ورزش است . وقتی که ورزشکاری مدال طلا می گیرد آنچنان بزرگش می کنیم که فردا خودش را گم می کند. ولی ما را اینگونه تربیت نکردند، فقط عشقمان پیراهن تیم ملی مان بود.

هر کسی که که وارد ورزش شده و در راس امور قرار گرفته سعی می کند خودش را مطرح کند و کارنامه ای داشته باشد. در کشتی، دوومیدانی و نه در هیچ ورزشی فونداسیون ورزشی نداریم و این فاجعه است. از طرفی هر چه مربی خارجی وارد کردیم، دوره های کوتاه مدت آمدند و پول پارو کردند. ولی اگر بخواهند به یک مربی ایرانی مثل ما که 40-50 سال تجربه داریم یک میلیون تومان پول بدهند زورشان می آید. متاسفانه سیستم ورزشی ما که علمی نیست، سنتی است. در مجموع همه این ها جمع می شود، قطره قطره دریا می شود و ورزش ما به این وضع می رسد. حتی پرداخت پاداش ها به ورزشکاران بر اساس رابطه است نه ضابطه. برای مثال به یک فوتبالیست درجه سه در یک فصل X میلیارد می دهند ولی به یک قهرمان المپیک که می رود و مدال المپیک را می آورد که تمام دنیا جلویش بلند می شوند به او یک مبلغی را می دهند و 100 دفعه هم بر سرش می کوبند.

در حال حاضر از 10 سهمیه ای که بدست آوردیم خیلی از آنها تقلبی است. باید جلوی اینها را بگیریم. همه باید همدل باشیم همانگونه که آقای کاوه فرمودند همدیگر را قبول نداریم مربی ها می آیند برای هم می زنند.

همانطور که کمیته فنی در کشتی وجود دارد در دوومیدانی نیز هست که متاسفانه افرادی را می خواهند که ضعیف و دست به سینه باشند، ولی من نمی توانم زیر بار این حرف ها بروم.

شما را حذف کردند؟

بله حذف کردند. برای المپیک پکن تیم بردم. احسان حدادی و تفتیان و ... اینها را برای مسابقات بردم، بعد نام من را خط زدند چون می دانستتند من به کسی دیگر تمایل دارم رای بدهم . آن ها آدم های خودشان را آوردند اینها همه دست به دست هم دادند و ورزش کشور ما ناموفق شده است.

حسین اخوت :باید از اهمال کاری های سلیقه ای جلوگیری کنیم

آقای غیاثی در مورد علمی نبودن ورزش ایران صحبت کردند نظر شما چیست؟ به عنوان یک فوتبالی بیشتر از هر کسی ناکامی نرسیدن به المپیک را تجربه کردید ما چرا همچنان در ورزشمان درجا می زنیم؟

باید ورزش را در چند مقوله بررسی کنیم تا برای نتیجه گیری به راس هرمش برسیم. در واقع یک مقیاس وجود داشت. کارشناسان در رسانه های مختلف، این المپیک را با آتلانتا، لندن و پکن و بقیه مقایسه کردند. نهایتا به این نتیجه رسیدند که می توانیم در این المپیک مدال هایمان با المپیک لندن مساوی باشد، یا نهایتا یکی هم بیشتر بگیریم. آیا این برای یک کشور 70-80 میلیونی کافی است؟ هزینه هایی که در این المپیک کردیم نسبت به المپیک های قبلی چقدر بیشتر بوده؟ آیا به فرض این که یک مدال هم بیشتر گرفته باشیم آیا این برای ما قابل قبول است؟

اگر خوب توجه کنیم متوجه می شویم که همیشه در ورزش های انفرادی موفق بودیم. دلیلش این نیست که ما مدیریت، برنامه ریزی کلان یا استراتژی داشتیم. بلکه خود نفرات ما بودند که برای موفقیتشان تلاش کردند. واقعیت این است که در بحث کار تیمی مشکل داریم و این به ساختار مدیریتی مان بر می‌گردد. آیا کسی که به اصطلاح، ورزشی است، فقط باید مدرکش ورزشی باشد؟ یا اینکه در یک دانشگاه مدیریت ورزش یک رشته ورزشی به صورت تخصصی بداند، و نه تنها در ورزش بلکه در هر حوزه ای نیز در مسیرهای علمی حرکت کرده باشد، به روز باشد و به قول معروف هم خاک ورزش را خورده باشد و استخوان خورد کرده باشد؟ و در کنار داشتن این صفات نیز از مشاوره‌های قوی استفاده کند. که متاسفانه هیچ یک از این مسایل برای ما اتفاق نیفتاده است. بحث نتیجه گرفتن یا نگرفتن در المپیک یا هر آوردگاه ورزشی دیگر همیشه وجود دارد و قول می دهم 4 سال آینده هم هست! چرا؟ چون یک مدیریت سنتی داریم که عبور از این دیوار سخت است و سنت شکنی مخصوصا در ورزش ما بسیار مشکل است.

حالا برای مثال، آمدیم و در سطح کلان برنامه ریزی کردیم. مدیریت مان هم استراتژیک بود و مدیریت کلان هم داشتیم. برنامه ریزی بلندمدت و کوتاه مدتمان را هم می‌داشتیم. با همه این فرض ها یک برنامه‌ریزی برای آینده می‌کردیم. آیا این برنامه را هر کسی که بیاید می تواند اجرا کند یا هر کسی برنامه خودش را می‌خواهد اجرا می کند؟

به نظر من صحبتی که در مورد فدراسیون تکواندو آقای پولادوند بود خیلی مهم بود. این اواخر در فوتبال هم تغییر و تحول داشتیم، ولی چرا باز هم نتیجه نمی گیریم؟ چون نگاه ما به المپیک نگاه درستی نیست.

المپیک قبل، آن اتفاق زمان آقای منصوریان افتاد. بعد آمدیم از آقای هومن افاضلی استفاده کردیم و بعد .... دوباره یک مدت کوتاهی آقای افاضلی آمد و باز آقای خاکپور را آوردیم. آیا این مربیان می توانند برنامه ریزی کنند؟ اصلا! و ما باختیم. در المپیک تیمی بود که 4-5 سال قبل همین تیم و همین کادر فنی بودند، آمدند با همین نتیجه گرفتند. ماندند، ثبات گرفتند و همین ها هم ماندند. قول می دهم که همین ترکیب می رود به جام جهانی و ممکن است 10-15 درصد تغییرات در آن ایجاد شود. ما هیچ کدام از اینها را نداریم. با وزیر، رئیس عوض می شود. با رئیس، نائب رئیس عوض می شود. بعد کادر فنی، شورای فنی، مدیریت فنی و با همه اینها بازیکن و ورزشکار هم عوض می شود. ما اگر همه این ها را، حتی با توانایی کمتری، اما با ثبات بیشتر، در یک تیم نگه داریم نتیجه بهتری را نشان می دهد. ما در ورزش تیمی هیچ موقع نتوانسته بودیم موفق باشیم. حالا والیبال خوشبختانه بعد از سال های سال که توانستیم موفقیتی را تجربه کنیم، آن هم نتوانست در این المپیک از تخصصش استفاده کند. به اعتقاد من این والیبال در المپیک همان والیبال در سه ماه قبل هم نبود.

ما باید نگاه های مختلف را بررسی کنیم. همه اینها جای ایراد دارد.

نعمت خلیفه : به جای ایجاد کردن انگیزه و آلترناتیو، اعتماد به نفس کاذب می دهیم

*نگاه به تکواندو خیلی بیشتر از یک مدال بود، شما ارزیابی تان از المپیک چیست و چرا تکواندو ناکام شد؟

بحث برنامه ریزی زیربنایی است. برای مثال پس از این که چین انقلاب صنعتی خودش را آغاز کرد، توانست در دنیا حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد و مشهود بود که در ورزش هم برنامه ریزی هایش بلندمدت و دقیق بوده است که در پکن برای اولین بار توانست آمریکا را پشت سر بگذارد و مدال های زیادی را کسب کند. این روند ادامه پیدا کرد تا در المپیک لندن دیدیم که باز چین پیشتاز بود و آمریکا در رتبه دوم قرار گرفت. ولی این روال در ریو تغییر کرد و آمریکا با اختلاف خیلی زیاد نسبت به چین جلو افتاد.

همانطور که دوستان گفتند بحث برنامه‌ریزی است. ژاپن برنامه ریزی خیلی دقیقی داشت و چون دوره بعد میزبان است، قدر مسلم نتایج متفاوتی کسب خواهد کرد.

اگر بخواهیم نقد و بررسی انجام دهیم می بینیم که در کشورما چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن که در المپیک حضور پیدا کردیم، تا امروز در ورزش هیچ کار زیربنایی انجام نشده است. برای من سوال است که آیا عراق مدیریتش واقعا پیشرفت داشته است؟ در یک کشوری که جنگ و کشت و کشتار است می تواند به المپیک راه پیداکند و ما نتوانیم! آنها مثلا مدیریتشان واقعا پیشرفته است یا سنتی است یا اصلا مدیریت دارند یا نه؟! چه اتفاقی رخ می دهد که یک زمانی آرزو بود برایمان در والیبال یک ست از کره یا ژاپن بگیریم ولی اکنون به لیگ جهانی و المپیک راه پیدا می‌کنیم؟ پس بحث مدیریت مطرح می شود، و باید دید داورزنی یا یزدانی خرم چگونه کار کردند؟ من فکر می کنم که داشته ورزش ما همین است. با توجه به چیزی که کاشتیم، برداشت خواهیم کرد. اگر از امروز تصمیم بگیریم که زیربنایمان را تغییر دهیم شاید بتوانیم در المپیک 2024 یا 2028 نتیجه قابل قبولی کسب کنیم. در حقیقت ما باید روی ژن کار کنیم. یعنی باید برای بچه هایی که هنوز بدنیا نیامده‌اند برنامه ریزی کنیم. هم در ورزش های تیمی و هم ورزش های فردی.

از نظر کمیت، به نسبت جمعیت مان واقعا ضعیف بودیم. بعضی از کشورها مانند اسلوونی که کلا دومیلیون نفر جمعیت دارد، 4 مدال می گیرد و ما با 80 میلیون جمعیت همین نتیجه را کسب می کنیم. باید خودمان را با کشور 80 میلیونی مقایسه کنیم. حتی نمی گویم که با کشورهای جهان سوم مقایسه کنیم. باید در کمیت، تعداد نفراتمان را حساب کنیم. از همان اول کشتی و وزنه برداری جور المپیک را کشیدند. حدادی برای اولین بار در تاریخ ورزشی پرتاب دیسک در لندن یک مدال نقره گرفت وهمه می دانستند که به هیچ عنوان نمی‌تواند این مدال را تکرار کند. برای این که روی داشته های خودش این مدال را کسب کرده بود. همچنین رضا یزدانی، حسین رضازاده و هادی ساعی نیز به همین شکل. حتی اگر فدراسیون کشتی را هم کلا حذف کنیم، شک نکنید که جویبار باز هم دو کشتی گیر خواهد داشت که جور ما را بکشند.

در بحث المپیک اگر بخواهیم خودمان را با 4 سال پیش مقایسه کنیم که درجا زدیم. اگر بخواهیم با کشورهای دیگر از نظر کمیت 80 میلیونی مقایسه کنیم، باز هم عقبیم و اگر از نظر کمیت با کشورهایی مثل اسلوونی، بلاروس و کرواسی مقایسه کنیم که در اروپا زندگی می کنند، باز هم عقب هستیم.

در بحث مدیریتی که حتما باید یک انقلابی بشود. و در تمام ابعاد، مدیر و مربی ورزشکار بسازیم که در آینده بتوانیم از آنها بهترین استفاده را ببریم.

اما در خصوص تکواندو، سال 2000 که وارد المپیک شد، به صورت رسمی دو نمایند داشتیم یکی آقای ساعی بود که توانستند مدال برنز را بگیرند. اما چهار سال بعد در آتن رشد خوبی داشتیم. یوسف کرمی و هادی ساعی یک مدال طلا و یک مدال برنز گرفتند. بعد از المپیک 2004، در المپیک 2008 یک طلای هادی ساعی داشتیم. که کاروانمان در المپیک 2008 یک کاروان ناموفقی بود. چون کلا کاروان ما به همان یک مدال طلای ساعی و یک برنز مراد محمدی در کشتی بسنده کرد. بعد از آن در المپیک 2012 لندن باز با یک مدال نقره به کار خودمان ادامه دادیم و این در صورتی بود که در المپیک، ما دو سهمیه در مردان و دو سهمیه در خانم ها می توانستیم داشته باشیم. بعد از المپیک لندن سیستم را تغییر دادند. بدین شکل که کشورهایی که پتانسیل این را دارند، از طریق رنکینگ و جمع کردن امتیازات لازم بتوانند هر چهار رده مردان و هر چهار رده خانم ها را داشته باشند. در دنیا دو کشور توانستند در بخش مردان سه سهمیه بگیرند بقیه کشورها همه دو تایی بودند یکی ما بودیم یکی هم کره جنوبی که توانستیم این سهمیه را بگیریم.

اکنون این تیم، جوان ترین تیم حال حاضر در تاریخ تکواندو و بهترین تیم ماست. این تیم با میانگین سنی 21 ، قهرمان آسیایی و جهان شد. یعنی اگر فرزان آشورزاده 19 ساله اینجا مدال طلا می گرفت در توکیو می شد 23 ساله بهترین سن برای تکرار موفقیت و المپیک بعدی 28 ساله می شد.

در ورزش های گروهی کم کاری یک فرد زیاد به چشم نمی آید، ولی در بخش ورزش انفرادی بسیار مشهود است. در ورزش انفرادی یک تکواندوکار اگر پایش بلغزد، خودش بازنده است. یعنی هیچ کسی دیگری نمی تواند کمکش کند.

خنثی کردن یکسری از القاب و عناوینی که قبل از مسابقات به این بچه ها داده بودند، خودش یک بحث جدی است. قبل از این که وارد المپیک بشویم ورزشکاران را با القابی مثل سونامی ویرانگر خطاب می کردند. وقتی یک لیوان گنجایش میزان مشخصی آب را دارد، و یک پارچ آب درون آن بریزیم حتما سر می‌رود. یادم می آید المپیک آتن هادی ساعی موبایلش را خاموش کرد و حتی ارتباطش با خانواده در هفته یکی دو ساعت بود و تمام تمرکزش روی این قضیه بود که بتواند نتیجه بگیرد. ولی اکنون با ورود فضای مجازی بحث اینستاگرام تلگرام و ... باعث می‌شود ورزشکاران ما گاه ظرفیت خود را نشناسند. یک ورزشکار 19 ساله نمی داند که شرایط چیست و به سرعت تحت تاثیر این القاب و عناوین قرار می گیرد.

عامل بعدی، این است که اعتماد به نفس کاذب در ورزشکار به وجود می آید. استرس تا یک حدی برای ورزشکار نیاز است. اگر آن استرس بیش از حد باشد در عملکرد ورزشکار تاثیر می گذارد و اگر کم هم باشد باز در عملکردش تاثیر منفی می گذارد و فکر می کند واقعا سونامی است و هر کاری دلش بخواهد می کند.

متاسفانه به جای ایجاد کردن انگیزه و آلترناتیو، اعتماد به نفس کاذب می دهیم و المپیک را کوچک نشان می دهیم. هیچ کس دلهره خط خوردن از تیم ملی را ندارد و برای همین تلاش در خور صورت نمی گیرد.

مسابقات المپیکی قبلی را چنان بزرگ جلوه دادیم که ورزشکار ما رفت و پایش به زمین چسبید. اما در این المپیک انقدر کوچک جلوه دادیم (تو سونامی هستی، تو همه را شکست می‌دهی) که متاسفانه نتیجه نگرفتیم. ولی در بخش بانوان سرمایه گذاری‌ها و کارها زیربنایی انجام شد. برای مثال کیمیا علیزاده از سن 7-8 سالگی تکواندو کار می کند یعنی عضو تیم نونهالان بوده است و طلای المپیک نوجوانان را دارد و به اینجا می رسد که در المپیک برنز می گیرد. من فکر می کنم که در بخش بانوان رشد خوبی داشتیم.

قهرمان شدن سخت است، تکرار و حفظ قهرمانی خیلی سخت تر. حسین رضازاده روزی که آمد و مدال المپیک گرفت، خود من یکی از کسانی بودم که گفتم خدا کند بتوانند حفظش کنند.

اگر کیمیا علیزاده امروز مدال برنز گرفت، مطمئن باشید کشورهای دیگر بیکار نمی نشینند و روی او سرمایه گذاری می کنند. سن کیمیا دارد بالا می رود. مشکل دیگری که در بخش بانوان داریم و با آن دست و پنجه نرم می کنیم این است که دخترها دررده سنی نوجوانان و نونهالان عالی بودند. ولی وقتی می رسند به 18-19 سالگی خواستگار می آمد برایشان و اجازه نمی دادند که ادامه دهند. قطعا پدر کیمیا هم این را در نظر خواهد گرفت که بچه اش قرار نیست که با طلای المپیک ازدواج کند. قرار است در آینده مادر یک خانواده شود. حالا یک مدال هم گرفته دستش درد نکند ولی زندگی اش و سلامتی اش در الویت است. امیدوارم کیمیا از نظر اخلاقی به حاشیه نرود. مسایل و مشکلاتی برایش به وجود نیاید و بتوانیم برای مسابقات آینده حفظش کنیم.

امیر حسین منظمی:همه ما با ورزشکار سالاری مخالف هستیم

*در ورزش چرا همیشه در حال درجا زدن هستیم؟ ، آیا تیم والیبال ما رضایت بخش عمل کرده است یا خیر؟

بعد از 52 سال به المپیک راه پیدا کردیم و این یک آرزو بود که خداروشکر محقق شد و 4 بازی سنگین داشتیم. به عقیده خودم خیلی خوب بازی نکردیم ولی خدا کمکمان کرد. اما در چندین سال گذشته روند صعودی خیلی خوبی داشتیم.

کار بزرگی که در والیبال صورت گرفته، این است که ما اسپانسرهای قوی داریم. این اسپانسرها تعدادشان از 10 تا بیشتر است. یعنی اگر نخواهیم با اولی قرارداد ببندیم با دومی یا سومی قرارداد می بندیم. این کاری است که در طی سالیان متمادی صورت گرفته است. در فدراسیون برای تعیین استراتژی اول بودجه کافی را تامین می کنیم. ولی در سایر فدراسیون ها به این شکل نیست و بسیاری از آن ها با کمبود بودجه مواجه هستند که دست آن ها را در امر استعداد یابی و تربیت ورزشکار می بندد.

در سال 91 کمیته استعدادیابی مان تشکیل شد. در کل استان های کشور نیروهای متخصص را به کار گرفتیم و در هر استان یک نفر مسوول مجرب و کارکشته ای را به کار گرفتیم که استعدادیابی کند و به ما نیرو بدهد. هشت هزار نفر به ما معرفی کردند که از آن تعداد 20 نفر، تیم نوجوانان را تشکیل دادند، که مقام اول آسیا را کسب کردند.

نتیجه قابل قبولی هم بود که بعد از 52 سال به المپیک راه پیدا کردیم و اولین تجربه حضورمان بود. در مجموع هدف گذاری مااین بود که جزو هشت تیم باشید که این امر محقق شد. هر چند که پتاسیل این وجود داشت که جزو 4 تیم نیز قرار بگیریم ولی بازی اول را خوب آغاز نکردیم.

خیلی ها به میانگین سنی تیم ملی والیبال انتقاد کردند و گفتند که این تیم پیر است. در صورتی که میانگین سنی تیم 28 سال است.

من به شخصه با جایگزینی چند بازیکن موافقم ولی این که بگوییم 70-80 درصد تیم ریزش کند، نه. به هیچ وجه کار درستی نیست. برای این تیم کلی زحمت و هزینه صرف شده است و اگر به یکباره کل تیم ریزش کند آسیب جدی وارد می شود.

شرایط خوبی را برای بازیکنان مهیا کردیم. از لحاظ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، همه چیز مهیا بود. از طرفی با تغییر مربی یک شوک به تیم والیبال وارد کردیم. برای انتخاب لوزانو یک کمیته فنی بالغ بر 9 نفر تشکیل شد. ابتدا گزینه اصلی ما آناستازی بود، که شرایط سختی را پیش روی ما گذاشت. با هزینه‌ای که برای فدراسیون رقم می خورد صلاح بر این نبود که از این مربی استفاده کنیم و نهایتا لوزانو به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد.

بحثی که امروز بسیاری از رسانه های به آن می پردازند بحث رفتن لوزانو است. چگونه می شود یک مربی را مقطعی بسنجیم و قضاوت کنیم؟ هر چند که در این زمان کوتاه عملکرد لوزانو قابل قبول بوده است و به هدف گذاری ما برای رسیدن به المپیک جامه عمل پوشاند، عملکرد او باید در طولانی مدت بررسی شود.

*چرا در طی این سال ها مربی داخلی برای والیبال پرورش ندادیم و همیشه از مربی خارجی استفاده کردیم؟

مربی های زیادی داشتیم اما متاسفانه والیبال در سوگشان نشست. حسین مددی کسی بود که می توانست سرمربی تیم ملی باشد. رضا ابراهیمی، که ایشان هم فوت شد، احمد مساجدی را داشتیم که مربی تیم ژاپن شد. در حال حاضر بهروز عطایی، راد، ترکاشوند و پیمان اکبری از گزینه های خوب ما هستند. اما ضعفی که در این زمینه وجود دارم این است که مربیان ما برایشان سخت است از مربیان خارجی یاد بگیرند.

*در حال حاضر نگرانی ما کنار رفتن والیبالی ها نیست. مساله این جاست که چرا والیبالمان از لحاظ اخلاقی افت می کند؟ مثلا میرزاجان پور حرکت زشتی جلوی هواداران کرد، یا درگیری هایی که با خبرنگاران داشتند. انگار والیبال هم دارد جا پای فوتبال می گذارد.

ورزشکار سالاری همین است. همه با ورزشکار سالاری مخالف هستیم ولی متاسفانه سیستم اینگونه است .

اگر 2 بازیکن جایگزین داشتیم، این اتفاق ها به وجود نمی آمد. اگر دو تا سعید معروف دیگر داشته باشیم، سعید معروف دیگر آن حرکت را نمی کند. دو تا مثل میرازجان پور داشته باشیم یا بقیه دوستان، دیگر این گونه مشکلات به وجود نمی آید. این مشکل 20-30 درصدش برمی گردد به سرپرست و مدیر تیم که آنجا حضور دارد. سرپرست باید مثل یک بزرگتر و لیدر همه چیز را رصد کند و حواسش به همه چیز باشد که مشکلات این چنینی پیش نیاید.

جمع بندی:

محسن کاوه

در درجه اول اگر در ورزش ما ساختارسازی نشود راه به جایی نمی بریم. سال ها است که می گوییم باید ورزش علمی شود، بر اساس ضوابط باشد نه روابط. آدم های متخصص را منزوی نکنند و به کار بگیرند همه چیز باید دست به دست هم دهد تا یک ورزش خوبی را ارائه دهیم.

کشو ما با جمعیت 80 میلیونی و با وجود اقوام مختلف، پتانسیل بالاو میانگین هوشی بالایی دارد. همیشه بچه های ما در المپیادها جزو سه تای اول هستند. پس اگر برنامه ریزی صحیح داشته باشیم به راحتی می توانیم نتیجه بگیریم.

در مجموع باید بر اساس ضوابط نیروهای زبده و متخصص جمع شوند و به تربیت ورزشکاران بپردازند.

تیمور غیاثی

من واقعا نگران آینده خانم کیمیا هستم. انقدر دارند برایش حاشیه درست می کنند که نگرانم فاجعه‌ای که برای سایر ورزشکارانمان رخ داد برای او هم اتفاق بیافتد. کیمیا یک جوان 17 ساله است و اگر درست مدیریت و هدایت نشود و درگیر ورزشکار سالاری شود قطعا اتفاق خوبی در کارنامه ورزشی اش نمی افتد.

در مجموع ورزش باید علمی، قانونمند و دارای فونداسیون باشد و ورزشکار باید اخلاق داشته باشد.

حسین اخوت:

مشکلات ما از بالا به پایین است. اگر می خواهیم مشکلات را درست کنیم باید راس هرم و مدیر را اصلاح کنیم تا پایه هم درست شود.

عملا برای انتخاب یک مدیر هیچ معیاری نداریم. به همان نسبت وقتی مدیر انتخاب می شود، خود او هم متر و معیار ندارد که سرمربی تیمش یا بدن سازش چطور باید باشد. در مجموع باید از اهمال کاری های سلیقه ای جلوگیری کنیم.

در آخر هم یک بحثی که اشاره کنم به نظر من به خاطر مسایل فرهنگی حاکم در جامعه، عمر ورزشی ورزشکاران ما خیلی کوتاه است که در سال های اخیر هم بیشتر شده‌است.

*از طرفی بعضی از ورزشکاران ما خودباوری ندارند. حریف را قدر و خود را از قبل باخته می دانند. در این میان جایگاه روانشناسی کجاست؟

مدیریت ما هنوز سنتی است. بسیاری از مربی های سنتی ما اصلا اجازه نمی دهند که روانشناس کنار تیم بیاید. چه در تیم ملی چه در تیم باشگاهی. فکر می کند یک مربی خودش باید روانشناس باشد حتی با بحث پزشک تغذیه ورزشکاران نیز این مشکل را داریم. پزشک تیم می گوید فردا این ساعت اینجا باشید، کادر فنی یک جور دیگر جبهه می گیرد. روانشناس که دیگر جای خود دارد.از نظر روانی نمی آییم با این ها کار کنیم واقعیت ها را بگوییم و سقف توانایی خودشان و حریف شان را بگوییم. به آن ها عنوان و لقب می دهیم و بزرگشان می کنیم و وقتی پا در میدان مسابقه می گذارند، تازه متوجه می شوند که توانشان در چه حد است و خودشان را می بازند.

نعمت خلیفه

بحث روانی یک مقوله کارشناسی و دقیق است. کانادا به عنوان دومین مرکز دانشگاه ورزش دنیا مطرح است و در بحث مرجعیت کتاب های تربیت بدنی، یک انتشاراتی به نام هیومن کراتیک دارد که جدیدترین و معتبرترین کتاب های دنیا را چاپ می کند و در اختیار تمام اساتید قرار می‌دهد. همچنین نرم‌افزاری به نام بایوریت وجود دارد که تمام حالات ورزشکار را بررسی کرده و مشخص می کند که اگر ورزشکار قرار است که دو ماه بعد در چنین روز و ساعتی مسابقه داشته باشد، تایم شبانه روزی آن ورزشکار را تنظیم می کند تا آن روز به نقطه اوج خودش برسد.

اگر قرار باشد از روانشناس عمومی استفاده کنیم و فقط از لحاظ عمومی به ورزشکارها توجه داشته باشد، راه به جایی نمی بریم. چون سابقه چنین کاری را داشتیم، و نتیجه نگرفتیم. روانشناس تیم باید خودش استخوان خورد شده همان رشته ورزشی باشد.

امیر حسین منظمی:

والیبال برنامه های زیادی دارد. انشالله این روند صعودی تکرار و ادامه دار شود. قهرمان شدن به راحتی به دست نمی آید اما حفظش سخت تر است. در بحث روانشناسی موافق این هستم که همه تیم ها، در همه رده ها روانشناسی شوند.

امیدواریم که بتوانیم روانشناسان خوبی پرورش دهیم. بفرستیم کلاس هایی را ببینند در خارج از کشور که بتوانیم در تمام رده ها از آنها استفاده کنیم تا انشالله تمام ورزش هایمان بهتر شود.

جا دارد که در پایان اشاره ای به والیبال بانوان بکنیم. والیبال بانوان جزو بهترین تیم های دنیا هستند. ولی تمام تلاشمان این است که این ها را استعدادیابی کنیم و حول و حوش 5 هزار دختر 180 به بالا شناسایی کردیم و این 5 هزار نفر شدند 250 نفر. ونهایتا اینها که برای نوجوانانمان. برای آقایان نیز همین راه را در حال رفتن هستیم که آنجا هم این رشد را داشته باشیم.

607/602

کد خبر: 676390

وب گردی

وب گردی