32 اثر موزه را قرض گرفته اند و صدایی از رسانه ها برنیامده/ چهل سال است هیچ هزینه ای برای موزه نکرده اند

جلسه دیدار و گفتگو با مجید ملانوروزی، صبح پنجشنبه در کتابفروشی آینده برگزار شد.

به گزارش ایسکانیوز، صبح پنج‌شنبه (سیزدهم آبان ماه) ، جلسۀ دیدار و گفت‌وگو با مجید ملانوروزی، رئیس موزۀ هنرهای معاصر تهران، در کتابفروشی آینده برگزار شد و جمعی از دوستداران موزۀ هنرهای معاصر و دغدغه‌مندان فرهنگ ایران، تحولات سه سالۀ اخیر موزه و شرح امانت‌دهی بعضی از آثار گنجینۀ موزه به آلمان و ایتالیا را از زبان او شنیدند.

مجید ملانوروزی، او دانش‌آموختۀ رشتۀ نقاشی است که از سال ۱۳۶۷، پس از فارغ‌التحصیلی از تربیت‌معلم هنر تهران، تحصیل در دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران را آغاز کرده است. در سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۵، مدیر هنری سازمان کتاب‌های درسی و مطبوعات کشور بوده و تقریباً در همین زمان، از ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۵، مدیر هنری مجلۀ کیهان فرهنگی هم بوده است. ملانوروزی در سال ۱۳۷۵ رئیس فرهنگسرای شفق شد و تا ۱۳۷۹ در همین سِمَت ماند. هم‌زمان با مدیریت در سازمان فرهنگی‌هنری شهرداری تهران، از سال‌های ۷۶ تا ۷۹، رئیس سازمان زیباسازی شهرداری منطقه ۶ تهران هم بوده است. سپس به کیش رفته و تا سال ۸۳ معاون گردشگری سازمان ومدیرعامل موسسۀ توسعۀ سیاحتی کیش بوده است.

ملانوروزی توضیح داد که از سال ۸۴، فعالیت در شغل‌های دولتی را رها کرده و به مطالعه و فعالیت‌های هنری‌اش پرداخته واز سال ۹۳، به‌درخواست علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت حسن روحانی، مسئولیت ریاست موزۀ هنرهای معاصر تهران را بر عهده گرفته است.

موزۀ هنرهای معاصر ظرفیت و امکان بسیار بزرگی است

او در پاسخ به این سوال که آغاز کار در موزه هنرهای معاصر چگونه بود با شرح تاریخچه‌ای از فعالیت‌های قبلی موزه گفت: موزۀ هنر معاصر ظرفیت و امکان بسیار بزرگی دارد. در خاطرات نسل ما از فعالیت‌های قبل از انقلاب موزه، چیز زیادی نیست؛ چون موزۀ هنرهای معاصر تهران در سال ۱۳۵۶ افتتاح شد. حدود دو سه نمایشگاه برگزار شده است، از جمله نمایشگاه معماری با دبیری خانم نسرین فَقیه .معماری یکی از بخش‌های مهمی بوده که در موزه برایش اهمیت قائل بوده‌اند، بخشی از خریدهای موزه در آن زمان، خرید آثار معماران جهان بوده که هیچ‌وقت بعد از انقلاب به موضوع معماری پرداخته نشد.

ملانوروزی با بیان اینکه در سال‌های آغازین پس از انقلاب، موزه بیشتر نقش یک گالری ملی را ایفا می کرد که در آن نمایشگاه‌های معمولی برگزار می‌شد ادامه داد: کارکرد مهم و حرفه‌ای موزه در دورۀ اصلاحاتِ آقای خاتمی و مدیریت آقای سمیع‌آذر، شروع شد. در بخش بین‌الملل آثار پیشگامان مجسمه‌ساز انگلستان در موزه نمایش داده شد؛ آثار ماک، از هنرمندان آلمان، آمد و نیز نمایشگاه‌های موفق هنرمندان ایرانی، هم نمایشگاه هنرهای مفهومی و هم نمایشگاه باغ ایرانی از دیگر فعالیت‌های موزه بود. این‌ها اتفاقات خوبی بود که در آن دوره محقق شد و موزه نقش فعّالی به خود گرفت و روابط موزۀ هنرهای معاصر با موزه‌ها و مراکز بین‌المللی هنری شکل گرفت. موزۀ هنرهای معاصر تهران، آثاری از مراکز هنری قرض گرفت و کارهایی قرض داد و جایگاه بهتری پیدا کرد. متاسفانه در دولت نهم و دهم، نقش و کارکرد موزه هم مثل بقیۀ فعالیت‌های حرفه‌ای فرهنگی دیگر به حاشیه رفت. شاید غیر از نمایشگاه سهراب سپهری و نمایشگاه اوکر، هنرمند آلمانی، کارِ بزرگ دیگری در این زمان نشد؛ خوبی این نمایشگاه سهراب هم به‌دلیل شیوۀ نمایش آثار نبود بلکه به‌دلیل آثار سهراب بود، اما کیوریت کردن و انتخاب و چینش آن معمولی بود و کسی که این نمایشگاه را می‌دید شخصیت و همۀ روحیات سهراب را نمی‌فهمید.

وی ادامه داد: این نوع نمایشگاه‌های انفرادی نیاز به پژوهشی درازمدت دارد و همۀ دوره‌های کاری و فکری هنرمند باید مد نظر قرار گیرد و بیننده پس از نمایشگاه بتواند به منبع الهامات و نقش تاثیرگذاری هنرمند در عوامل بیرونی و تاثیرپذیری او از عوامل درونی پی ببرد. کاری که در دو سال قبل در نمایشگاه بهشت گمشده، که در بارۀ آثار هنرمند فقید خانم فریده لاشایی اتفاق افتاد و خانم جواهریان و آقای جرمانو چالانت کیوریتورهای نمایشگاه در این نمایشگاه انجام دادند، به‌نظر بسیاری از استادان کاری ارزنده بود و بازتاب بسیاری در محفل‌های هنری جهان داشت و رسانه‌های غربی نهصد گزارش دربارۀ آن نوشتند. آقای آغداشلو دربارۀ آن نمایشگاه به خودم گفتند ”این بهترین نمایشگاهی بود که در ایران دیدم“. چون چینش آثار، کاملاً بر اساس دوره‌های فکری، فرهنگی، کاری و هنری خانم لاشایی بود. اشعار ایشان و ترجمه‌ها و صدایش و به‌صورت کلی زندگی هنری ایشان و تاثیرپذیری‌اش از هنرمندان، مکاتب هنری، مدیاها و عوامل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پیرامونش در نمایشگاه لحاظ شده بود.

برجام به حل مشکل بیمه آثار کمک کرد

مجید ملانوروزی همچنین دربارۀ برنامه و هدف‌هایش در آغاز کار در مقام رئیس موزۀ هنرهای معاصر، بیان کرما باید هم برای فعالیت‌های داخل کشور و هم برای فعالیت‌های خارج از کشور برنامه می‌داشتیم. خصوصاً باید جایگاه موزۀ هنرهای معاصر را در سطح جهانی یادآور می‌شدیم. به این خاطر من از همان آغاز که کارم را شروع کردم، قبل از موضوع برجام، مصاحبه‌ای مفصل با مجلۀ فرانکفورترالگماینه در آلمان کردم و گفتم که موزۀ هنرهای معاصر آمادگی دارد تعاملات خودش را در زمینه‌های نمایشگاهی با دیگر موزه‌ها شروع کند. با خیلی از رؤسای موزه‌های دنیا صحبت کردم؛ یکی از آن‌ها؛ ماکس هولاین بود رییس موزه فرانکفورت که یکی از افراد مهم در حوزۀ مدیریت موزه‌ای در دنیاست. به ایران دعوتش کردم تا پتانسیل موزۀ هنرهای معاصر را برای برگزاری نمایشگاه ببیند و راجع به برنامه ها صحبت کنیم. مشکل بیمۀ آثار از مهم‌ترین مشکلات بود که خوشبختانه موضوع برجام هم کمک کرد که مشکلات بیمه‌ای حل بشود.استفاده از این سرمایۀ مهم یعنی موزۀ هنرهای معاصر در معرفی هنر معاصر ایران تا آن زمان نادیده گرفته شده بود.

وی در بخش دیگری از سخنانش، در اهمّیت موزۀ هنرهای معاصر تهران صحبت کرد و افزود: پیربوردیو (Pierre Bourdieu) جامعه‌شناس فرانسوی، سرمایه‌ها را به چهار دستۀ سرمایۀ اجتماعی، ‌سرمایۀ اقتصادی، سرمایۀ فرهنگی و سرمایۀ نمادین تقسیم می‌کند. موضع من این است که موزه، یک سرمایۀ نمادین است؛ یک سرمایۀ اعتباری است. از مشروعیت همۀ سرمایه‌های دیگر به وجود می‌آید. از منظر مادّی، ممکن است این موزه بین سه تا پنج یا هفت میلیارد یورو مثلا بیرزد امّا این بخش اقتصادی‌اش هست؛ اعتبار این موزه فراتر از این‌هاست که تنها موزه‌ای است که خارج از امریکای شمالی و اروپا قرار دارد و مهم‌ترین آثار دورۀ اکسپرسیونیسم انتزاعی و پاپ‌آرت و فوتورئالیسم را در خودش جای داده است. از این اعتبار می‌شود برای تعاملات هنرمندان ایران استفاده شود. اینکه این آثار درگنجینه خاک بخورد اعتباری برای موزه و هنر ایران به ارمغان نمی‌آورد. اما اگر کسی بتواند از این ظرفیت و اعتبار به‌درستی استفاده کند، می‌تواند هنر ایران را به عرصۀ جهانی وارد کند. امروز ما رقبای بزرگی در حوزۀ هنر در اطرافمان داریم که در هنر و رویدادهای هنری و موزه‌ای سرمایه‌گذاری کرده و می‌کنند. در دوبی و ابوظبی، بینال‌های مهمی برگزار می‌شود. در آذربایجان بنیاد حیدر‌علی‌اف سرمایه گذاری زیادی در بینال‌های جهانی کرده است.

ملانوروزی ادامه داد: سرمایه‌گذاری ما امروز هرگز قابل مقایسه با سرمایه‌گذاری آن‌ها نیست؛ در همین سال قبل که در بینال ونیز بودیم، آذربایجانی‌ها به اندازۀ کل بودجۀ تجسمی در کشور ما، فقط پول تبلیغات روی یک ساختمان را داده بودند. استانبول هم کارش را شروع کرده و در این امور سرمایه‌گذاری می‌کند. کویت و قطر هم همین‌طور. این‌ها هیچ کدام هم پتانسیل وظرفیت هنری وسرمایه‌های هنری ما را ندارند. نه هنرمند در این سطح دارند، به این اندازه‌ای که ما در ایران هنرمندان حرفه‌ای داریم، و نه سرمایه‌های موزۀ هنرهای معاصر را دارند. وجود یک اثر هنری در موزه خیلی مهم است. چند وقت پیش مجلۀ گاردین مقاله‌ای داده بود که یک اثر موزۀ هنرهای معاصر می‌تواند نگاه یک کشور را به ملت ایران عوض بکند. زمانی که کسی در خاورمیانه به فکر کار فرهنگی -آن هم آثار معاصر هنرهای تجسمی که سواد خودش رو میخواهد- نبود، ما در ایران موزۀ هنرهای معاصر را ایجاد کردیم. مهم‌ترین آثار هنر غربی، در پنجاه سال قبل به ایران آورده شد. زیرا هم به‌دلیل بحران اروپا، رقیبی در خرید آثار نداشتند؛ هم به‌دلیل قیمت نفت، امکان سرمایه‌گذاری را داشتند و همچنین در پس این کار شعور و شناخت خوبی از وضعیت هنر جهان وجود داشته که با بهترین کارشناس‌ها مهمترین آثار و دوره‌ها را انتخاب کرده‌اند. امروز باور این موضوع برای بسیاری از جهانیان سخت است که چهل پنجاه اثراز مهم‌ترین آثار تجسمی جهان در ایران باشد. از این منظر هیچ کشور دیگری در خاورمیانه با کشور ما قابل قیاس نیست؛ زیرا در فضای هنری غرب، هنرهای تجسمی بسیار اهمیت دارد. برای آن‌ها فرهنگ و هنرشان بسیار مهم هست و وقتی آثار مهم هنری‌شان در ایران است،نگاهشان به ما عوض می‌شود.

این مدیر فرهنگی با بیان اینکه متاسفانه ما از این پتانسیل هیچ‌گاه استفاده نکرده‌ایم گفت: البته قبل از ما هم، کارهای هنری موزه را قرض می‌دادند. تا کنون ۳۳ اثر از موزه قرض داده شده است، رفته‌اند و برگشته‌اند امّا هیچ صدای رسانه‌ای برایش ایجاد نشده و هیچ سود مادی برای موزه نداشته است. این‌ها را امانت داده بودند و قوانین موزه‌ها هم اجازه نمی‌دهد شما برای امانت دادن پولی بگیرید؛ مگر اینکه آثار در اجارۀ درازمدت باشند. معمولاّ امانت‌دهنده فقط هزینه‌های سفر آثار را می‌دهد. هرچند ارزش‌های فرهنگی هنری جزئی خودش را هم داشته است.

ملانوروزیملانوروزی در توضیح طرح امانت‌دهی آثار موزه، افزود: ما تصمیم گرفتیم پروژه‌ای تعریف کنیم. موزه‌های آلمان، فرانسه و مخصوصاً اتریش به همکاری با ما بسیار مایل بودند امّا فقط بخش غربی گنجینه را قابل نمایش می‌دانستند و مایل بودند فقط هزینه‌های بیمه و بسته‌بندی و ارسال و کاتالوگ را پرداخت کنند. خود این مخارج هم کم نیست، در حال حاضر چیزی بالغ بر دو میلیون یورو هزینۀ نمایشگاهی در چنین سطحی می‌شود؛ چون قیمت آثار زیاد است هزینۀ بیمه کردنشان هم زیاد می‌شود. به هر حال وقتی بیمه‌ای مثل بیمۀ لویدز آثار شما را بیمه می‌کند باید بر همۀ جوانب و برنامه‌ها از میخ تا میخ، یعنی از لحظه‌ای که از دیوار گنجینه جدا می‌شود تا زمانی که دوباره در گنجینه آویخته میشود، نظارت داشته باشد. هواپیما نمی‌تواند محمولۀ دیگری را در این پرواز قرار دهد مبادا اتفاقی بیفتد و مثلاً بسته‌ای باز بشود که خاصیت‌های شیمیایی‌اش در محمولۀ هنری تاثیر بگذارد و خرابشان کند. به خاطر این سخت‌گیری‌ها و پرواز مستقیم باید چند پرواز مخصوص این کار چارتر شود که شرکت دی‌اچ‌ال را برای این امر انتخاب کردیم.

چهل سال است هیچ هزینه ای برای موزه نشده

او ادامه داد: طرحی که ما تعریف کردیم چند دلیل داشت. اولاً این پروژه، پروژۀ ایران هست، یعنی نمایشگاهی نیست که در برلین یا در رُم باشد و ما هم چند اثر داده باشیم؛ بلکه عنوان این پروژه‌ها گنجینه تهران یا موزۀ هنرهای معاصر هست. همچنین تصمیم گرفتیم درآمدهایش را هم تقسیم بکنیم و غیر از درآمد، که معمولاً به اندازۀ هزینه‌هاست، دولت‌های آلمان و ایتالیا را مجاب کردیم که برای هر نمایشگاه دو میلیون یورو به موزۀ ما کمک کنند با این استدلال که این تابلوها، آثار بین‌المللی است و این آثار، کار هنرمندان غربی است و و خیلی از آن‌ها هم مربوط به هنرمندان ایتالیا و آلمان هست. به‌هرحال قرار شد برای هر نمایشگاه، دو میلیون یورو بدهند تا موزه را تجهیز و آثار را مرمت کنیم و نیز کتابخانه را توسعه و امکانات موزه را ارتقا دهیم. امکانات فعلی موزه، تجهیزات مربوط به نور و دما و رطوبت، همه تکنولوژی چهل سال قبل است و چهل سال هست که هیچ هزینه‌ای برای موزه نشده است.

ملانوروزی با بیان اینکه در این دو سه سال، به‌دلیل ارتباطاتی که با شهرداری بود وضع تاسیسات آب و برق موزه را بهتر کردیم گفت: در سینماتک، که اولین سینماتک ایران بود و گذشته‌ای درخشان داشت، مشکلاتی نظیر مشکلات تصویر و نور داشتیم؛ این‌ها را هم رفع کردیم. مسائل کالبدی موزه را تا جایی که امکانش بود سامان دادیم امّا همۀ کارهای لازم در موزه به حدود ده پانزده میلیارد تومان پول نیاز دارد. من از شرکت رُس، که موزه را ساخته است، دعوت کردم؛ کارشناس شرکت تخمین زد که برای به‌روز کردن امکانات موزه و مرمت اتاق گنجینه، که در طبقۀ زیرین قرار دارد، به حدود ده میلیارد تومان پول نیاز دارد. نمایش آثار گنجینه در ایتالیا و آلمان از منظر مادی برای ما مهم بود و البته مهم‌تر، این بود که نقش و جایگاه هنر ایران در فضای جهانی ارتقا یابد. به دوستان اروپایی‌مان گفتیم در کنار هر اثر غربی، یک اثر ایرانی باید نمایش داده شود؛ ما هیچ اثری را امانت نمی‌دهیم مگر اینکه شما یک اثر ایرانی را، در نمایشگاهی در همان سطح یا در صورت ایجاب شرایط محتوایی در همان نمایشگاه، قرار بدهید. این فرصتی برای معرفی هنر ایران است. وقتی کار جکسن پولاک (Paul Jackson Pollock) یا رودکو (Mark Rothko)، که جزو مهمترین هنرمندان جهان هستند، در کنار کار محصص و سهراب قرار بگیرد و در یک نمایشگاه ارائه و در یک کاتالوگ چاپ بشوند، برای آن چهارصد ‌پانصدهزار نفری که این‌ها را می‌بینند بسیار اثر می‌گذارد. شک نداشته باشید، که این نظر بزرگ‌ترین منتقدان هنر جهان هست، که با این نمایشگاه هنر تجسمی ایران وارد ساحت دیگری می‌شود؛ اتفاقی که شاید در دهۀ شصت برای سینمای ایران افتاد. سینمای ایران وارد جشنوارۀ کن شد و نخل طلا را گرفت.حضور ما در عرصۀ بین‌المللی، بیشتر در عرصۀ اقتصادی بوده است؛ یعنی فضاهایی که به اقتصاد هنر مربوط است مثل حراج‌ها و اکسپوها. ما در موزه‌های دنیا هیچ رویدادی نداشتیم، هیچ‌وقت کار هنرمندان ما به موزه‌های معتبر دنیا نرفته است. البته استثناهای انگشت‌شماری مثل نمایشگاه خانم فرمانفرمایان در گوگنهایم، یا نمایش بعضی از هنرمندان ایرانی خارج از کشور در گالری‌ها و موزه‌های معتبر را داشته‌ایم؛ امّا این شکل که آثار هنر مدرن ایران در کنار آثار هنرمندان بزرگ جهان قرار بگیرد اتفاقی تازه است. می‌توانیم از این پتانسیل و قابلیت و این سرمایه‌ای که در اختیار ماست استفاده کنیم.

سپس ملانوروزی، صحبت‌هایش را به ماجرای امانت‌دهی آثار گنجینۀ موزۀ هنرهای معاصر معطوف کرد و به نگرانی‌های عده‌ای در این زمینه پاسخ داد و بیان کرد: در همۀ دنیا، موزه‌های هنر موضوعات خاص خودش را دارد؛ همچون موضوعات امانت‌سپاری و بسته‌بندی و اصالت‌سنجی و ... . متاسفانه در ایران نه مسئولان با این موضوعات آشنایی کامل دارند نه نهادها و انجمن ها. به هر حال، ما تمام ضمانت‌های لازم را گرفته بودیم، دولت‌های ایتالیا و آلمان قراردادها را امضا کرده بودند. امانت‌دهی آثار هنری در همه جای دنیا مرسوم هست. همین الان تمام آثار موزۀ رودن، در ژاپن هست. موزه‌ها قراردادهای درازمدت با هم می‌بندند؛ مثلا لوور یا گوگنهایم قرارداد امضا می‌کنند که آثارشان را برای ۱۵ سال در ابوظبی نمایش دهند. در همین هفتۀ گذشته جست‌وجو کنید و ببینید که حداقل دویست سیصد تا تابلو در دنیا جابه‌جا شده است.

او ادامه داد: متاسفانه ما در فضای دانشگاهی‌مان، راجع به حقوق مالکیت اثر هنری، راجع به حقوق هنرمند ، حقوق مالک هنری، حق تعقیب، حقوق موزه‌ای و نیز دربارۀ اقتصاد هنر هیچ واحد درسی‌ای نداریم. همان‌طور که در هنرهای معاصر، که چیزی حدود بیست رشته مثل کانسپچوال آرت (Conceptual Art) و ویدئو آرت (Video Art) و پرفورمنس آرت(Performance Art) و ... را در بر می‌گیرد، ما چنین رشته‌هایی نداریم؛راجع به موضوعات مربوط به هنرهای تجسمی هم اطلاعات اکادمیکی زیادی نیست. ما به همین خاطر مشاوران خارجی را دعوت کردیم. از لحاظ حقوقی هم با وکلای لاهه صحبت کردیم و قراردادمان را بررسی کردند. در بسته‌بندی و ارسال و اصالت‌سنجی یکی از معتبرترین موسسات هنری دنیا، بنیاد بایلر سوئیس هست، ما از موزه‌دار ارشدش آقای الیور ویک، که خودش هم سهمی در خرید این آثار در قبل از انقلاب داشته است، دعوت کردیم که با روش‌های جدید کارها را اصالت‌سنجی بکنند. خود ما از این بابت هیچ نگرانی‌ای نداریم.

حرف هایی نزنیم که به ضرر فرهنگ و هنرمان باشد

ملانوروزی بر حساسیت‌های موجود در موضوع امانت‌دهی آثار بیشتر متمرکز شد و گفت: بعضی می‌گفتند چرا شفاف‌سازی نشده یا قرارداد سرّی بسته‌اید؟ ماجرا این است که شرایط بین‌المللی اقتضا نمی‌کند که شما دربارۀ قراردادی صحبت کنید که هنوز آن را امضا نکرده‌اید؛ به‌هرحال شاید مشکلاتی پیش بیاید. قرارداد ما با آلمان کمتر از سه ماه و قراردادمان با ایتالیا هم کمتر از یک ماه است که امضا شده است. البته حرف‌ها و تفاهم‌نامه‌ها و بحث‌ها بوده و ما سه سال هست که راجع به این موضوع بحث می‌کنیم. مثلاً در انتخاب محل نمایش آثار و انتخاب آثار گفت‌وگو می‌کردیم. انتخاب آثار حائز اهمیت زیادی است چون ما آثار هنری را به سرزمین مادری‌شان می‌بریم. وقتی موزه‌ای پنجاه کار از رودکو در اختیار دارد، نیازی ندارد که دو تا هم از ما بگیرد. زمانی هست که مثلاً فرهنگ و تمدن هفت‌هزار سالۀ ایران را برای آن‌ها می‌بریم، در این وضع همه چیز برای آن‌ها تازگی دارد. ولی وقتی هنر غرب رامی‌بریم، انتخاب آثار بسیار مهم‌تر می‌شود که کدام اثر در موزه یا کشورِ مقصد، کمتر دیده شده و در فضای هنری و تاریخی آن کشور اثرگذارتر بوده است. این‌ها موضوعاتی بود که احتیاج به بحث داشت. موضوع دیگر این بود که کدام آثار هنرمندان ایرانی را انتخاب کنیم که مُعرّف فضای هنر مدرن ما باشند. هرچند این نمایشگاه تعامل و شاید معارفۀ هنر شرق و غرب است، با این حال نباید پراکندگی زیادی بین آثار یک نمایشگاه باشد.

او ادامه داد: بحث‌های حقوقی این قضیه در فضای رسانه‌ای خیلی باز نشد. قبل از امضای قرارداد، در فضاهای مجازی گفتند که پشت این اتفاق چیزهای دیگری است و دست‌اندرکاران این طرح، دلالان هنری هستند و بحث امکان تعویض آثار را مطرح کردند. این بحث‌ها در دنیای حرفه‌ای موزه‌داری هیچ معنایی ندارد و برای فرهنگ و هنر و دیپلماسی ما هم زشت هست که بگوییم دولت ایتالیا میخواهد اثر هنری ما را با چیز دیگری عوض بکند. این بحث دولت‌هاست، موزه‌ها موزه‌های دولتی هستند، هیئتی از پنج وزیر دولت ایتالیا نمایشگاه را تایید و بودجه‌اش را تصویب کرده است. حالا ما بیاییم، و با این ادعای روشنفکری و جهانی شدن و مراوده با جهان که داریم، حرف‌هایی بزنیم که ضرر به فرهنگ و هنر ما می‌زند؟ در بعضی روزنامه‌ها و بعضی انجمن‌ها بحث‌هایی می‌کنند که از لحاظ فرهنگی برای ما آسیب‌زاست. با توجه به فرهنگ و هنر و جایگاه کشور ما و با پیشنه‌ای بسیار خوب که همیشه خواهان ارتباط و تعامل و گفت‌وگو بوده‌ایم، طرح چنان موضوع‌هایی حتّی هنرمندان و مسئولان و فضای فرهنگی آن کشورها را هم شوکه کرد. تا جایی که بعضی هنرمندان و مسئولان فرهنگی و وزیران آن کشور ها مجبور شدند قوانین بین‌المللی و قوانین کشورشان را برای مسئولان ما ارسال کنند.

ملانوروزی افزود: ما سه سال قبل راجع به مالکیت این آثار صحبت کردیم؛ حتّی آلمانی‌ها باور نمی‌کردند که اسناد این آثار همه به نام موزه باشد. رفتند و با خانم فرح دیبا مصاحبه‌ای دوصفحه‌ای در مجلۀ Art Magazine کردند. دیبا گفته بود این‌ها همه مال موزه هست و به مجموعۀ شخصی من مربوط نیست. گرچه در مصاحبه‌اش گفته بود که کار سالوادور دالی و اندی وارهول را خودم خریدم امّا برای موزه خریدم و مالک آن‌ها موزه است. دیبا از این نمایشگاه بسیاراستقبال کرده بود؛ که به این ترتیب موزه می‌تواند خودش را به دنیا نشان بدهد.

امّا انتقادی که در سوال‌ها مطرح شده این است که چرا موزۀ هنرهای معاصر تهران، در برابر مردم و جامعۀ هنری سکوت می‌کند؟ در خاطرم هست که یک بار تلفنی راجع به نمایشگاهی در موزه‌ای صحبت کردم که چهارصد نقد (Review) دربارۀ آن نوشته‌اند. پس چرا موزۀ هنرهای معاصر ارگانی ندارددر حالی که همۀ موزه‌ها ارگان دارند؟ این سکوت شما و همکارانتان، این تصور و این فضا را ایجاد می‌کند؛ به هر حال وقتی خلا هست، هر حرفی می‌تواند جایش را بگیرد. بنابراین فکر می‌کنم با توجه به پروژه‌ای که هست، اکنون وقت آن است که راجع به این موضوع هم صحبت کنید.

ما ضعف اطلاعاتی داریم

ملانوروزی در پاسخ به این سوال که چرا موزه هنرهای معاصر در برابر مردم و جامعه هنری سکوت می کند گفت: در اینکه ما ضعف اطلاع‌رسانی داریم شکی نیست. این بحث را امروز هم به همکارانم گفتم. قرار بود فیلمی از فعالیت‌های این دو سه سال تهیه کنیم. به هر حال روابط عمومی، به‌رغم این همه نمایشگاه که در این سه سال برگزار شده و از آن‌ها عکس و فیلم هم گرفته‌اند، نتوانست فیلم را بسازد و این ضعف سیستم ماست. کسانی که با موزه کار می‌کنند، می‌دانند که ما در این حوزه قابلیت‌های مناسبی نداریم. خود ما و مشاوران ما درگیر نمایشگاه‌ها هستیم؛ چون نمایشگاه موزه باید اعتبار زیادی داشته باشد. اشاره هم بکنم که ما وقتی نمی‌توانیم در داخل کشور، خودمان را معرفی کنیم چه‌طور در خارج می توانیم؟ به این خاطر ما سعی کردیم از نمایشگاه‌ها کمک بگیریم و از طریق آ‌ن‌ها ظرفیت مطلوبمان را به وجود آوریم. نمایشگاه اتو پینه را در سال ۲۰۱۴ برگزار کردیم که تبعات خبری زیادی در دنیا داشت. دربارۀ نمایشگاه خانم لاشایی که خبرگزاران زیادی آمدند. چیزی در حدود ۹۰۰ گزارش فقط در رسانه‌های خارجی منتشر شد و من بعید می‌دانم در ایران صد تا گزارش هم نوشته باشند. نمایشگاه ویم دلووی، هنرمند بلژیکی، به‌جهت رسانه‌های خارجی و تبلیغات آن برگزار شد؛ در عین حالی که نمایشگاه ویم دلووی می‌تواند برای دانشجویان و هنرمندان ایران تاثیرگذار باشد، امّا به‌دلیل نوع کاری که ایشان در حوزۀ خاورمیانه می‌کند و کار کردن با گالری‌های بزرگ منطقه، بسیاری از تبلیغات مهم رسانه‌های جهان را به خودش اختصاص داد.

وی افزود: مشکل ما این است که نمی‌خواهیم به فضاهای مجازی زیاد ورود بکنیم. یعنی اگر کسی در امریکا بنشیند و گزارشی علیه موزۀ ما با این مضمون منتشر بکند که این‌ها آثار موزه را به یغما می‌برند؛ ما به‌عنوان یک موزۀ رسمی بین‌المللی، نمی‌خواهیم جواب فردی را بدهیم که هیچ جایگاه هنری و اجتماعی‌ای ندارد. اما قبول می‌کنم و می‌پذیرم که اگر ما از اول استراتژی خبری شفافی می‌داشتیم، خلایی به وجود نمی‌آمد که این موارد طرح بشود. من به این دلیل که واقعاً درگیر کارهای اجرایی زیادی بودم، این دو سه سال زیاد در فضای مجازی حضور نداشتم و متوجه این موضوع مهمی هم که فرمودید نبودم. می‌پذیرم که چنین ضعفی در حوزۀ ما وجود داشته و ما نتوانستیم شفاف و به‌موقع و صریح پاسخ‌های لازم را به منتقدان بدهیم. مشکل دوم ما هم این هست که جامعۀ هنری و هنرمندان و انجمن‌های ما در داخل کشور هم با موضوعِ قرارداد وجنبه‌های حقوقی آن آشنا نبودند. شما باید آثار هنری را در گمرک به‌عنوان اموال قابل برگشت ثبت کنید و دولت برگشتن اثر را تضمین بکند و بیمه، تضمین بکند که اصالت آثار تا لحظۀ بازگشتشان حفظ می‌شود و دولت کشور مقصد هم همین تضمین را می‌دهد و قوانینش هم اجازۀ فروش آثار را نمی‌دهد. انتظار ما این نبود که وقتی شایعه و نظری در فضای حقیقی یا مجازی منتشر می‌شود، این همه تا سطح نمایندگان و حتا مشاور رییس جمهوراثر بگذارد.

این مدیر فرهنگی با اشاره به اینکه موزه‌ها در درازمدت و برنامه‌های بلندمدت می‌توانند تاثیرگذار باشند اظهار کرد: نباید تحت تاثیر اموری مثل عوض شدن دولت قرار بگیرند. ما باید برای اعتبار داخلی و بین‌المللی موزه تلاش کنیم. همین است که همواره در چارچوب قوانین فعالیت کرده و ایستاده‌ایم و تحت تاثیر فضای مجازی و رسانه‌ای و غوغاسالاری غلط قرار نخواهیم گرفت. وقتی یک خرد جمعی که قانون‌مند است تصمیم می‌گیرد، باید ایستادگی کرد و همیشه هم جواب‌گو بوده‌ایم. هرجایی که هر تهدیدی وجود داشته باشد، مسئولیتش با خود من هست؛ می‌پذیرم که بیایم و پاسخگو باشم. جاهایی هم که تهدید نیست خیلی به نظرات غیرحرفه‌ای اهمیت نمی‌دهیم. مایل هم نیستیم وقتی یک انجمن هنری بیانیه می‌دهد ما در مقابلش گارد بگیریم و نظرات استادان موافق را مطرح کنیم. دیروز در مجلۀ شرق، دیدم استادان بسیاری مانند آقایان تناولی، احصایی، آغداشلو، دکتر مهدی حسینی، چلیپا و بزرگان هنری دیگر راجع به این پروژه نظر بسیار مثبتی داشته‌اند. البته شک ندارم که بسیاری از منتقدان خصوصاً انجمن‌ها البته خیراندیش هستند و شاید به خاطر کمبود اطلاعات یا اطلاعات نادرستی که به آن‌ها می‌رسد اعلام نظر می‌کنند؛ به هر حال ما نمی‌خواهیم جریان‌های هنری در تقابل با هم قرار گیرند که چنین وضعی در دراز مدت به فرهنگ و هنر کشور صدمه می‌زند. ما باید تلاش کنیم انجمن‌های هنری و انجمن‌های مردم‌نهاد و انجمن‌هایی که راجع به این موضوعات کار می‌کنند، در کشور حضور داشته و اثرگذار باشند و نهادهای دولتی را در صورت لزوم نقد کنند امّا سیاست‌ها و فعالیت‌های درست و تاثیر گذار را هم حمایت کنند.

برنامه های آتی موزه هنرهای معاصر

ملانوروزی همچنین به شرح برنامه های موزه پرداخت و گفت: در دوره‌ای که ما آمدیم، سعی کردیم شرایط تأسیس نگارخانه‌ها را تسهیل کنیم؛ تا هم به کمیت و هم به کیفیت نگارخانه‌ها افزوده شود. به این خاطر در این سه سال نگارخانه‌های خوبی تأسیس شد، مانند نگارخانۀ آریانا که ۷۰۰۰ متردارد، یا نگارخانۀ شهریور به وسعت ۵۰۰ متر و نگارخانۀ ایوان یا دیگر فضاهای بزرگی که توسط بخش خصوصی راه‌اندازی شد. این فضا برای هنرمندان ایران به وجود آمد. و این‌گونه بود که بار از روی دوش موزه برداشته شد، چون ما گالری ملی (National Galery) نداشتیم و بار آن را موزه می‌کشید. اکنون مثلا نگارخانۀ شهریور نمایشگاهی از ابوالقاسم سعیدی و تناولی برگزار میکند در صورتی که این نمایشگاه‌ها را قبلاً موزه برگزار می‌کرد. بنابراین این بار از موزه به نگارخانه‌ها منتقل شد. ما شاهد هستیم که در این دو سه سال، نمایشگاه‌های بزرگی از هنرمندان پیشکسوت ما برگزار شده که قبلاً همه را موزه برگزار می‌کرد؛ در حال حاضر این کارها را نگارخانه‌ها انجام می‌دهند؛ که بسیار مهم‌اند. پس ما بیشتر وارد حوزه‌های بین‌المللی یا نمایشگاه‌های پژوهش‌محورشدیم و کارهایی را انجام می‌دهیم که امکانش برای گالری‌ها کمتر وجود دارد. مثلا اگر کاری را بخواهیم از موزه‌ای بگیریم، مانند کارهایی که خانم جواهریان از ژرژ پمپیدو و موزۀ ژاپن برای نمایشگاه خانم لاشایی گرفتند؛ شاید همین آثار را به گالری‌های خصوصی ندهند.

او ادامه داد: همچنین می‌توانیم نمایشگاه‌هایی برگزار کنیم که به خاطر پتانسیل موزه و گنجینه‌اش، بسیاری از هنرمندان دنیا مایل به دیدن آن‌ها هستند. در حال حاضر مهم‌ترین نقاش مدرن جهان، پیر سولاژ است که طبق صحبت‌هایی که با ایشان شده، آمادگی دارند در ایران نمایشگاهی برگزار کنند. نمایشگاه بعدی ما نمایشگاه هنرمندان بزرگ مدرن عرب و ایران است. نمایشگاه هنرمندان عرب تا کنون در ایران برگزار نشده و برای نخستین بار برگزار می‌شود. این نمایشگاه به این دلیل اهمیت دارد که وقتی ما میگوییم مهم‌ترین مکتب نقاشی را در خاورمیانه در 50 سال اخیر داشتیم و ادعای آن داریم که هنرمندانمان باید در عرصۀ جهانی ورود کنند، نمی‌توانیم فضای پیرامونی را نادیده بگیریم.

ملانوروزی با شاره به اینکه این یک تعامل، یک گفت‌وگو یا یک فضای گفتمان هنری بین هنرمندان مدرن ایران و مهم‌ترین هنرمندان عرب است که بسیاری از آن‌ها در حال حاضر در دنیا مشهور هستند گفت: پس از آن از مهم‌ترین عکس‌های خبری جهان نمایشگاهی داریم و بعد از آن از تونی برک، که جزو مهم‌ترین مجسمه‌سازان انگلیسی‌تبار مقیم آلمان است، نمایشگاهی در خرداد ماه داریم. در فروردین و اردیبهشت نمایشگاه شیرهای آقای تناولی را داریم که یک کار پژوهش‌محور بر اساس نقش شیر در ایران باستان و دوران اسلامی و دوران معاصر است. از نمایشگاه‌های پژوهش‌محور، نمایشگاهی مثل کارنامه هم برگزار شد که مروری بود بر شصت سال تصویرسازی در ایران. این‌ها نمایشگاه‌های پژوهش‌محوری است که کمتر در نگارخانه‌ها امکان برگزاری آن وجود دارد. گرچه ما اگر یک گالری ملّی داشته باشیم همۀ این اتفاقات باید در گالری ملّی اتفاق بیفتد نه موزۀ هنرهای معاصر؛ موزۀ هنرهای معاصر باید گنجینۀ خودش را نمایش بدهد. نگارخانه‌های ما هم تا ده پانزده سال قبل، انگشت‌شمار بودند. غیر از خانم سیحون و خانم گلستان و سه چهار گالری دیگر، کمتر فعالیتی حرفه‌ای در این حوزه داشتیم. بحمدالله این شرایط در حال تغییر هستند. نگارخانه‌های ما هم در حال ایجاد ارتباط با دیگر گالری‌ها هستند. بعضی از این نگارخانه‌ها در کشورهای خارجی شعبه دارند و فکر می‌کنم شرایط هنرهای تجسمی، شرایطی بالنده و پویا و روبه‌رشد دارد که امیدواریم با بهتر شدن قوانین و با کمک مسئولان و مدیران و هنرمندان، روز‌به‌روز این فضا بهتر شود.

هیچوقت امکان نمایش کل گنجینه وجود ندارد

ملانوروزی در پاسخ به این سوال که قصد آن را ندارید که گنجینه را یک بار به نمایش بگذارید نیز گفت: ما در موزۀ هنرهای معاصر تعداد هزاروپانصد عدد اثر خارجی و حدود دوهزار اثر ایرانی داریم، اما فضای مناسب تنها برای تعداد صد و پنجاه اثر وجود دارد. اگر هم بخواهیم یک نمایشگاه آبرومندانه با چینش مناسب برگزار کنیم، امکان نمایش حدوداً صد اثر را داریم، یعنی هیچ وقت امکان نمایش کل گنجینه وجود ندارد. بنابراین سعی ما بر این است که هر زمانی که امکانش وجود دارد، تعدادی از آن‌ها را نمایش دهیم. نمایشگاه ذهنیت ملموس مهم‌ترین کارهایی است که همین الان این‌ها قرار است به نمایشگاه برلین برود و آن‌جا به نمایش درآید که نمایشی تاثیر گذار از آثار گنجینه بود. در این فضای اطلاع‌رسانی که در این دو سه ساله در شبکۀ بین‌المللی به وجود آمده است، بسیاری از افراد متوجه گنجینۀ ما از طریق همین نمایشگاه شدند.

کد خبر: 692247

وب گردی

وب گردی