شب طنز سعدی برگزار شد

عصر سه شنبه، دوم آذرماه، شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و انتشارات گاندی به شب «طنز سعدی» اختصاص داشت.

به گزارش ایسکانیوز بر اساس خبر ارسالی، جواد مجابی، طنزپرداز و نویسندۀ معاصر، سخنران این نشست بود. نشر ثالث کتابی از ایشان آماده انتشار دارد با موضوع «تاریخ طنز در ایران» که نویسنده در بخشی از آن به طنزپردازی سعدی می‎پردازد و مجابی در شب«طنز سعدی» مفصل در همین باره سخن گفت. فیلم مستندی نیز با عنوان «سعدی کارنو» ساختۀ عبدالحمید ارجمند با حضور ایشان به نمایش گذاشته شد.

در ابتدای جلسه علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این نشست، از قلم امروزی و مدرن سعدی سخن گفت و بیان کرد: شباهت زبان سعدی در هفتصد سال پیش با زبان امروزی ما بسیار حیرت انگیز است. تا آنجا که زنده یاد محمد علی فروغی می نویسد: "گاهی شنیده می شود که اهل ذوق اعجاب می کنند، سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی سخن نگفته است، بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته ایم سخن می گوئیم، یعنی سعدی شیوۀ نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شده است. یا در جایی دکتر زرین کوب می نویسد:" در این دنیای سعدی که اکنون هفتصد سالی است خاکستر فراموشی و خاموشی بر روی آن نشسته است، هنوز همه چیز زنده و جنبنده است. هم سکوت بیابان و حرکت آرام شتر را در آن می توان دید و هم صدای تپش قلب عاشقی را که جز خود سعدی نیست و از دهلیز خانه از دست محبوبی شربت گوارا می گیرد. بنابراین سعدی در تمامی وجوه زندگی انسانی نظر دارد و همچون حکیم و فیلسوفی زمانه خود را مورد نقد قرار می دهد.

سپس بخش هایی از فیلم مستند «سعدی کارنو» ساختۀ عبدالحمید ارجمند به نمایش در آمد.

وی درباره موضوع و ساخت این فیلم مستند اظهار کرد: مستندی که نزدیک به دو سال ساخت آن به طول انجامید با عنوان «سعدی کارنو»، مربوط به خانواده ای است که فامیلیِ «سعدی» را برای خود انتخاب کرده اند. پدر این ها «لازار کارنو»، معمار نظامی انقلاب فرانسه بود و به خاطر علاقه ای که به اشعار سعدی داشت این وصیت را به فرزندانش کرد که بعد از فوت او نام سعدی در خانواده باقی بماند.

او ادامه داد: عنوان این جلسه به عنوان طنز سعدی برگزار شده است و اشاره به این دارد که این شاعر در اروپا شهره به طنز است. من سعدی را بیش از هر چیز جدا از حکیم و فیلسوف و طنزپرداز عصر خود، یک متفکر سیاسی دیدم و حدس می زنم که اروپایی ها به این نگاه سیاست مدارانۀ سعدی به قدرت و درس و اندرزی که به صاحب منصب ها ی قدرت می دهد -کما اینکه در بخشی از کتابش هم تحت عنوان موضوع باب دوم گلستان، به اخلاق درویشان و پادشاهان بحث خوبی را مطرح می کند - باعث جذب خانوادۀ کارنو و رئیس جمهور فرانسه نسبت به آثار او شده است و بعدها کسان دیگری در فرانسه در بخش های مهمی قرار گرفته اند که این نام را تا به امروز با خود یدک کشیده اند.

عبدالحمید ارجمند در ادامه گفت: ایدۀ این کار بیش از هر چیز در چند سفر به فرانسه جهت ساخت مستندی تحت عنوان «جستجوگران پارسه» که در مورد سفرنامه نویسان بود، به ذهنم رسید. اطلاعات مختصری در مورد سعدی کارنو در ایران وجود دارد ولی من با حضور در اروپا و تحقیقات میدانی و مراجعه به کسانی که اطلاعات دست اولی از این خانواده داشتند توانستم مطالبی کافی را در مورد این موضوع به دست بیاورم. مرحوم جواد حدیدی مطالب خیلی کوتاهی در کتاب ارزشمند خود «از سعدی تا آراگون» در مورد این موضوع گفته ولی این فیلم مستند جامع تر است. مستند در مورد سعدی شیرازی نیست بلکه با موضوع اثری است که افکار بلند سعدی بر این خانواده و بر کل فرانسه گذاشته است.

در بخشی دیگر علی دهباشی بخشی از کتاب «طنز مفاخر سعدی» نوشتۀ ایرج پزشکزاد را برای حاضرین قرائت کرد.

سپس جواد مجابی با مقایسۀ قلم نثر و نظم سعدی با دیگر شاعران، سخنانش را آغاز کرد و گفت: هر شاعر بزرگی تجسم خاصی از مجموع آثار خلق شده اش دارد. فردوسی شعر خود را چون قصری عظیم تصور می کرده که از او به یادگار خواهد ماند: "پی افکندم از نظم کاخی بلند." حافظ می گوید: "شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است" که به خانۀ عشق و معرفت اشاره ای دارد. سعدی می گوید:"بماند سال ها این نظم و ترتیب / ز ما هر ذره خاک افتاده جائی"

او ادامه داد: سعدی نگاه مدرن به شعر خود دارد. به شعر و نظم و نثر خود به مثابۀ مجموعه ای تابع نظم و ترتیب نگاه می کند که به زبان امروزی می توان از آن به ایجاد «یک سیستم ادبی» یاد کرد. نمی‌گوید شعر یا هنر من می‌ماند بلکه میگوید این نظم و ترتیبی که ایجاد کرده‌ام، می‌ماند و این حرفی تازه است. دومین نکته اینکه سعدی کسی است که طنز را از قلمرو شعر به عرصۀ نثر آورده است. از رودکی تا وی هجو و هزل در شعر مطرح بود و قدح همپای مدح از فنون شاعری شمرده می شده و هر شاعری باید در فن هجو توانا باشد که اگر مدح کارساز نبود به هجو بپردازد. اشارۀ کوتاه به لطیفه هاواهاجی دوران ساسانی و بعد از رودکی و سنائی و عطار و مولوی تا سعدی که گلستان را بر پایۀ بینش طنز استوار می کند. طنز بینشی است بر پایۀ نقد شوخیانه و تردید برانگیز از موقعیت بشری و وقایع روزگار. شوخی مراتب گوناگونی دارد که از لطیفه و استهزاء تا طنز سیاه گسترده است. با این همه سعدی است که با آوردن طنز در نثر راهنمای شاگرد خودش عبید زاکانی می شود و زاکانی بارها خود اعتراف می کند که شاگرد سعدی است. از دو منظر عبید طنزسرای بزرگی است یکی اینکه از شیوه و بیان سعدی استفاده کرده است و دیگر آنکه از ادبیات عرب برای ساده سخن گفت سود می برد. مشکل سعدی این است که وقتی طنز را مطرح می کند، طنز او در فصاحت ادبی سعدی مستور می ماند و کمتر کسی متوجه وفور طنز آثار سعدی نمی شود در حالیکه خود سعدی در مقدمۀ گلستان تصریح می کند که:

"غالب گفتۀ سعدی طرب انگیز است و طیبت آمیز و بر رأی منیر صاحبدلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که ... داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت بر آمیخته تا طبع ملول نشود و از فایده محروم نماند."

این نویسنده بیان کرد: در واقع طنز یک بینش است، ابررسانه ای است که در هر رسانه ادبی و هنری هست و جزء آن نیست. ما سینمای طنز، نمایش و نقاشی و معماری طنز آمیز داریم. طنز بینشی است بر پایۀ نقد دائم شوخیانه و تردید بر انگیز از موقعیت بشری و وقایع روزگار. بیان روزگار سعدی به روایت خودش شوخ چشمانه و رندانه است و حاوی نوعی طنز عالی. در «مجلس پنجم» وضعیت شیراز عهد مغول و اتابکان فارس و بیشتر روزگار ایرانیان آن عهد را از زبان پروردگارش نقل می کند که از مکافات نقد صریح در امان بماند. توصیفی که هنوز برای ما تازگی دارد. زرنگی او که بتواند تند ترین مسائل را مطرح کند این است که آن را از قول پروردگارش می گوید نه قول خودش و این از شگردهایش است.

وی در ادامه به بخش های مختلف گلستان و نمونه های نقد طنزآمیز سعدی پرداخت و بیان کرد: این گفته قبل تر از دکارت است که می گوید:"میان مردم عقل از هر چیز بهتر تقسیم شده است. بهرۀ خود را از آن، چنان تمام می دانند که مردمانی که در هر چیز بسیار دیر پسندند از عقل بیش از آنچه که دارند آرزو نمی کنند. در واقع هم سعدی و هم دکارت به وفورِ بی عقلی در جامعه اشاره دارند. وی جهان خود را غیر انسانی و تهی از شفقت و عدالت و زیبایی می بیند و می کوشد با نوشته هایش عدالت زیبایی و نکوکاری و صلح را به این دوزخ همه جا گستر باز آرد. نه مثل ناصر خسرو خود را حجت زمانه و راهنما می شمرد نه مثل صوفیان ازرق پوش خود را به هپروت شخصی و شطح و طامات رایج می اندازد. به قلب واقعیت زمانه نگاه می کند، برداشت زمینی و تجربی که از دانش و تأملات و سفرها و بیشتر از نبوغ او در خوب دیدن و درست فهمیدن یک عقل گرای کم تعصب مایه گرفته او را به پیشنهادهای انسان دوستانه ای وا می دارد.

این نویسنده افزود: نوعی دیگر شوخی توسط ندیمان اهل ادب نقل شده که سعدی نیز به این نوع داستان ها توجه دارد که کسی که مورد غضب پادشاه قرار گرفته و او به عبارتی عذری خواسته و شاه او را بخشیده است. سعدی این داستان ها را طوری تعریف می کند که اولا نشان می دهد آن دیوانۀ خوانخوار صاحب مال و جان ناموس مردم است و هر چه دلش می خواهد می کند. بعد با شعر و عبارتی که آن بیگناه زیر تیغ جلاد می گوید: دریای غضب شاه، جلاد فرو می نشیند او را می بخشد؛ یعنی مستبد اهل ذوق هست و متوجه کنایات ادبی می شود و کلا اهل بخیه است. خود این تصویر (فرمانروای کوردل و به نظر اطرافیان صاحب دل) نوعی طنز ساختاری را مطرح می کند که سعدی بر آن آگاه است. در همان داستان اشاره ای نمی کند اما در مجموع آثار بدین تضاد رفتاری می خندد که شاه عادل در روز چند هزار مزدکی را می کشد اما شب با زنجیر عدلش خر گری را از بی علفی می رهاند.

در پایان این مجلس، مدیر مجلۀ بخارا از ابوالحسن صدیقی، خالق تصویر خیالی سعدی و استفاده جواد آتشباری از این پرتره برای طراحی پوستر شب طنز این شاعر ایرانی، یاد کرد.

502500

کد خبر: 707224

وب گردی

وب گردی