به گزارش ایسکانیوز ماهنامه پیوست در ادامه این گزارش آورده است:
از سوی دیگر با تصویب سیاستهای اصل ۴۴ توسط مجلس، از موانع قانونی دولت در اجرای سیاستهای این اصل کاسته و تکالیف دولت شامل توانمندسازی بخش خصوصی، ایجاد فضای کسب و کار و تشکیل نهادهای مالی مرتبط با آن را مشخص کرده است. با توجه به اهمیت اصل ۴۴ و ضرورت گسترش فعالیتهای اقتصادی در بخش خصوصی، باید ابزارهای مالی مورد نیاز این بخش نیز ایجاد و گسترش یابد. سرمایهگذاران خطرپذیر و VCها به عنوان موثرترین نهادهای مالی به منظور حمایت از ایدههای خلاق کسب وکار در صحنه اقتصاد، و به خصوص در بازار فناوری اطلاعات و ارتباطات، یکی ازمهمترین ابزارها هستند.
اینجاست که باید با شجاعت پرسید آیا بازار استارتآپهای ایران جذابیت سرمایه گذاری داردو می توان از این خوان نعمت بهرهای نصیب استارتآپهای ایرانی کرد؟
زمینه فعالیت VCها در ایران؛ اینجا یک کشور است
اقتصاد ایران اگر در هر زمینه ناموفق عمل کرده باشد، حتی در اوج تحریمها در ده سال گذشته، به نظر خواسته یا ناخواسته نخستین پیش شرط خیز استارتآپها را فراهم کرده است:اکوسیستم مناسب. دست کم در چند منطقه در سطح کشور صبحت از یک جامعه از هم گسیخته شامل دانشگاهها، رسانهها، ساز و کارهای حقوقی و نهادهای متولی، سرمایهگذاران، علاقهمندان و شرکتهای ریز و درشت و غیره نیست؛ سخن از اجتماعی به نسبت ارگانیگ، سیستماتیک و نظمی خودانگیخته برآمده از مجموع بازیگران است.
مهمترین مزیت اما این است: ایران یک کشور است؛ با مرزهای مشخص جغرافیایی، امنیت ملی در بالاترین سطح، آگاهی ملی، ثبات سیاسی و امنیت سرمایهگذاری رو به رشد. اینها اگرچه از بدیهیات است اما کمتر کشوری در منطقه آسیای جنوب غربی تمامی اینها را توأمان دارد. اینها شروط لازم شکل گیری اکوسیستم مناسب و پسزمینه ورد سرمایه به یک کشوند.
در ایران عمده سرمایه گذاریهای خطر پذیر بیشتر بر پایه اقتصاد دولتی استوار است و به غیر از دولت بخش خصوصی کمتر علاقه به سرمایهگذاری بر روی صنایع نوپا نشان داده و سرمایهگذاران خصوصی ترجیح میدهند در شرایطی که میزان ریسک سرمایهگذاری در ایران نسبت به ممالک توسعه یافته بالاتر است و بخش خصوصی با انواع و اقسام موانع در امر تولید روبروست، سرمایه خود را معطوف به بخشهای تجاری و یا دست کم تولیداتی کنند که پیشتر امتحان خود را پس داده و در شرایط با ثباتی به سر میبرند.
ضرورت و اهمیت سرمایهگذاری خطر پذیر در ایران از این حیث است که تاکنون برای اجرای چرخه نوآوری در شرکتهای دانشبنیان و به ثمر رساندن یک ایده خلاقانه تا مرحله تجاریسازی آن، از منابع دولتی و به عبارت بهتر پول نفت مصرف میشده است. لذا اقتصاد مبتنی بر نفت که همان استفاده از منابع دولتی برای این نوع حمایتهاست، اقتصاد مستقل از دولت که مبتنی بر اقتصاد دانش بنیان است را محقق نخواهد ساخت.
اما با این حال بازار استارتآپهایی و ایده های خلاقانه مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات تکان خورده و به جنب و جوش افتادهاند. باید پرسید چرا؟
پیروزی شرکتهای پیشرو بر رکود
شجاعت وجه مشخصه دست اندرکاران راهاندازی یک استارتآپ است، لذا شجاعت سرمایهگذاری در یک استارتآپ از سوی صندوقهای سرمایهگذاری تالی بدیهی آن است. تنها نیم نگاهی به موانع پیشروی یک سرمایهگذاری موفق در ایران ابعاد مسئله را نمایان میسازد.
حتی با وجود اینکه دولت نیز برای زمینهسازی هدایت سرمایه به شرکتها و صنایع نوپا پیشقدم شده و تلاشهای حقوقی-اداری و عملیاتی نیز در این زمینه داشته اما موانع و نبود برخی زیرساختها این امر را با مشکلاتی روبرو کرده است. برای نمونه موسسات حرفهای و با تجربه که بتوانند بانیاز سنجی صنعت و اقتصاد کشور فرصتهای مناسب را شناسایی و سرمایهها را بدان سمت هدایت کنند وجود ندارد.
موسسات ارزیابی ایدههای نوآورانه، موسسات حرفهای شناسایی بازار و بازاریابی برای محصولات نوآور، انواع مراگز مشاورههای تخصصی مورد نیاز جهت طرحهای دانش بنیان، موسسات حرفهای بیمه در زمینه طرحهای کارآفرین و بسیاری از شرکتهای دیگر که خدمات پشتیبانی و مشاورهای لازم را باید تدارک ببینند در عرصه اقتصاد ایران مفقودند.
از سوی دیگر روشهای اعتبار سنجی برای افراد و طرحها که متناسب با نیازها و شرایط اقتصادی-اجتماعی ایران تدوین شده باشند وجود ندارد. فقدان منابع اطلاعاتی-آماری در این زمینه نیز مزید بر علت است.
برای نمونه هیچ بانک اطلاعاتی در زمینه ثبت و دستهبندی طرحها وجود ندارد و گاهی اتفاق افتاده که یک طرح از چند جا به دنبال دریافت تسهیلات و حمایت است. امری که موجب اتلاف وقت و هزینه برای صاحبان شرکتهای نوپا و صنایع کارآفرین میشود.
به علت نداشتن بانک اطلاعاتی مناسب از طرحها، امکان محاسبه بسیاری از تخمینها و سنجشهای مورد نیاز برای محاسبات مالی که از طریق تحلیلهای آماری بدست میآید عملاً وجود ندارد.
همچنین فقدان منابع اطلاعاتی امکان ارزیابی عملکرد سرمایه گذاران خطرپذیر به صورت دقیق را میسر نمیکند و اخذ تصمیمهای جامع را با مشکل مواجه میکند.
مهمتر از تمامی موارد برشمرده شده رکودی است که دامن گیر اقتصاد زیر ضرب ایران در چند سال گذشته بوده است؛ بخشی محصول تحریم، بخشی محصول ناکارآمدی و سوء مدیریت و بخش دیگری ناشی از ضعف فرهنگ کارآفرینی در ایران.
با وجود این موانع اما چندسالی است که شرکتها و صنایع نوپا در ایران روند رو به رشدی داشته اند. این روند را شرکتهایی پیشرو به وجود آوردهاند.
یک نمونه جالب توجه شرکت «سرآوا پارس» است. سه استارتآپ معتبر دیجی کالا, کافه بازار و ای نتورک (Anetwork) مورد حمایت سرمایه گذاران این شرکت بودند. گرچه گاهی در میزان ارزش گذاری استارتآپهایی که سرآوا در آن سرمایه گذاری کرده بسیار اغراق شده و ارقام نجومی درباره آن در برخی رسانه ها منتشر شده اما نمی توان منکر نقش مثبت وی-سی هایی این چنینی در ایران در حمایت از کسب و کارهای نوپای تجارت الکترونیک و ICT شد. الگوهای شناسایی و حمایت شرکت هایی مانند سرآوا نشان می دهد بازار ایران ظرفیت های بالقوه بسیاری دارد که چنانچه حمایت مالی کافی از آن شود بسیار سودآور است. این سودآوری موجب شده برخی شرکتهایی که استراتژی سرمایه گذاری آنها VC محور نیست نیز به این بازار پرسود علاقهمند شوند. شرکت "رهنما" نمونه قابل توجهی از این منظر است و سرمایهگذاریهای آن بر روی استارت-آپهایی مانند دیجیکالا، کافه بازار، مامانپز، هدفن و جملک و موارد دیگر شاهدی است که جذابیت بالای بازار استارتآپهای ایرانی را برای کسب سودهای بالا نشان میدهد.
شرکتهایی مانند سرآوا در وهله اول توانستهاند بر رکود غلبه کنند. نرخ بالای مقیاس پذیری استارتآپهای مورد حمایت سرآوا این را نشان میدهد.
نیاز به سرمایههای خارجی در کنار حمایت داخلی؛ پیشروی راکت اینترنت
در کنار تلاشهای حقوقی و حقیقی برای رشد سرمایههایی که از داخل کشور به عرصه فعالیت استارتآپها انجام میشود، تلاش برای جلب سرمایه گذاری و ورود VCهای خارجی به ایران نیز میتواند در کنار سایر سرمایهگذاریهای خارجی مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است زمینهها و نیز موانع و چالشهای پش روی سرمایههای خارجی در این زمینه تفاوتهایی با نمونههای مشابه داخلی دارد.
پیشتر تحریمهای پولی و بانکی جدی ترین مانع در این راه به شمار میآمدند . اکنون اما با رفع جدی این مانع و نیز اراده همهجانبهای که در مجموعه نهادهای حاکمیتی برای جلب سرمایهگذاری خارجی در عرصه صنایع سنگین و زیرساختی وجود دارد، جذب VCها نیز میتواند در کنار آن مورد توجه جدی قرار گیرد. ایجاد زمینههای لازم برای آزادسازی تجارت در ایران و هرچه رقابتیتر شدن بازار و تبلیغات مناسب برای ورود استارتآپهای ایرانی به بازارهای جهانی نیز میتواند شتابدهنده روند جذب سرمایههای خارجی در این خصوص باشد.
بسیاری از کسانی که دوست و یا خویشاوندی در کشورهای آمریکایی و اروپایی دارند حتی پیش از آغاز روند اجرایی شدن تحریمها اخباری درگوشی از صف طولانی شرکتهای مختلف برای ورود به بازار ایران شنیده بودند. VCها و شرکتهایی که به صورت تخصصی در این زمینه فعال هستند نیز از این قاعده مستثنی نبوده و آنها نیز برای ورود به بازار ایران بیتابند. اما علی رغم جذابیت بالای بازار ایران برای آنان مواردی مد نظر تصمیمگیران و صاحبان این سرمایههاست که در صورت پرداختن به آن و از زاویه دید ایشان میتوان با نگاه دقیقتری در جهت رفع موانع اقدام کرد. عمده این موارد شامل تضمین سرمایه و نقش بیمهها, رتبه بندی ابزارهای مالی, امنیت و موانع حضور در بورس می شود.
در کنار موارد اصلی فوق میتوان به موارد حاشیه ای دیگری از جمله نیاز به اصلاح قوانین گمرکی، اصلاح برخی مقرارات نظام بانکی، چارهاندیشی برای برخی از قوانین و مقررات مالیاتی و حرکت در جهت هرچه شفافتر شدن فضای کسب و کار اشاره کرد.
با وجود این موانع، "سرآوا" با بهره بردن از میزانی از سرمایه بریتانیایی راه ورود سرمایه خارجی به بازار استارتآپهای ایرانی را باز کرده است. در کنار آن "راکت اینترنت" آلمانی نیز یک نمونه ناب و مثالی بارز برای سرمایهگذاری موفق خارجی در بازار ایران است.
عمده فعالیت راکت اینترنت شناسایی بسترهای شناخته شده تجارت الکترونیک در سایر کشورها و سرمایه گذاری در آنهاست و از قبل این سرمایهگذاریها سالانه حدود 4 میلیارد دلار درآمد دارد.
اما از سوی دیگر منتقدان راکت اینترنت را نه یک صندوق سرمایهگذاری یا شتاب دهنده، بلکه شرکت کپیکاری می دانند که اخلاق تجاری را رعایت نمیکند. پاسخ مدیران راکت اینترنت این است که کسب و کاری که در یک منطقه به بار نشسته و پاسخ مثبت داده قابل پیاده سازی در هر نقطه مشابه دیگری هم است و منع اخلاقی برای استفاده از این پتانسیل وجود ندارد. راکت اینترنت در ایران نیز فعال است. در شروع ورود این سبک کسب و کار به هر کشوری دو چیز برای آنها مورد توجه است: اول آنکه بزرگترین کسب و کارها کدامند؟ دوم اینکه بیشترین طرفدار مربوط به کدام عرصه است؟ از این رو این آینده کسب و کارهاست که بسیاری از موارد مثبت و منفی این روش تجارت الکترونیک را تعیین می کند. اینکه بازار تجارت الکترونیک ایران بیشتر و جدیتر از پیش مورد توجه شرکتهایی مانند راکت اینترنت با همه نقدهایی که به آن وارد است قرار گرفته موجب شتاب بیش از پیش و رشد مضاعف کسب و کارها خواهد شد، چه کسب و کارهایی که مورد حمایت این مجموعه باشند و چه سایر بخشهای تجارت الکترونیک، خصوصا که این شرکت در پی فعال کردن بخش های راکد بازار درآمد اینترنت ایران یعنی بخشهایی که فعلا سرمایه گذاری بزرگی در آن صورت نگرفته است نیز می باشد. در این فضا تنها میماند رفع موانع حقوقی برای هرچه رقابتی شدن بازار تا آنکه واقعا ارزش ماندن دارد پابرجا بماند و به موازات آن ایدههای خلاقانه تازه نیز مورد توجه قرار گیرند. وقتی پای سرمایگذاری خارجی در این سطح به کشور باز شود دیگران نیز در نهایت میآیند.
رقابت اوج میگیرد؛ جاذبه بر دافعه میچربد
نبرد بی امان سرآوا و راکت اینترنت برای در دست گرفتن سهم بیشتری از بازار نبردی پر مخاطره است. صندوقهای سرمایهگذاری کوچک در ایران را تحت تأثیر قرار میدهد و بازار جنگ روانی تجاری را رونق میدهد. در شرایطی که هنوز اکوسیستمهای ایران نوپا هستند این روند مخاطرات خود را دارد.
هر جنگی پول میخواهد و نبرد تجاری نیز این این قاعده مستثنی نیست. این دو شرکت بزرگ در این نبرد تنگاتنگ هرچه بیشتر موجبات ورود سرمایه به کشور را فراهم میکنند.
کمی بیشتر از یک سال پیش، چشم بسیاری از فعالان بازار استارتآپها و سرمایهگذاران این حوزه در دنیا به برلین و کنفرانس "آی بریج" دوخته شد. کنفرانسی که هدف برگزار کنندگان آن بررسی شرایط کارآفرینی در ایران برای شرکتهای علاقهمند به فعالیت در بازار ایران بود. در این همایش بیش از هرچیز به شرایط ایران در جریان تحریمها پرداخته شد و توجه سرمایهگذاران را به ایران و ظرفیتهای بازار استارتآپهای ایرانی جلب کرد.
اکنون و با گذشت بیش از یک سال از برگزاری این کنفرانس و فروکش کردن تب علاقه به شناسایی بازار ایران، بهتر می توان از کم و کیف میزان و حوزه جذابیت سرمایهگذاری در بازار شرکتهای استارتآپی ایرانی برای VC های خارجی پرسید.
به نظر میرسد آرام آرام پای سرمایهگذاران به ایران باز شده که میتواند سرآغاز تازهای برای بازار ایران باشد. وجود جذابیت ایران به لحاظ داشتن آمار بالای نیروی جوان کارآمد و تحصیلکرده و عطش بازار برای رشد استارتآپها و شرکتهای دانش بنیان به خصوص در حوزه تجارت آنلاین برای شرکتها و سرمایهگذاران خارجی نمایان است؛ جاذبهها آرام آرام برتری خود را بر نیروهای دافعه برانگیز تحمیل میکنند. با روشن شدن اهمیت فضای کسب و کار دانشبنیان و خلاقانه برای مسئولان کشور اراده لازم برای رفع موانع نیز تقویت میشود. در شرایطی که آزادی پولهای بلوکه شده ایران تبدیل به نگرانی بسیاری از کارشناسان اقتصادی در خصوص تأثیرات ورود این منابع به کشور بر نرخ تورم و گسترش فساد اقتصادی شده است، برنامه ریزی برای هدایت بخشی از این منابع به بازار کسبوکارهای نوپا از طریق بخش خصوصی میتواند تا حدودی راهگشا باشد. نیروهای بالقوه ایران در فضای کارآفرینی از وجود اژدهای خفتهای زیر انبوهی از مشکلات ریز و درشت اقتصادی خبر میدهند که گویی آرام آرام میرود که بیدار شود.
گزارش: شاهین زینعلی
200