فاطمه طباطبایی: امام(ره) کسانی که انسان‎ها را فقط به ظاهر شریعت فرامی‌خوانند، خارهای راه انسانیت می‌دانند

فاطمه طباطبایی گفت: در نگاه امام، هدف نهایی فقه، شناخت خداوند است و از این‎رو ایشان کسانی که انسان‎ها را فقط به ظاهر شریعت فرا می‎خوانند خارهای راه انسانیت می‌دانند.

به گزارش ایسکانیوز و به نقل از جماران، فاطمه طباطبایی در نشست علمی «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)» با بیان اینکه امام خمینی (س) عارف واصلی است که با دو بال علم و عمل در مسیر درک درست و کشف حقیقت گام برداشت، گفت: هدیه عرفانی امام پرده برگرفتن از اسراری است که در دو قوس نزول و صعود و یا دایره وجود مطرح است که به قطعه هایی یقینی تقسیم شده است. از انتخاب نام کتاب مصباح الهدایه روشن می شود که مهمترین و ارزنده ترین هدیه امام، راز گشایی از مسأله خلافت و ولایت در دو قوس نزول و صعود است.
رئیس انجمن علمی عرفان اسلامی تصریح کرد: امام خمینی (س) در این کتاب از خلفایی سخن می گویند که در هر عالمی از عوالم رسالتشان اظهار کمالات حضرت ربوبی است. عالی ترین و والاترین خلیفه ها فیض اقدس است که نور حضرت غیب الغیوب را در ساحت اسماء و صفات می پراکند؛ سپس به اظهار وجود و بسط و اکمال موجودات می پردازد. از این رو امام هم از مقام خلافتی که در صقع ربوبی ( حضرت احدیت و واحدیت) مطرح است سخن می گویند و هم از خلفایی که در عالم عین و جهان ناسوت مطرح است یاد می کنند. ایشان برای تبیین منظور نظر خود بحث خلافت را از ذات غیب الغیوب که «لا اسم له و لا رسم له» آغاز می کنند و جایگاه خلیفه الهی را با قبول تشکیک در تجلی در عوالم علم و عین پی می گیرند.
وی ادامه داد: در نگاه هستی شناسی ایشان، هیچ یک از اسماء و صفات نمی تواند به ساحت حقیقت غیب الغیوب نزدیک شود ولی از آنجا که حق تعالی اراده کرده خود را بنمایاند و گنج پنهان خویش را آشکار سازد صبح ازل بتابد و انجام به آغاز متصل شود،جانشین و خلیفه ای لازم است تا میان ذات احدی و اسماء الهی قرار گیرد و نور ازلی احدی را در آیینه اسماء و صفات بتاباند. برای تحقق این منظور از مبدأ غیب ( احدیت که به عدم ظهور و عدم تعین مقید است) به فیض اقدس با زبان غیبی دستور داده می شود در پوشش اسماء و صفات ظهور کند و متعین شود. فیض اقدس با قبول چنین امری به مقام خلافت نایل می شود و خلعت اولین خلیفه را بر دوش می گیرد و موجب تجلی حق در آیینه اسماء می گردد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی افزود: فیض اقدس دو وجهه ظاهر و باطن دارد. به لحاظ باطن رو به سوی ذات غیب الغیوب دارد که مانند ویژگی همان ذات، عدم ظهور نیز بر آن حاکم است و وجهه دیگر که وجهه ظاهری اوست رو به سمت اسماء و صفات دارد و همین وجهه ظاهری اوست که مقام خلافت را بر عهده دارد. در بیان ترتب، اولین حقیقتی که از فیض اقدس بهره مند می شود، اسم اعظم الله است که به لحاظ گستردگی همه اسماء و صفات را داراست. زیرا نخستین تعین آن حقیقت بی تعین، باید در بردارنده همه تعینات و ظهورات باشد. همه اسماء از طریق اسم اعظم الله، با فیض اقدس مرتبطند. اسم «الله» رب الارباب و در نهایت اعتدال و استقامت است. این اسم نیز دو وجهه و دو رو دارد. به لحاظ باطن با فیض اقدس و به لحاظ ظاهر با سایر اسما مرتبط است.
طباطبایی اظهار داشت: نخستین ظهور اسم اعظم الله، یا خلیفه و جانشین او دو اسم رحمان و رحیم است که از اسماء جمالی حق محسوب می شوند و از این روست که رحمت حق بر همه اسماء از جمله غضبش پیشی گرفته است. اسم" رحمان" به بسط وجود و اسم" رحیم" به بسط و گسترش کمال وجود می پردازد و این دو اسم به دو گونه ذاتی و فعلی مطرح اند. رحمان و رحیم ذاتی در ساحت واحدیت موجب ظهور اسماء می شود و کمال لایق آنها را به آنها عطا می کند و رحمان و رحیم فعلی نیز مظاهر آن اسماء را در مرتبه عینی و تعینات خلقی، پدید می آورد و به کمال می رساند. بدین ترتیب اولین خلیفه الهی یعنی" فیض اقدس" در آیینه اسماء و صفات ظهور می کند و هر کدام از اسماء به اندازه ظرفیتشان نور او را در خود منعکس می نمایند. وجه نامگذاری فیض اقدس به دلیل همین ظهور در آیینه اسما ء است که با تکثر آنها متکثر می گردد.


وی افزود: امام خمینی (س) پس از بیان ترتب در نظام آفرینش و نقش خلیفه بودن فیض اقدس در اظهار کمالات خداوندی متذکر می شوند، فهم سریان و نحوه حضور و ظهور این خلیفه الهی برای انسان جز از طریق معرفت نفس حاصل نمی شود. از اینرو توصیه می کنند برای معرفت این مسأله مهم، باید به شناسایی نفس خود پرداخته شود که چگونه یک حقیقت در عین وحدت، متکثر می شود و در همه مراتب وجود، ظهور می کند؟ چگونه نفس با قوای گوناگون خود یعنی حس، عقل، خیال، و... یگانه می شود؟ با آنکه واضح است که عقل غیر از خیال و هردو غیر از حس است ولی نفس در عین آنکه حقیقت واحدی است در قوای متعددش ظهور و سریان دارد.
رئیس انجمن علمی عرفان اسلامی با بیان اینکه با معرفت نفس، قوس صعود انسان آغاز می شود، تصریح کرد: سیر صعودی انسان هنگامی آغاز می گردد که تقوا پیشه کند تقوایی که به بیان امام صادق (ع) آن است که: «اَن لا یَفقِدَکَ الله ُ حیثُ اَمرَک، و لا یَراکَ حیثُ نَهاکَ». ( عده الداعی ص284). [خداوند آنجا که تو را فرمان داده گم نکند و در جایی که تو را نهی کرده نبیند] با چنین زاد و توشه ای می توان از بیت تاریک نفس خارج شد و آثار نفسانیت را از دل زدود. از تعینات و صفاتی که لازمه مرتبه نفس است پیراسته شد، در این صورت انسان سائر الی الله و مسافر کوی معبود می شود و می تواند از فیوضات خلیفه الهی بهره ببرد. سفری که در عرفان مطرح است توجه قلب به سوی معبود است. از اینرو در مذهب عارفان، مسافر کسی است که از خانه نفس خارج شده و دل به سمت محبوب و معبود دارد چنین کسی می تواند محبوب را به خوبی بشناسد، حضور اورا در همه جا حس کند، به هیچ بودن خود و هیچ بودن عالم هستی ایمان بیاورد.
وی ادامه داد: چنین مسافری در صدد اجابت فرمان محبوب است که فرمود الله را به الله بشناسید. زیرا الله جانشین و خلیفه فیض اقدس است و در اظهار و نشان دادن خدا آیینه تمام نما است. این خلیفه نیز همانند خلیفه نخستین دو وجهه دارد یکسو به فیض اقدس که خلیفه اتم و اکمل است و سوی دیگر به اسماء و صفات الهی و این وجهه الله است که خدا را می شناساند و در مقام خلیفگی ایفای نقش می کند. انسان مأمور شده است از این خلیفه در شناخت خداوند مدد بگیرد و با عنایت و بهره گیری از او خود مظهری از مظاهر آن خلیفه گردد و خدا را بشناساند. امام خمینی (س) متذکر می شوند چنین معرفتی با سیر عقلی و علمی حاصل نمی شود بلکه طالب معرفت را در حجاب اعظم فرو می برد. زیرا یا از ماهیات اشیاء می خواهد به الله پی ببرد و یا از وجود آنها که در هر دو صورت در حجاب ظلمانی و نورانی باقی می ماند. از این رو خداوند برای وصول انسان به معرفت حقیقی خلفای خود را در عوالم مختلف و خارج از صقع ربوبی قرار داده است و انسان باید از آنان که مأمور اظهار و نشان دادن خداوندند مدد بگیرد.
طباطبایی گفت: تجلی حق به الوهیت و ظهور در اسماء و صفات اولین مرتبه اظهار کمالات خداوند برای معرفی خویش است و به انسان نیز فرمان می رسد که خدا را در این ساحت بشناس. البته چنین معرفتی با نظم و ترتیب خاصی حاصل می شود و مسافر این کوی به اندازه ظرفیت و استعداد و به حسب شدت و ضعف سیرش از نور وجود و تجلی اسم الله بهره مند می شود؛ تا به مقام الوهیت که مقام جمع اسماء است واصل نشود نمی تواند الله را به الله بشناسد. اسم مبارک الله نیز سیطره و گستره فراوان دارد. باید در طیف اسماء نورانی گردش کند، در اسماء و صفات حق سیر کند، از اسماء محیط به اسما محاط رو کند، از اسم جمیل به اسم اجمل و از اسم بهی به ابهاه برود و دریابد همه اسماء حق جمیلند و بهی. با فنای خود و استغراق در اسما الهی به اسماء ذاتی راه یابد و از اسم مستأثر بهره گیرد و به مقام فنا بار یابد.
وی ادامه داد: اسم اعظم دارای مقام خلافت و ولایت است و این وجهه او در همه عوالم ملک و ملکوت ساری و جاری است از اینرو خداوند به انسان می فرماید: «اعرِفوا الله بالله خدا را به خدا بشناس و الرسولَ بالرساله و اولی الامرِ بالمعروف و العدل ِ و الاحسان». نشانه اولی الامری که خلیفه خداست، اعمال پسندیده او و رفتار عادلانه، نیک و زیبای اوست. زیرا رسالت او شناساندن خداوند است، او آیت و نشانه خداوند است، آیینه ای حق نماست، از خود و انانیت خود رسته است و مصداق حدیث قرب نوافل است. اگر چنین نباشد مردم را به گمراهی می کشاند چنین خلیفه ای مظهر «ولی اعظم» است. اولیاء جزئی همه مظهر «ولایت مطلق» هستند. اسم ولی در اسم اعظم الله منطوی است و اسم اعظم در فیض اقدس و فیض اقدس جدایی و بینونتی با مقام احدیت ندارد؛ پس معرفت به ولی و تبعیت از ولی معرفت و تبعیت از الله است.


طباطبایی تأکید کرد: با این بیان، شناخت مقام خلافت و ولایت برای کمال انسان ضرورت پیدا می کند. از اینرو امام به تبیین چنین امر مهمی می پردازند و کتابی در این زمینه تألیف می کنند و آشکار کردن چنین معرفتی را هدیه عرفانی به خوانندگان خود معنا می کنند. در این کتاب کوشش می کنند نحوه سریان و نفوذ خلیفه الهی را در عوالم گوناگون تبیین کنند و ازخلافت فیض اقدس تا خلیفه او در نشئه عنصری و ملکی را بشناسانند. در قسمتی از کتاب خود متذکر می شوند که خلافت به انبیاء الهی می رسد و کلی ترین و جامع ترین خلیفه ای که خلافت مطلقه را دارد، رسول اعظم است و سایر انبیاء مظاهر و جلوه های همان خلافت کلی هستند. آنها موظفند مردم را به خداشناسی دعوت کنند. مقصد همه خلفای الهی دعوت به توحید و معرفت خدا است.
وی ادامه داد: البته برای رسانیدن مردم به این هدف بستر سازی ضرورت می یابد. ایجاد حکومت به منزله آماده کردن چنین معرفتی است. در این جایگاه است که عرفان و معرفت خداوند به سیاست پیوند می خورد و اخلاق رنگ می گیرد. حکومت موظف می شود جامعه را به سوی جامعه توحیدی سوق دهد. در چنین جامعه ای خدمت به هر موجودی خدمت به خدا و ولایت بر مردم ولایت خداوند است. «ولی» در چنین نگاهی کسی است که طالب «کمال انقطاع» است؛ «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک». در «کمال انقطاع» توحید صرف مطرح است؛ همانگونه که در فیض اقدس نیز صرف ظهور حق مطرح است. «ولی» در عالم ناسوت رقیقه و مظهر خلافت فیض اقدس است. اگر چنین معرفتی برای انسان حاصل شود معنا و حقیقت «هو معکم اینما کنتم» را در می یابد . معیت در چنین مقامی از مقام قرب بالاتر است زیرا در معیت بقا بعد از فنا مطرح است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی افزود: خلاصه اینکه هدیه عرفانی ای که امام به خواننده خود می دهد معرفی خلیفه الهی در عوالم گوناگون در دو قوس نزول و صعود است تا با شناخت آن انسان ها به معرفت الهی نائل آیند، مقام خلیفگی خود را بشناسند و به توحید برسند و بقا و جاودانگی ای که فطرت آنان طلب می کند حاصل نمایند حق را نشان دهند و مظهر تجلی اسم اعظم الله شوند.
وی ادامه داد: در نگاه امام، هدف نهایی فقه نیز شناخت خداوند و معرفه الله است. از این رو پیوند فقه و عرفان در اندیشه امام ضروری است و تصریح می کنند که «فقه نباید از باطن عرفان بریده باشد» و از این صریح تر کسانی را که انسان ها را فقط به ظاهر شریعت فرا می خوانند و شریعت را صورت ظاهر دین معرفی می‌کنند، شیاطین طریق الی الله و خارهای راه انسانیت معرفی می نمایند که اگر حکیم و عارفی بخواهد به روی بندگان خدا دری از رحمت بگشاید و ورقی از حکمت الهی بخواند از هیچ نسبت و بد گویی و فحش و تکفیری به او خود داری نمی کنند. امام خمینی (س) به اهل علم توصیه می کنند که «اگر کلامی از بعض اهل معرفت شنیدید که به گوشتان آشنا نبود بدون حجت شرعی رمی به فساد نکنید.»
در این نشست با حضور فاطمه طباطبایی، فریده مصطفوی، آیت الله عباسعلی روحانی و حجت الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان پناه از کتاب «فروغ معرفت» رونمایی شد.

201/201

کد خبر: 690150

وب گردی

وب گردی