به گزارش ایسکانیوز، ساعت 7:59 دقیقه بود که خبر آتش سوزی سازمان پلاسکو اعلام شد و در پی آن نیروهای امداد و آتش نشانی دقایقی بعد در محل حادثه حضور داشتند.

شنیدن همین خبر کوتاه کافی بود تا خود را به محل حادثه برسانم . مسیری که در حالت عادی 40 دقیقه بیشتر طول نمی کشد را در مدت یک ساعت و 50 دقیقه طی کردم و به دلیل بسته بودن خیابان های منتهی به پلاسکو مجبور شدم از میدان بهارستان تا محل حادثه را پیاده بروم.

ساعت 10 صبح

اینجا خیابان جمهوری است و تعداد جمعیت بسیار زیاد اما متاسفانه همه گوشی های خود را به دست گرفته اند تا از تمام جزئیات حادثه فیلم و عکس بگیرند.

فروریختن بزرگترین ساختمان تهران دهه 40 و 50 تنهایک حادثه نبود .روایت ایثار و فداکاری و مردی مردانی بود که به دل آتش زدند تا بلکه آتش را مهار کنند و در کمال ناباروی خودشان گرفتار شدند و زیر آوار ماندند.

خودشان بارها گفته بودند که آتش نشانی شغل نیست بلکه عشق است و کسی که عاشق نباشد نمی تواند آتش نشان شود و این بار جان عاشقانی که همیشه خود را به خطر می انداختند تا مردم را نجات دهند در خطر بود و زیر آوار مانده بودند.

ساعت 10 و 30 دقیقه

دلهره و نگرانی خانواده آتش نشانان و کسبه حوالی ساختمان به حدی است که حتی صدای مردمی که با فریاد می گفتند ساختمان به صورت عمودی فرو ریخته و آسیب چندانی وارد نکرده است را نمی شنوند بیشتر جوانان سرشان در گوشی های همراه است تا از آخرین اخباری که در شبکه های مجازی منتشر می شود با خبر شوند و عده بیشتری مشغول گرفتن عکس و فیلم و ارسال به گروه هایشان هستند.

ساعت 3.30

ماموران امنیتی و نظامی که در محل حادثه حضور دارند اقدام به متفرق کردن افرادی می کنند که در محل حادثه حضور دارند و ازدحامشان مانع از امداد رسانی های به موقع می شود .

طبق آخرین آماری که در حال حاضر به دست ما رسیده است حدودا نزدیک 23 نفر از آتش نشانان در زیر آوار گرفتار شده اند و آتش نشانان با حائل کردن آتش نشانانی که در محل حادثه حضور دارند اقدام به مهار ستون های تخریب شده ساختمان پلاسکو کرده اند.

امیدواریم که هرچه سریع تر عملیات نجات عزیزان آتش نشان منجر به نجات افراد گرفتار شده در زیر آوار شود ضمن اینکه چند نفر از آتش نشان ها طی تماسی که با فرماندهی آتش نشانی داشتند اعلام کردند در طبقه موتورخانه پاساژ در سلامت هستند.

تقاطع فردوسی و فردوسی ساعت 4

نیروی امداد و نجات و انتظامی از ابتدای حادثه در محل حضور دارند و با قرق کردن محل حادثه و خیابان های اطراف در تلاشند تا مردم را متفرق کنند تا امداد رسانی با سرعت بیشتری صورت بگیرد.

جمعیت بسیاری پشت حصارهای اطراف ساختمان حضور دارند و خانواده آتش نشانان و افرادی که در ساختمان گرفتار شده اند بسیار نگران هستند.

ساعت 4 و 20 دقیقه

اینجا در محل حادثه از همه قشر و گروه حضور دارند مردان و زنانی که حاضرند به نیروهای امدادی کمک کنند و مصدومان را از زیر آوار بیرون بکشند و عده کمی هم هستند که رویاهایشان را در آوار می جویند و سعی دارند خود را به ساختمان برسانند تا شاید گاوصندوقی بیابند که ازآسیب آتش در امان مانده باشد و آنها را به آرزوهایشان برسانند .

ساعت 5 عصر

بوی دود و پلاستیک های سوخته فضا را پر کرده و صدای مبهم گریه و فریاد خانواده آتش نشانان دل هر کسی را به درد می آورد.

کمی دورتر مردی به ساختمان فرو ریخته نگاه می کند و برای از دست رفتن همه سرمایه زندگیش گریه می کنند. احمد صاحب یکی از مغازه های طبقه سوم ساختمان پلاسکو است و می گوید : همین دیروز کلی جنس آوردم و به امید اینکه نزدیک عید فروش مان بالا می رودخوشحال بودم ..حالا همه سرمایه ام سوخت و نابود شد .

یکی به او دلداری می دهد که خدا را شکر کن که به محض شروع آتش سوزی از ساختمان بیرون مان کردند و حالا سالم هستیم اما احمد انگار نمی شنود و آرام آرام اشک می ریزد.

داود یکی دیگر از کسبه ساختمان است که در طبقه هفتم تولیدی دارد. او که به شدت شوکه شده است فقط تکرار می کند بدبخت شدم ....

صدای مردی همهمه مردم را بهم می ریزد ...مصدومان خون می خواهند ...بعضی با عجله به سمت صدا می روند و می پرسند : نردیکترین بیمارستان کجاست ؟

نیوشا یعقوبی

701 /701