برادر جوانی که اعضای بدنش اهدا شد: احساس آرامش می‌کنیم

شهرام ٢٨ساله تازه عاشق شده‌ بود و زندگی داشت روزهای قشنگی را برای او رقم می‌زد که یک تصادف رانندگی همه‌چیز را خراب کرد. قرار بود به خواستگاری دختری بروند که شهرام به او علاقه‌مند شده‌ بود که پزشکان گفتند او مرگ مغزی شده‌ است.

به گزارش ایسکانیوز و به نقل از شرق حالا شهرام روی تخت بیمارستان با دستگاه‌هایی که هر کدام با صداهایشان تکرار می‌کردند او دیگر به زندگی برنمی‌گردد، درازکش بود و پدر باید تصمیم ‌سختی می‌گرفت؛ باید تصمیم می‌گرفت دستگاه‌ها چند ساعت بیشتر به او یادآوری کنند که دیگر فرزندی ندارد یا اینکه اعضای بدن فرزندش را ببخشد تا چند بیمار از مرگ نجات پیدا کنند و کنار عزیزانشان باشند.

ساسان عباسی، مسئول فراهم‌آوری اعضای استان کهگیلویه‌‌وبویراحمد که این پیوند عضو را در آنجا انجام داده‌اند، می‌گوید: «قربانی این حادثه رانندگی «شهرام مندنی‌پورحسین‌آباد» نام داشت و جوانی ٢٨ساله‌ بود که خانواده او با هدایت برادرش تصمیم به اهدای عضو گرفتند و این کار در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انجام شد.

عباسی ادامه داد: «مرحوم مندنی‌پور از اهالی ایل بزرگ «قاید گیوی» و ساکن روستای «نره‌گاه» شهرستان بویراحمد بود که به دلیل سانحه رانندگی دچار خونریزی مغزی و به دنبال آن دچار مرگ مغزی شد. پس از آن خانواده مرحوم رضایت خود را برای اهدای عضو اعلام کردند و دو کلیه، کبد، پانکراس و قرنیه‌های آن عزیز به وسیله خانواده نوع‌دوستش به هم‌نوعان نیازمند اعضای پیوندی اهدا شد».

علی مندنی‌پور برادر شهرام که وکیل دادگستری و پیش از این رئیس سابق اتحادیه کانون‌های وکلای دادگستری بوده است، می‌گوید: ‌«من به خاطر همکاری با سیستم اهدای عضو در شیراز با موضوع آشنا بودم و به‌همین‌خاطر در این کار پیش‌قدم شدم».

‌ حادثه مرگ‌بار چطور اتفاق افتاد؟
این حادثه که یک واژگونی خودرو بود، در نزدیکی جاده اصلی اتفاق افتاد. برادرم همراه یکی از دوستانش به سمت روستا می‌آمدند که ماشین منحرف شد و چپ کرد و برادرم که سرنشین بود به بیرون پرت و ضربه مغزی شد. پس از آن برادرم سه، چهار روز در بیمارستان بود و وقتی ما مطلع شدیم برادرم مرگ مغزی شده است، اجازه استفاده از اعضای او را دادیم.
‌ برای راننده هم اتفاقی افتاد؟
او هم دچار مشکل جسمی شد و حرکت دست و پایش با مشکل روبه‌رو است و چند عمل داشته که به نظر می‌رسد رو به بهبود است.
‌علت حادثه و اینکه برادر شما فوت شده است، چیست؟!
این یک موضوع فنی است که پلیس راهنمایی و رانندگی باید آن را اعلام کند، اما احتمال دارد که دلیل حادثه، نبستن کمربند باشد.
‌ ظاهرا شما فرد تأثیر‌گذاری در خانواده بودید که موفق شدید رضایت بقیه را نیز جلب کنید.
بله، همین‌طور است. من دراین‌باره خیلی تلاش کردم و خوشبختانه اعضای خانواده هم صحبت‌هایم را قبول کردند.
‌ شما چطور با موضوع اهدای عضو آشنا شدید؟
من خودم عضو مجموعه پیوند اعضای شیراز هستم و با توجه به اینکه پیش از ما نیز موارد متعددی از اهدای عضو در استان اتفاق افتاده بود، من نیز موضوع را با خانواده مطرح کردم و آنها موافقت کردند. البته از نظر فرهنگی در استان ما چنین اقدامی کمی سخت است و من دو، سه شب با همه بستگان و بیشتر اعضای درجه اول خانواده صحبت و درنهایت رضایت آنها را جلب کردم و قبل از آنکه کار از کار بگذرد، اعضای تیم پیوند از شیراز آمدند و به‌موقع بر بالین برادرم حاضر شدند. به این ترتیب اعضایی که ما اهدا کرده بودیم، به افراد زندگی بهتری داد. درست است که این کار یک اقدام انسان‌دوستانه بود اما از نظر من یک اقدام نمادین هم بود؛ برای اینکه ثابت کنیم آثار مثبت آدم‌ها با مرگ آنها تمام نمی‌شود. وقتی جوانی در این سن و سال از بین می‌رود، می‌تواند به کسانی که نیازمند هستند، حیات بهتر هدیه دهد و با پیوند هر یک از اعضای فردی که مرگ مغزی شده‌ است، فرد گیرنده عضو جانی تازه می‌گیرد و زندگی دوباره برای او شروع می‌شود.
برادرتان چند سال داشت، آیا ‌ازدواج کرده بود و شغلش چه بود؟
برادرم شهرام، متولد اول فروردین ٦٦ بود و ٢٨ سال داشت. مجرد بود اما قرار بود چند روز بعد برای مراسم خواستگاری به خانه خانمی برویم که متأسفانه این اتفاق افتاد. شهرام دیپلمش را گرفته بود و بعد از سربازی در گمرک بوشهر کار می‌کرد.
‌‌آیا برادرتان درباره اهدای عضو صحبتی کرده بود یا صرفا تصمیم شما بود؟
بله، تصمیم من بود و بقیه را هم من راضی کردم، برادرم حتی فکر نمی‌کرد که چنین اتفاقی بیفتد.
آیا کسی از اعضای خانواده مخالف اهدا بود و دلیلشان چه بود؟
مخالفت‌ها جنبه عاطفی داشت؛ برای اعضای خانواده در فرهنگ ما سخت است که بپذیرند اعضای بدن یک جوان را در بیاورند. آنها معتقد بودند جسد باید دست‌نخورده به خاک سپرده شود.
برای اینکه بتوانم جنبه اخلاقی و ارزشی این کار را با خانواده مطرح کنم؛ دو، سه روز زمان برد و در نهایت پذیرفتند اهدای عضو کار بسیار خوب و پسندیده‌ای است و همه رضایت دادند.
‌ توصیه شما به افرادی که ممکن است در شرایط شما قرار بگیرند، چیست!؟
توصیه من این است؛ درست است که پذیرفتن مرگ عزیزان بسیار مشکل است اما هیچ چیز بالاتر از این نیست که لذت و شیرینی زندگی دوباره را به دیگران بدهند. من و خانواده‌ام افرادی را که اعضای بدن شهرام به آنها اهدا شده است نمی‌شناسیم اما همین که برگه‌ها را امضا و خانواده دیگری را خوشحال کردیم، احساس آرامش داریم.
‌ واکنش مردم وقتی فهمیدند شما چنین کاری کرده‌اید، چه بود؟!
عموما واکنش‌ها مثبت بود و از ما تقدیر می‌کردند و حتی با وجود شرایط خاص فرهنگی همه می‌گفتند شما الگوی فرهنگی ما هستید. در مجموع واکنش منفی نبود و تنها مشکل در خانواده بود.
‌ یعنی چه کسانی؟
خواهر و مادرم بیشترین مخالفت را داشتند که دلیل آنها وابستگی عاطفی بود و در نهایت آنها هم پذیرفتند که کاری انسانی و اخلاقی قرار است اتفاق بیفتد و با این اقدام ما، یک کار ارزشمند نهادینه می‌شود و عمومیت پیدا می‌کند.
‌ تأثیر اقدام خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دیدیم که جوانان به خانواده‌هایشان گفته بودند اگر دچار مرگ مغزی شدند، اعضایشان اهدا شود و این اتفاق می‌تواند در فرهنگ‌سازی اهدای عضو و تصمیم اعضای خانواده فردی که دچار ضربه مغزی شده است، بسیار مؤثر باشد.

700700

کد خبر: 718935

وب گردی

وب گردی