نقش اقتصاد ورزش در کشور های توسعه یافته

دکتر سعید علی آبادی- اقتصاد در ورزش؛ بکارگیری تئوری‌های اقتصادی برای تحلیل فعالیت‌های ورزشی اطلاق می‌شود که به بیان دقیق‌تر اقتصاد ورزش به ارزیابی مسائل و الگوهای تخصیص بهینه منابع در سه بخش عملکرد ورزش، تولیدات ورزش و توسعه ورزش می‌پردازد.

وجود نگرش مثبت در جوامع پیشرفته نسبت به ورزش، سبب سرمایه‌گذاری در امر ورزش به منظور بالا بردن سطح سلامت و تندرستی و تأثیر بر افزایش سطح بهره‌وری در تولید گشته و همین امر سبب شده که رفته رفته بیشتر کشورهایی که قبلاً توجه آنچنانی به آن نشان نمی‌دادند سهمی رو به افزایش، برای سرمایه‌گذاری در امور ورزشی قایل شوند. مقاله حاضر سعی در بررسی نکات مثبت اقتصاد ورزش در کشورهای توسعه یافته دارد و تحلیلی برای شناسای این راه در ورزش کشور دارد.

صنعت ورزش به مجموعه فعالیت‌های مرتبط با تولید، مبادله و بازاریابی کالاها و خدمات ورزشی گفته می‌شود که در ارتقای ارزش افزوده نقش داشته باشند. چنان که بودجه تربیت بدنی و ورزش در کشورهای توسعه یافته یا بعضی از کشورهای در حال توسعه با سرعت بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. چرا که این گونه کشورها به تأثیرات درازمدت ورزش از لحاظ رشد و توسعه اقتصاد ملی واقف گشته‌اند. ورزش یک سرمایه‌گذاری درازمدت است که اثر آن در رشد و توسعه معلوم و محرز است. سرمایه‌گذاری در ورزش از جمله سرمایه‌گذاری‌هایی است که دارای دوران باروری هم کوتاه مدت و هم درازمدت بوده که با پرداختن به آن می‌توان نتایج اجتماعی فرهنگی و نتایج اقتصادی شایان توجهی را به دست آورد و در تأمین نیازهای جامعه و رفاه ملی کوشید.

در کشورهای توسعه یافته باشگاه های ورزشی در انواع ورزش ها به صورت یک بنگاه اقتصادی عمل می کنند و حداکثر کردن سود مبتنی بر جذب بیشتر و بهتر طرفداران و حامیان مالی را، هدف فعالیت اقتصادی- فرهنگی خود قرار داده اند و همین امر منجر به تخصیص بهینه منابع در اقتصاد ورزش شده است، اما رقابت در این صنعت و بالطبع ساختار بازار متفاوت می باشد؛ زیرا رقابت دو باشگاه فوتبال با رقابت دو بنگاه تولید کننده لوازم برقی متفاوت می باشد. ساختار بازار در اقتصاد ورزش، "تعادل رقابتی" (Competitive balance) است. با این مفهوم که تیم های ورزشی به طور کلی عملکرد بهتری خواهند داشت اگر تیم های موجود کیفیت مناسبی داشته باشد. نکته مورد توجه در اقتصاد ورزش وجود اثرات جانبی (Externality) مثبت آن برای جامعه و بخش های دیگر اقتصادی است مانند سلامت فیزیکی و روانی جامعه، جذب گردشگر، ارتقای سرمایه اجتماعی (تقویت کارگروهی و نظم پذیری، روحیه رقابت، عِرق ملی، بازی جوانمردانه) و... که سرمایه گذاری دولت در این بخش را توجیه می کند.

ورزش نه تنها در سطح ملی یک صنعت درآمدزا می باشد بلکه شدیدا می تواند به توسعه اقتصادهای محلی و کوچک کمک کند. تقویت ساختار بازار و قوانین ورزش در سطوح استانی و منطقه ای می تواند به رشد صنعت ورزش و منافع اقتصادی ناشی از آن در این مناطق کمک کند. شاید بعضی از جنبه های ورزش مانند هزینه های زیربنایی و زیرساختی در مراحل ابتدایی در کشوری مانند ایران یک کالای عمومی محسوب شود و دچار شکست بازار (Market failure) شده و نیاز به دخالت و حمایت دولت باشد تا با استفاده از بازدهی ها نسبت به مقیاس، واحدهای ورزشی توانایی اداره به صورت خصوصی را در خود ایجاد کنند. در مباحث تجارت بین الملل این موضوع با عنوان «حمایت از صنایع نوزاد» مطرح می شود.

ولی سرمایه‌گذاری جمعی، در زمینه ورزش و رویدادهای ورزشی دارای اهداف و زمینه‌های اجتماعی اقتصادی وسیع‌تری است. ساکنان یک اجتماع به شیوه‌های مستقیم مانند کارمندان و یا کارکنان دولتی و یا با شیوه غیرمستقیم مانند بازاریان یا مصرف‌کنندگان کالاهای تجاری... به دولت مالیات پرداخت می‌کنند، دولت‌ها بخشی از این مالیات‌ها را در جهت گسترش فعالیت‌های تفریحی و خدماتی در اجتماع یا شهرهای مورد نظر برای برگزاری مسابقات یا رویدادهای ورزشی هزینه می‌کنند و با هزینه‌ این مالیات‌ها و فراهم آمدن امکانات لازم امکان جذب بیشتر بازدیدکنندگان و گردشگران داخلی به خصوص خارجی را فراهم می‌آورند، با ورود گردشگران بر میزان مصرف، در بخش‌های مختلف اقتصادی افزوده شده و در نتیجه سبب رونق بخش‌های اقتصادی دیگر می‌ شود.

402/602

کد خبر: 677329

وب گردی

وب گردی