چند مدتی هست که تعدادی از احزاب اصلاح طلب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در مقابل تشکیل شورای عالی سیاست گذاری انتخاباتی اصلاح طلبان مقاومت میکنند و میگویند این شورا سهم احزاب را در تصمیم گیری کاهش داده است و کارکرد آن برای انتخابات مجلس دهم بوده است و اکنون ماموریت آن پایان یافته است و شورای هماهنگی برای انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر باید خود تصمیم گیری کند و حتی به خواست اکثریت اعضای شورای هماهنگی که در رأی گیری به تداوم فعالیت شورای عالی رأی داده بودند احترام نگذاشتند .
اصلاح طلبان بعد از سال ۹۲ به این نتیجه رسیدند که بهترین کار برای ادامه فعالیت آنها ودر نبود احزاب اصلی اصلاح طلب کار جبههای و یا تشکیل چیزی مانند لویی جرگه و یا پارلمان اصلاح طلبان است تا در آن همه نیروهای ملی و تاثیر گذار اصلاح طلب حضور داشته باشند و تصمیم گیری در آن انجام بشود.اما بزرگترین معضل در برابر تشکیل این جبهه واحد ، احزاب چند نفرهای هستند که به صرف گرفتن یک مجوز و اعلام مرام اصلاح طلبی در رأس هرم تصمیم گیری اصلاح طلبان نشستهاند و بدون آنکه این احزاب به معنی واقعی کار حزبی کرده باشند و یا حتی شکل حزبی داشته باشند و افرادی حتی اندک در سراسر کشور آموزش و سازماندهی کرده باشند ، ادعای عمل حزبی دارند و میگویند مگر ایران افغانستان است که لویی جرگه بخواهد؟عمده این احزاب پس از حوادث ۸۸ تا ۹۲ و روی کار آمدن دکتر روحانی همان اندک فعالیت خود را هم به دلایل امنیتی تعطیل کرده بودند .
و اگر نبود از خود گذشتگی و ایثارگری آن دسته از اصلاح طلبان پیشرو که با دادن هزینههای بسیار و تحمل رنج و مرارتها پس از ۸۸ دیگر نامی از اصلاحات و اصلاح طلبی نمانده بود؛ اکنون این احزاب میگویند این افراد ایثارگر نباشند و تنها ما باشیم که مجوز حزب داریم و یا در مقطعی ائتلاف با اعتدالگرایان را زیر سوال میبردند و حتی صحبت از کاندیدایی به غیر از روحانی میکردند ،چیزی که اصولگرایان به دنبال آن هستند تا اصلاح طلبان را از روحانی جدا کنند و با ایجاد انشقاق بار دیگر به قدرت باز گردند اما نیروهای ایثارگر این ائتلاف را نه از سر منفعت طلبی بلکه استراتژیک برای بقا و تداوم اصلاح طلبی و منافع ملت و مردم میدانند.
احزاب و افراد اصلاح طلب امروز و در شرایطی که هنوز بسیاری از جریانات رقیب به دنبال حذف و نابودی کامل آنها هستند باید تن به کار جبههای دهند تا کشور از گردنه حوادث ۸۸ که هنوز پس از ۷ سال در آن گرفتار است عبور کند و پس از آن با تغییر قانون انتخابات و تقویت احزاب و مشخص شدن وزن واقعی هر حزب مانند دیگر کشورهای جهان ائتلاف را به فردای پس از رأی گیری برد اما در شرایط امروزی که احزاب نقشی در نظام انتخاباتی ندارند و مردم به افراد به جای احزاب رأی میدهند باید قبل از هر انتخاباتی کار ائتلاف با تشکیل جبهههای سیاسی صورت پذیرد و در شرایط امروز که احزاب اصلاح طلب به دلیل فضاهای سخت و شکننده گذشته هنوز نتوانستهاند شکل حزبی حقیقی به خود بگیرند لازم است از تمامی چهرههای ملی ومطرح اصلاح طلب در این جبهه استفاده شود .
و همچنین از سوی دیگر حرکت رهبران این احزاب موجب دلخوری بدنه احزاب ریشه دار شده است که در یک مورد در انجمن اسلامی مدرسین موجب تغییر دبیرکل شد و در انتخابات این انجمن بدنه بر سر همین موارد اختلاف افکنانه رای به برکناری محسن رهامی از دبیرکلی و انتخاب صادقی نماینده شجاع مردم تهران به عنوان دبیرکل این انجمن داد و یا فشار بدنه انجمن اسلامی معلمین به آنجا ختم شد که دیگر نام این انجمن در ذیل بیانیه سوم احزاب مخالف شورای عالی دیده نمیشود و همچنین در مورد حزب اعتماد ملی شنیده میشود اکثریت اعضای شورای مرکزی این حزب خواستار تداوم شورای عالی هستند و تنها منتجب نیا با این شورا به طور کل مخالف است و هنوز نامه اهانت آمیز منتجب نیا به خاتمی پس از انتخابات مجلس هشتم را فراموش نکردهایم و ظاهرا پس از آن همه سال و گذشت رویدادهای مختلف هنوز او به دنبال اهداف آن نامه است از سوی دیگر برخی از رهبران این احزاب با شخص خاتمی مشکل دارند و معتقدند نباید او رهبر اصلاحات باشد و خود دایه دار رهبری اصلاحات هستند ، بدنه این احزاب باید با هوشیاری تذکرات لازم را به رهبران خود بدهند تا خدشه در جبهه اصلاحات ایجاد نشود و مراقب تک رویهای رهبران خود باشند و بدانند همه ما باید در چنین شرایط خطیر در کنار هم باشیم.
البته شاید این حملات و این انتقادات برای گرفتن سهمیه بیشتر در شورای عالی است و این احزاب فشار میآورند تا روز پنجشنبه که خاتمی نام اعضای شورای عالی سیاستگزاری را اعلام میکند سهم بیشتری در این شورا داشته باشند.
*فعال سیاسی اصلاح طلب
206/201