زهره حاجیان- واقعیت این است که مهاجرت یک پدیده اجتماعی – اقتصادی بهشمار میرود که در آن مجموعه پیچیدهای از عوامل اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی و سیاسی نقش دارند، به عبارتی مهاجرت پیامدهای اجتماعی و روانشناختی برای مبدأ و مقصد مهاجرت به همراه دارد. در جمعیتشناسی، مهاجرت بهطور عام عبارت است از تغییر محل اقامت فرد از یک نقطه به نقطه دیگر، اگر جابهجایی جمعیت در داخل مرزهای سیاسی یک کشور انجام شود، آن را مهاجرت داخلی مینامند و اگر مبداً و مقصد مهاجرت 2 کشور مختلف باشد، مهاجرت بینالمللی خوانده میشود.
در این میان مناطقی که افراد بیشتر از آن مهاجرت میکنند را استانها یا شهرهای مهاجر فرست و مکانهایی که افراد قصد ادامه زندگی خود در آن را دارند، مهاجرپذیر مینامند که این حالت در 2 گونه مهاجرت داخلی و خارجی مصداق دارد.
اما اینکه چرا برخی از مناطق در گروه مهاجر فرست قرار میگیرند، موضوعی است که دلیل آن را باید در امکانات و خدمات موجود در منطقه زندگی افراد و توقعات آنها از زندگی و پیشرفت جستجو کرد. بهطور کلی امکانات رفاهی و تفریحی بیشتر، اشتغال، تحصیلات و... ازجمله علتهایی هستند که مهاجرت به کلانشهرها را موجب میشوند. این در حالی است که به گفته جمعیتشناسان طیسالهای گذشته مهاجرتها در ایران تحت تاثیر عواملی چون ساختار اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مناطق مهاجر فرست متفاوت بوده است. نتایج حاصل از آخرین سرشماری مرکز آمار نشان میدهد که 12 استان از 30 استان کشور به ترتیب استانهای تهران، اصفهان، یزد، مازندران، خراسانرضوی، گلستان، گیلان، قم، بوشهر، سمنان، مرکزی و قزوین مهاجرپذیر بودهاند و طی اینسالها جمعیت بالایی را به عنوان مهاجر پذیرفتهاند.
به عنوان نمونه میتوان به شهر مشهد در خراسان رضوی اشاره کرد که بخش زیادی از مهاجران به آن را ساکنان شهرهایی مانند بیرجند، بجنورد، کاشمر و... تشکیل میدهند که اغلب مشکل آنها اشتغال است. علاوه براین مشهد یک شهر زیارتی هم به شمار میآید که همین زیارت و اشتغالی که وابسته به آن است نیز باعث مهاجرت مردم به مشهد است، موضوعی که سید هاشم بنی هاشمی، نماینده سابق مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی نیز به آن اشاره میکند.
علی حسینی راد، کارشناس ارشد جمعیتشناسی که تحقیقی نیز در این زمینه انجام داده است، در گفتوگو باایسکانیوز تاکید میکند در بین استانهای کشور استان تهران دارای بیشترین رقم خالص مهاجرت و استان قزوین کمترین رقم خالص مهاجرت را داشته است. در حالیکه 18 استان دیگر مهاجرفرست بوده بهطوری که رقم خالص مهاجرت در آنها منفی است.
به گفته او در بین استانهای مهاجرفرست نیز به ترتیب استانهای آذربایجانشرقی، کرمانشاه، خوزستان، همدان، سیستان و بلوچستان، لرستان و کردستان بیش از سایر استانها به سایر نقاط کشور مهاجر فرستاده و کمتر مهاجر پذیرفتهاند.
البته این آمار درحالی ارائه میشود که برخی نرخ مهاجرفرستی آذربایجان شرقی را بیش از استانهای جنگ زده دهه 1360 مانند خوزستان، کردستان و سنندج اعلام میکنند. مهاجر فرستی و مهاجرپذیری در بین استانهای کشور درحالی مطرح و بررسی میشوند که شاخصهایی مثل اشتغال در این مسئله اهمیت بسزایی دارد. بر این اساس برخی بر این باورند که حفظ شاغلان فعال در واحدهای صنعتی استانی مانند آذربایجان شرقی در شرایط کنونی بسیار مهمتر از ایجاد مشاغل جدید در این استان است.دیگر اینکه کمبود امکانات رفاهی و تفریحی در کنار نبود فرصتهای شغلی انگیزهای برای مهاجرت افراد از زادگاه خود است، اینکه مردمی که از نظر مالی، توانایی دارند به شهرهای دیگر برای برآورده کردن این نیازها میروند.
وقتی درآمد کمتر از هزینه است
براین اساس به نظر میرسد فرصتهای شغلی نقش ویژهای را در جابهجاییهای جمعیتی ایفا میکنند. به عنوان نمونه همانطور که علیرضا احمد بیگی، استاندار سابق آذربایجانشرقی میگوید، آذربایجان شرقی تا سال 84، سابقه تولید فولاد نداشت اما در حال حاضر، سالانه 5/3 میلیون تن فولاد در استان تولید میشود و برای تولید 10 میلیون تن فولاد مجوز صادر شده است که خود گویای ایجاد فرصتهای جدید شغلی در این منطقه از کشور است.
از نظر پویان شهابیان؛ معمار و شهرساز هم مشکل عمده شهرهای مهاجر فرصت اشتغال است، بهطوری که در این شهرها درآمد کمتر از هزینه است و افراد برای حل این معضل به ناچار مهاجرت میکنند.
در این میان اشاره به این نکته ضرورت دارد، اینکه میتوان ﻋﻠﻞ ﻣﻬﺎﺟﺮت روستاییان به خصوص ﺟﻮاﻧﺎن را به 2 دﺳﺘﻪ کلی تقسیم کرد. دلایلﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ نیروی ﺟﺎذﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ که این ﻋﻮاﻣﻞ ممکن اﺳﺖ اﻗﺘﺼـﺎدی ـ اﺟﺘﻤﺎعی ﻓﺮﻫﻨﮓ و زرق و ﺑﺮق ﺷﻬﺮی ﺑﺎﺷﺪ که در وﻫﻠﻪ اول ﺟﻮاﻧﺎن روﺳـﺘﺎیی را ﺑـﻪ ﺳﻮی ﺧﻮد ﺟﺬب می کند و دوم، موارد ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ داﻓﻌﻪ روﺳﺘﺎﻫﺎ، مانند بیکاری ، کمبود درآﻣﺪ، ﻧﺒﻮد امکانات تفریحی و... ﻫﻤـﻪ در دﻓﻊ ﺟﻮان از روﺳﺘﺎ ﻣﺆﺛﺮ است. فرضیه زرق و ﺑﺮق ﺷﻬﺮ معتقد ﺑﻪکشش ﺟﻮاﻧﺎن روﺳﺘﺎیی در اﺛﺮ تبلیغات رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی گروهی و داﺳﺘﺎنﻫﺎی ﻣﻬﺎﺟﺮان پیشین ﻧﺴـﺒﺖ ﺑـﻪ اﻟﮕﻮﻫـﺎی تفریحی و ﺳـﺒک زﻧـﺪگی ﺷﻬﺮی اﺳﺖ، ﻫﻤچنین ﻋﻮاﻣﻞ غیر اﻗﺘﺼﺎدی مانند دﺳﺘﺮﺳـی ﺑـﻪ ﺧـﺪﻣﺎت آﻣﻮزﺷـی، درﻣﺎنی و زیرﺑﻨﺎیی، ﺗﺮک ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﺳنتی روﺳﺘﺎ و آزادی ﺗﺤﺮک اﺟﺘﻤﺎعی در کنار زرق و ﺑﺮق ﺷﻬﺮی در ﻣﻬﺎﺟﺮتﻫﺎی روﺳﺘﺎ ـ ﺷﻬﺮی ﺟﻮاﻧـﺎن ﻧﻘﺸـی به سزایی دارد.
به هر حال تعداد زیادی از کارشناسان علوم اجتماعی و صاحبنظران در حوزههای مرتبط، ﻋﺎﻣﻞ اﻗﺘﺼﺎدی را ﻣﻬﻤﺘﺮین ﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻬـﺎﺟﺮتﻫـﺎی روﺳـﺘﺎ ـ ﺷـﻬﺮی ﻣـی داﻧﻨـﺪ. ﺟﻮاﻧﺎن روﺳﺘﺎیی ﺑﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺗﻔﺎوت درآﻣﺪی در ﺷﻬﺮ و روﺳﺘﺎ و کمبود درآﻣـﺪﻫﺎی ﻣـالی ﺧﻮد که ﺟﻮاﺑﮕﻮی نیازهای اصلی و ﺿﺮوری آنها زیست، دﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮت می زنند آﻧﺎن ﺑﺮای کسب درآﻣﺪ بیشتر و رسیدن ﺑﻪ آرزوﻫﺎی خویش ، راه ﺷﻬﺮﻫﺎ را در پیش می گیرند. ﻣﻬﺎﺟﺮان در ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﻐﻞﻫﺎی واﺳﻄﻪﮔﺮی یا ﺧﺪﻣﺎتی و دﺳـﺖﻓﺮوﺷـی ﻣـیﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﺑـﻪ درآﻣﺪی ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﺑﺮ روﺳﺘﺎ دﺳﺖ پیدا کنند و از کارهای ﺳﺨﺖ و ﻃﺎﻗﺖﻓﺮﺳﺎی کشاورزی نیز آﺳﻮده ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﺪون تردید اﺧﺘﻼﻓﺎت درآﻣﺪی ﺷﻬﺮ و روﺳﺘﺎ و موقعیت ﻫـﺎی شغلی و کاری ﻓﺮاوان در ﺷﻬﺮﻫﺎ یکی از دلایل ﻋﻤﺪه ﻣﻬﺎﺟﺮت ﺟﻮاﻧﺎن اﺳﺖ؛ اﻣﺎ این ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در ﻣﻬﺎﺟﺮت پیاﻣﺪﻫﺎیی در ﻣﺒﺪأ و ﻣﻘﺼﺪ ﺑﺮﺟﺎی می ﮔﺬارد. آﺛﺎر اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﺜﺒﺖ آن در ﻧﻮاحی روﺳﺘﺎیی بیشتر از ﺷـﻬﺮﻫﺎ ﺧﻮاﻫـﺪ ﺑـﻮد و پیاﻣـﺪﻫﺎی ﻣﻨﻔـی آن در ﺷـﻬﺮﻫﺎ بیشتر ﺑـﺮوز می کند.
البته از نظر حسین باهر، رفتار شناس اجتماعی، اقتصاد اصلیترین مولفه برای بروز مهاجرت است، او در این خصوص معتقد است مهاجرت به ویژه مهاجرتهای درون مرزی به دلایل مختلفی صورت میگیرد که دلیل اول آن را میتوان اقتصاد عنوان کرد بهطور که زمانی که فرد در شهر اصلی خود کار مناسبی را پیدا نمیکند، به امید کار بهتر به شهر دیگری مهاجرت میکند که در وهله اول وضع اقتصادی هم در تعیین شهر مقصد مهاجرت وی تاثیر داشته و هم در صورت مهاجرت به شهرهای بزرگ که مخارج با وضع اقتصادی وی همخوانی نداشته باشد، در اقتصاد آن شهر و نوع خدمات آن نیز تاثیر خواهد گذاشت.
او که دلایل مهاجرت را مهاجرت تحصیلی و مهاجرت بر اساس ازدواج عنوان میکند در ادامه می گوید: از سوی دیگر دور شدن از فسادهای اجتماعی جامعه خود یکی دیگر از عواملی است که فرد به علت آن اقدام به مهاجرت میکند به عنوان مثال زنی که با بچه طلاق گرفته است و تحت سرزنش اطرافیان قرار میگیرد، به ناچار جامعه خود را عوض میکند تا بتواند با شرایط بهتری به زندگی خویش ادامه دهد. این نوع مهاجرت در نوع خود هزینهها و آسیبهای اجتماعی بیشماری را در صورت مدیریت ناصحیح اجتماعی برای افراد مرتبط با این خانواده موجب میشود.
براین اساس میتوان اینگونه قضاوت کرد که مبدأهای مهاجرت بیشتر اوقات شهرها و روستاهای کوچک یا مناطقی هستند که به دلیل نداشتن سیستمهای جذب افراد به ویژه اشخاص تحصیلکرده بسیاری از نیروهای انسانی ماهر خود را از دست میدهند. این در حالی است که شهرهای مهاجرپذیر نیز با انواع آسیبها در این زمینه مواجه میشوند.
بهطور کلی اگر بخواهیم مهاجرت را بررسی کنیم به 2 نوع مهاجرتهای درونی و بیرونی میرسیم، صددرصد مهاجرتهای به سمت خارج تهدید است که «فرار مغزها» نمونهای از آن است. مهاجرتهای درونی هم میتواند تهدیدی برای شهر مقصد یا مبدأ باشد. مواردی که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
700700