به گزارش ایسکانیوز و به نقل از شهروند این سه مرد پس از آزادی از زندان نقشه خود را اجرا کرده و با ربودن پسر ١٦ساله مرد تاجر، درخواست ٥میلیارد تومان پول کردند. آنها پس از دستگیری درمقابل هیأت قضائی دادگاه کیفری ایستادند و با حکم قضات جنایی درمجموع به ٤٧سال زندان محکوم شدند. همچنین پرونده سرکرده این باند نیز به اتهام حمل سلاح جنگی به دادگاه انقلاب فرستاده شد.
حدود یکسال پیش بود. روز ٢٨ دیماه سال ٩٤، مهیار ١٦ساله به مدرسه رفت اما بازنگشت. خانوادهاش که به شدت نگران پسرشان شده بودند، پرسوجوهای خود را آغاز کردند و درنهایت متوجه شدند که مهیار هنگام بازگشت از مدرسه سوار یک خودروی سمند با دو سرنشین شده و دیگر از او خبری نشده است. همکلاسی مهیار که هنگام بازگشت از خانه درکنار مهیار بود، گفت: «من و مهیار وقتی از مدرسه تعطیل شدیم، با هم به خیابان رفتیم تا سوار تاکسی شویم. همان لحظه یک خودروی سمند سفیدرنگ برایمان بوق زد و ماه هم سوار شدیم. داخل خودرو راننده و یک سرنشین وجود داشت که هردو مرد بودند. من در میانه راه یعنی حوالی خیابان جناح از خودرو پیاده شدم. مهیار با همان خودروی سمند به خانهشان رفت. از آن لحظه به بعد دیگر از او خبری ندارم.»
پدر و مادر مهیار با شنیدن این موضوع نگرانیشان بیشتر شد تا اینکه چند ساعت بعد مرد ناشناسی با آنها تماس گرفت و درخواست ٥میلیارد تومان کرد. او ادعا کرد که مهیار را گروگان گرفته و پدرش باید در ازای آزادی پسرش این پول را به آنها پرداخت کند. پدر مهیار وقتی این وضع را دید، تصمیم گرفت موضوع را به پلیس اطلاع دهد. او بلافاصله به پلیس مراجعه کرد و در شکایتی به آنها گفت: «تاجر فرش هستم و وضع مالی خوبی دارم. امروز ظهر پسرم به قصد برگشتن به خانه ازسوی مردانی ناشناس ربوده شده و گروگانگیران از من درخواست ٥میلیارد تومان پول کردهاند. برای همین تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم. از آنجایی که من ثروت زیادی دارم، احساس میکنم فردی آشنا به وضع مالیام، با ربودن پسرم قصد اخاذی دارد.»
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و آنها برای شناسایی و دستگیری عاملان این گروگانگیری، آموزشهای لازم را به پدر و مادر قربانی دادند تا با تماس دوباره آنها بتوانند آدمربایان را شناسایی کنند. درحالی که تجسسهای تیم تحقیق در این رابطه ادامه داشت، خانواده مهیار بار دیگر به پلیس مراجعه کردند. آنها اینبار دستنوشته پسرشان را به مأموران نشان دادند و گفتند: «آدمربایان دوبار با ما تماس گرفتند و گفتند بستهای را برایمان در سطل زبالهای در یکی از خیابانها گذاشتهاند. ما بلافاصله به آنجا رفتیم و دیدیم درکیسه نایلونی که لباسهای مهیار قرار دارد و درکنار لباسهایش نامهای با دست خط پسرم بود که در آن او درخواست کمک کرده و از ما خواسته تا هرچه زودتر پول را به گروگانگیران بدهیم.»
با اعلام این موضوع با توجه به حساسیت این پرونده تحقیقات گستردهای در این رابطه آغاز شد و درنهایت تلاشهای چند روزه پلیس نتیجه داد و مأموران دریافتند، احتمالا یکی از بستگان دور خانواده مهیار که به تازگی یک سمند سفید خریده است، دراین گروگانگیری نقش داشته باشد. با به دست آمدن این سرنخ سینا ٣٥ساله در شهرک ولیعصر ردیابی و بازداشت شد. پلیس درخانه این مرد ٢٠٠ فشنگ جنگی و یک اسلحه به دست آورد. به همین دلیل او بهعنوان اصلیترین مظنون این پرونده تحت بازجویی قرار گرفت اما سعی کرد منکر دست داشتن در گروگانگیری شود، ولی در ادامه سرانجام لب به اعتراف گشود و به این آدمربایی با همدستی دو دوستش که در زندان با آنها آشنا شده بود، اعتراف کرد.
به همین دلیل مأموران به سراغ دو همدست دیگر سینا رفتند و با دستگیری دو متهم دیگر پسر نوجوان که در باغی در اسلامشهر نگهداری میشد، بعد از گذشت دو روز آزاد شد و به آغوش خانوادهاش بازگشت.
متهمان نیز که هرکدام سابقههای زیادی را در پروندهشان دارند، بازجویی شدند و درنهایت این پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این سه مجرم سابقهدار در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده محاکمه شدند. در این جلسه مهیار و پدرش برای گروگانگیران درخواست اشد مجازات کردند.
در ادامه سینا متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد و به هیأت قضائی گفت: «با مهیار و خانوادهاش نسبت دوری داریم. میدانستم پدر مهیار تاجر است و وضع مالی خوبی دارد، اما من همیشه بیپول بودم و با مشکلات مالی زیادی دستوپنجه نرم میکردم. برای همین میخواستم بخشی از ثروت این مرد را من هم داشته باشم. همین شد که به فکر گروگانگیری افتادم و نقشهام را با دونفر از دوستانم درمیان گذاشتم. با آنها در زندان آشنا شدم و با هم نقشه این گروگانگیری را کشیدیم. برای همین آنها هم قبول کردند و ما نقشهمان را اجرا کردیم تا به پول برسیم. فکر نمیکردیم به این زودی و بدون رسیدن به پول دستگیر شویم. الان هم از مهیار و خانوادهاش نمیخواهم مرا ببخشند. فقط میخواهم حلالم کنند. چون من فقط میخواستم به پول برسم. میدانم که اشتباه کردهام.»
در ادامه وقتی نوبت به دفاعیات دومتهم دیگر شد، آنها منکر طراحی و اجرای نقشه آدمربایی شدند و به هیأت قضائی گفتند: «ما هیچ نقشهای نکشیدیم و از کار سینا هم اطلاع نداشتیم. فقط طبق خواسته سینا از پسر نوجوان در باغ نگهداری میکردیم و نمیدانستیم موضوع از چه قرار است.»
پس از صحبتهای متهمان، درپایان این جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند و سینا متهم ردیف اصلی را به اتهام آدمربایی و تهدید با اسلحه به ١٧سال زندان محکوم کردند. دو همدست دیگر سینا نیز هرکدام به ١٥سال زندان محکوم شدند. همچنین قضات دادگاه کیفری پرونده سینا را برای رسیدگی به اتهام حمل و نگهداری اسلحه جنگی به دادگاه انقلاب فرستادند.
700700