به گزارش ایسکانیوز به نقل از روزنامه شهروند، آتشسوزی جنگلها یک اتفاق تکوجهی نیست و در این عرصه باید جنبههای مختلفی را مدنظر قرار داد. یکی از این جنبهها شرایط طبیعی جنگلهاست؛ شرایط اقلیمی کشورمان نشان از این دارد که ما در کمربند خشک قرار داریم و در راستای این مسأله کاهش بارندگیها نیز تأثیر این مسأله را افزایش داده، البته کاهش بارندگیها مشکلی است که تقریبا همه جوامع طی سالهای اخیر با آن روبهرو هستند.
این دو عامل این نکته را به ما گوشزد میکنند که بروز آتشسوزی جنگلها اتفاقی است که احتمال وقوع آن هست، البته اتفاقی که احتمال وقوع موجود، آن را قابل پیشگیری میکند. جنبه بعدی که توجه را میطلبد، تواتر آتشسوزیهایی است که اتفاق افتادهاند، چون شروع آتش و نحوه آتشسوزیها نشان از این دارند که ما به این مسأله بیتوجه هستیم؛ بیتوجهی که شامل روستانشینان تا گردشگران داخلی میشود؛ محدودیتهای شهرنشینی و زندگی آپارتمانی سبب شده افراد زمانی را برای رفتن به طبیعت اختصاص بدهند، طبیعتگردی که غذا و آتشدرستکردن بخشی از آن شده است، فرهنگ اشتباهی که به افراد این اجازه را میدهد در هر مکانی که ارادهمیکنند، آتش درست کنند و برای همین الزام فرهنگسازی در این عرصه احساس میشود. جنبه بعدی به زیرساختها اختصاص دارد؛ چه در آتشسوزیها و چه در موارد دیگر که باعث تخریب جنگلها میشوند.
ما در عرصه زیرساختها در نهادهای حفاظتی در عرصههای طبیعی دچار ضعفهایی هستیم؛ گاها پیش آمده که آتشسوزیها در ساعات اولیه دیده شده اما نبود ابزارهای مقابله سبب شده نتیجه دلخواه به دست نیاید.
واقعیت امر این است که ما در عرصه نرمافزاری و سختافزاری، فردافزاری و توانمندی و آموزشی ضعفها و کاستیهایی داریم که رفع آنها الزامی است. نیروی انسانی کافی و آموزشدیده نیز یکی دیگر از الزامات است که متاسفانه کاستیهایی در این عرصه نیز به چشم میخورد. بهعنوان مثال محیطبانی دچار حادثه میشود یا شاهد اتفاقی است اما از آنجایی که آموزش لازم را ندیده، برخورد مناسبی با حادثه ندارد و رفتاری را بروز میدهد که شاید متناسب با حادثه نباشد، درحالیکه آموزشها میتوانند در چنین شرایطی بهترین بهرهوری را در پی داشته باشند، البته این تنها دلیل نیست و گاها فرد آموزشدیده نیز به دلیل نبود ابزار لازم نمیتواند عکسالعمل مناسبی با شرایط داشته باشد و در مورد آتشسوزیها که مسأله قابلبحث است، نتیجه وسعت آتش است.
جنبه بعدی که باید مورد توجه قرار بگیرد و متاسفانه ما به راحتی از کنار آن میگذریم عدمتوجه به آبوخاک و تنوعزیستی است که نیازمند توجه تصمیمگیران و تصمیمسازان از بالادست تا پاییندست است. بیتوجهیها، بکارگیری روشهای سنتی و اجرایی در عرصههای طبیعی سبب شده با داشتن دانش فنی و منابع سرشار و مناسب نتوانیم بهرهبرداری مناسب و مفیدی داشته باشیم، متاسفانه ما حتی در تخصیص منابع نیز کوتاهیهایی داریم و بیتوجهیها در این عرصه لطمات فراوانی در پی داشته است؛ بیتوجهیهایی که بعضا در الفاظی همچون «از بین رفتن چند دارودرخت و...» به چشم میخورد. واقعیت حال حاضر ما گویای این است که ما دچار ضعف فرهنگی و مدیریتی هستیم. ضعف ما نهتنها این است که در بهره بردن از منابع فنی، انسانی و... خوب عمل نکردهایم، بلکه در اجرای برنامههای موجود نیز موفق ظاهر نشدهایم و در راستای
برنامههای طراحیشده قدم برنداشتهایم و در عوض با برنامهگریزی و نبود برنامه پیش رفتهایم. ما حتی در اجراییکردن برنامههای بالادستی و سیاستهای کلان نیز کوتاهیهایی داشتیم، درحالیکه اجراییکردن آنها هم میتوانست شرایط امروز ما را بهتر از وضع موجود کند؛ اجراییکردن سیاست کلان ابلاغی مقام معظم رهبری در آبانماه سال 94 که مصوب مجمع تشخیص مصلحت نیز بود میتوانست مشکلات متعددی را که امروز با آنها دستبهگریبان هستیم، کاهش بدهد. درواقع ما منابع لازم برای مقابله با مشکلات را داریم و در کنار آن مشکلات را نیز میشناسیم ولی متاسفانه اهتمام ملی نداریم.
دریافت کننده:زهرا پورعادل/انتشار دهنده:زهره حاجیان
700/703