به گزارش ایسکانیوز، بخشهایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
گمان میکنید در حال حاضر فضا برای شخص آقای روحانی به چه صورت است؟ امکان حضور رقیب سرسخت برای رقابت با رییس دولت یازدهم در سال آینده وجود دارد؟
من اردوگاه اصولگراها را کاملا غیرمنسجم میبینم اصلا شرایطشان به گونهای نیست که بتوانند خودشان را جمعوجور کنند و منسجم شوند و بر کاندیدایی مشخص به توافق برسند اصلا هم چنین اتفاقی نخواهد افتاد. ثانیا روحانی با توجه به مجموعه آنچه رخ داده موقعیت خوبی دارد اگر انتقاداتی هم به دولت وارد باشد، شخص رییسجمهوری باید بپذیرد و این طبیعی است وی باید واقع بینانهتر وارد عرصه شود و روحیه امید به آینده را باید در بین مردم زنده نگه دارد و این امر با تغییر برخی همکاران، رفتارها و روشها شدنی است. اصولگراها کسی را ندارند که بتوانند در مقابل روحانی رو کنند و فرد رای آوری برابر او داشته باشند ممکن است رای دکتر روحانی را با معرفی کاندیدایی بشکنند. به ویژه در شرایطی که جریان اصلاحطلب بتواند قدرتمندانه از او حمایت کند. البته تلاشهایی شده بود که بین ایشان و اصلاحطلبان فاصله ایجاد کنند اما با هوشیاری ایشان و اصلاحطلبان آن تلاشها به جایی نرسید. به همین دلیل فکر کنم برای انتخابات آینده تکلیف تا حدود زیادی روشن است مگر اینکه اتفاقی بیفتد.
البته اصولگراها هم نیم نگاهی به شخص روحانی دارند و احتمالا حمایت خود را از ایشان اعلام میکنند...
بله، چون گزینهای ندارند. اشکال کار این است که آنها توان مقابله ندارند، ظرفیت افکار عمومی با آنها همراه نیست و در انتخابات گذشته حداکثر سی درصد جامعه به آنها جواب مثبت داد. همه کاندیدا هستند باید یک جوری جمع کنند. در این میان آقای باهنر هم میخواهد میدانداری کند و در صحبتهایش بگوید، نیم نگاهی به حسن روحانی داریم و نیمنگاهی به هر شخصی دیگر تا بتواند شرایط را به گونهای جمع کند که نمیتواند هم، این کار را بکند.
در صورت محقق شدن، حضور آقایان هاشمیرفسنجانی، روحانی و ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز چقدر در وحدت اصولگرایان میتواند موثر باشد و اینکه اصلاحطلبان به چه شکل میتوانند از ظرفیت این افراد برای تکرار پیروزی انتخاباتی خود استفاده کنند؟
اینها مسائلی است که تکلیفش روشن است. اگر آقای هاشمی و روحانی و امثال آقای ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز تهران نفوذی داشته باشند، میتوانند مسیرشان را اصلاح کنند اما ندارند. آنها هم اگر میتوانستند از ظرفیتهای این افراد در جامعه روحانیت مبارز تهران استفاده کنند خیلی به نفعشان بود اما نتوانستند چنین کنند. آقای هاشمی که روزی حرف اول را در جامعه روحانیت مبارز میزد و حتی آیتالله مهدوی کنی نگاه میکرد که بالاخره ایشان چه میگوید، دیگر به رقیبی برای آنها تبدیل شده که در هر شرایطی باید او را بکوبند. متاسفانه جامعه روحانیت تصمیمگیر ندارد آقایان هاشمی و روحانی عضو این تشکل بودند اما آنها در مقابل این دو نفر قرار گرفتند در حالی که میتوانستند به شکلی معقول و بهتر با این افراد رفتار کنند.
فکر میکنید آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباحیزدی نمیتوانند لیدری اصولگراها را عهدهدار باشند؟
لیدری بخشی را میتوانند نه همه جریان اصولگرایی را. چیزی که آقای باهنر هم به صراحت گفت آقای مصباح مثل دیگر شخصیتها نماد فقط بخشی از این جریان سیاسی هستند و آنها نتوانستند با یکدیگر جمع شوند.
یعنی نمیتوانند به نتیجهای دراینباره برسند؟
بعید است. بالاخره منافع و جهتهای آنها متفاوت است.
چندی پیش باهنر اعلام کرده بود که برای انتخابات سال ١٤٠٠ برنامههای خود را تهیه میکنیم.
ما تشویقشان میکنیم میگوییم که اگر اهل برنامه باشید بهتر. دعا میکنیم به نتیجه برسند.
احمدینژاد سبد رایی در جامعه داشت تکلیف این سبد رای برای انتخابات آینده چه میشود؟
آقای احمدینژاد به صفت شخصی خود و با رفتارهای پوپولیستیاش عدهای دور و برش جمع شدند اما به جد معتقدم که وی هیچوقت تهدید انتخاباتی نبود. خیلی راضی بودم احمدینژاد به صحنه میآمد تا تکلیفش در جامعه مشخص شود اما متاسفانه اینگونه نشد. گفتیم بیاید همه توش و توانش را به کار بگیرد بعد تمام میشد، اما با تدبیر مقام معظم رهبری، احمدینژاد رفت کنار.
فکر میکنید این رفتن دایمی باشد یا موقت؟
احمدینژاد دوره و تاریخ مصرفش تمام شد.
یعنی معتقدید اگر میآمد به صحنه تا آخر باقی میماند؟
بله او کسی نبود که بکشد کنار. میآمد باقی میماند و در نهایت شکست میخورد. احمدینژاد به سفرهای استانی که اخیرا میرفت از شهرهای مختلف آن استان با خود آدم میبردند در شهر محل حضور و سخنرانیاش. خب هر شخصی که همچین امکاناتی در اختیارش باشد با اتوبوس و مینیبوس افراد را با خود همراه کند قطعا جمعیت هزار نفره شکل میگیرد. چرا باید بگوییم که وی به شهری رفته و شش نفر برایش شعار دادند معلوم میشود پایگاهی دارد! کدام پایگاه؟ با کدام کارنامه؟!. احمدینژاد آن زمانی که رقابت کرد و پیروز شد یکی از دلایلش این بود که آقای هاشمیرفسنجانی بهشدت تخریب شده بود و هر کسی در مقابل هاشمی میآمد برنده انتخابات میشد چون ایشان را بهشدت در آن زمان تخریب کرده بودند. دوم اینکه احمدینژاد هندوانه چاقو نخورده بود کسی نمیدانست که وی چه هست؟!. الان با کدام کارنامه میخواهد خودش را عرضه کند؟ با این همه اختلاس، با این همه بههم ریختگی و کج فهمی در سیاست خارجی. چه کارنامه قابل دفاعی دارد که به صحنه بیاید؟احمدینژاد هیچ خطری برای انتخابات نبود.
انتخابات آینده ریاستجمهوری را چند ضلعی پیشبینی میکنید؟
اگر رقابت میان اصلاحطلب و اصولگرا باشد شکست مفتضحانهای را اصولگرایان میخورند. اگر موفق شوند انتخابات را سه و حتی چهار ضلعی کنند نتیجه آن کاهش رای کاندیدای اصلی خواهد بود. که اگر هدف آنها این باشد احتمالا رقابت انتخاباتی چند ضلعی خواهد شد. هنوز نتوانستند به جمعبندی برسند و اینکه نتایج کارهایشان به ساماندهی اصولگراها منتج شود.
اصلاحطلبان و دیگر حامیان دولت به نقطه توافق به راحتی میرسند اما طرف مقابل خیلی مشکل دارد اگر کاندیدایی بیاورند که حزبی باشد وزن سیاسیشان در جامعه مشخص و قطعا شکست میخورند. اگر مثل دور دوم آقای خاتمی فقط کاندیدا بیاورند به امید اینکه رای او را بشکنند و آقای روحانی را هم با رای پایینتری در سال ٩٦ بخواهند پیروز کنند یا حتی دو مرحلهای شود باید بروند افرادی را پیدا کنند که اینهم معلوم نیست به نتیجه برسد. اردوگاه اصولگراها در انتخابات سال ٩٦ بسیار آشفتهتر از آن چیزی است که متصور هستیم.
202