حمیدرضا اردلان: سوء استفاده از جامعه هنرى به طرزى غیر فرهنگى صورت مى گیرد/تلویزیون سوگندخورده موسیقى مقامى ایران را مضمحل کند!

حمیدرضا اردلان می گوید: تلویزیون گویى سوگند خورده تا با اشاعه موسیقى بى ریشه، موسیقى مقامى ایران را مضمحل کند.

ایسکانیوز- محمد بهتری راد: موسیقی نواحی گونه‌ای از موسیقی است که به نغمه‌ها و سازها و نواهای مناطق و نواحی ایران نظر دارد. از زمانی که مطالعات و پژوهش‌ها دربارهٔ موسیقی نواحی انجام شده نام‌هایی چون موسیقی محلی و فولکلور و اقوام و مقامی هم به این‌گونه موسیقایی نسبت داده شده‌اند. در سال های اخیر بحث توجه به این موسیقی حالت جدی تری به خود گرفته زیرا کارشناسان بر این باورند که بی توجهی به این موسیقی می تواند سبب از بین رفتن و نابود شدن موسیقی نواحی مختلف ایران شود. در حال حاضر موسیقی نواحی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند و هنرمندان این موسیقی هر از گاهی گلایه هایی را از بی توجهی مسئولان مطرح می کنند. در ادامه گفت وگوی ایسکانیوز با حمیدرضا اردلان، پژوهشگر موسیقی را در رابطه با مشکلاتی که بر سر راه موسیقی نواحی قرار گرفته است می خوانید.

موسیقی نواحی ما از بنیان های فرهنگی و ذخایر موسیقی کشورمان است، با این حال با توجه به اعتراضاتی که همواره از سوی هنرمندان موسیقی نواحی مطرح می شود، به نظر می رسد در کشور ما جایگاه خود را پیدا نکرده است و آنگونه که باید و شاید به آن پرداخته نمی شود، نظر شما در این خصوص چیست؟

در کشور ما امر ایدئولوژیک حضور دارد و معیار است. این یعنى متر و میزانى که همه چیز با آن سنجیده مى شود. پس ایدئولوژى متر دارد،اما متر به چکار مى آید؟متر براى سنجش تمام اشیاء، مفاهیم، اندیشه ها و اعمالى است که بروز و ظهور دارند از بدو تاریخ تا معاصر. الحان مقامى و آیین هاى گنوستیکى یا انسى ریشه ماقبل ظهور ایدئولوژى دارند، به همین دلیل جزء اولویت هاى سیستم هاى ایدئولوژیک نیستند.

در کشور ما تنها یک جشنواره برای این هنرمندان با عنوان جشنواره موسیقی نواحی برگزار می شود آیا این کافی است؟ این جشنواره تا چه حد توانسته به اشاعه موسیقی نواحی کمک کند؟

تا زمانى که اقاى درویشى مشغول طراحى و انجام این جشنواره بودند معانى جارى در آن جهتمندى و مطابقت با جوهره موسیقى مقامى و نواحى داشت. خوب مثل همه چیز برخى از مسولان توقع مصلحت اندیشى و تطابق هاى سیاسى خودشان بودند، به این موانع تقلیل دستمزد موسیقى دانان مقامى اضافه شد و مزید بر علت و همین یک امکان هم به محاق رفت و جنبه رفع تکلیف پیدا کرد.
متاسفانه عمق معناى موسیقى مقامى به گونه اى است که درک حقیقت آن براى مسولان فرهنگى کشور ممکن نیست. از سر ناچارى و پى گیرى بزرگان همچون اقاى درویشى گاه تظاهر به توجهى مى شود.

به نظر شما با توجه به این که هنرمندان در این سبک بیشتر جزو افراد مسن حوزه موسیقی هستند و توانایی مطالبه حقوق خود را ندارد باید چه فعالیت هایی در جهت احقاق حق این هنرمندان بزرگ انجام شود؟

در نسل جوان هم خوشبختانه استعداد هاى بى نظیرى ظهور کرده است. بنده گمان نمى کنم بطور انتزاعى بشود از حقوق این جریان جدى فرهنگ و هنر ایران دفاع کرد، خود آن یعنى این نوع از معرفت شنیدارى در طول تاریخ خود را حفظ کرده است. بنظر مى آید نیرویى در درون آن راه مى نماید.
اما بطور قطع مسولان فرهنگى و سیاسى کشور و بوجه هاى در اختیار آنها طى این چهار دهه هرگز التفاتى جدى به حفظ و اشاعه موسیقى نواحى نداشته اند و قطعا در آینده هم نخواهند داشت و کسانى هم که بطور جدى این هدف را دنبال مى کنند بایکوت مى شوند؛ البته در ظاهر بسیار احترام مى گذارند اما عملا و در پنهان ذهن و نفسشان جلوى هر فعالیتى را مى گیرند، ما را مزاحم مى دانند و در آنها به نفرتى پنهان تبدیل شده است.
اقاى درویشى و بنده بیست سال است دنبال راه انداختن مکتب خانه هاى موسیقى مقامى ایران در
نواحى صاحب سبک بودیم و هستیم، اما نشده است ....

وقتی این هنرمندان در تهران کنسرت برگزار می کنند با استقبال چشمگیر علاقمندان مواجه می شوند اما هیچگاه برای اجرا های آنها سالن های مناسبی مد نظر قرار نمی گیرد. نظر خود را در رابطه با این موضوع بفرمایید.

حق با شماست. فکر مى کنم دلائلش را عرض کردم.

به نظر شما آیا گروه های موسیقی مدرن تر که وارد این حوزه شده اند اما تخصص لازم را در رابطه با این سبک موسیقی ندارند می توانند به اشاعه این موسیقی کمک کنند یا به موسیقی اصیل ایرانی آسیب می زنند؟

این گروه ها در کنار گروه هاى آیینى قدیم، مى توانند به عنوان یک اشاره مطرح باشند.

عملکرد صداوسیما را در این خصوص چگونه می بینید؟

تلویزیون گویى سوگند خورده تا با اشاعه موسیقى بى ریشه، موسیقى مقامى ایران را مضمحل کند. شما بروید ببینید چه مقدار این نوع از الحان قدسى و پر معنا موضوع برنامه هاى تلویزیون است؟ تلویزیون در پى اهداف سیاسى است و فرهنگ را به گونه اى دیگر تعریف مى کند.

در حال حاضر مشغول انجام چه فعالیتی هستید؟

مشغول جمع آورى صداى تهران اعم از صداهاى طبیعى و انسانى و اصوات تکنولوژیک که نویز ها و صداهاى نو ظهور را در بر مى گیرد هستم.

چه ارگانى از آن حمایت مى کند؟

متاسفانه سازمان هاى هنرى و فرهنگى شهردارى هرگز به دنبال کار بنیادین در عرصه فرهنگ نمى روند. و اگر گاهى کارى مى کنند به دنبال محض حقیقت فرهنگ نیستند. در کنار پل مهیب و دیو صورت صدر،زیر چند پل را با موادى نا اصیل و نا ماندگار رنگ و کاشى مى کنند. بروید بررسى کنید، چه طرح مطالعه شده اى که شهر تهران را از این وضعیت هلاکت بار نجات دهد در دستور کار است؟ آلودگى بصرى،صوتى، نا امنى روانى و نابسامانى زیست طبیعى محصول ادعا و کار ایشان است.
چندى پیش من براى راه اندازى یک موزه و کارگاه که پشتوانه علمى بین المللى داشت به ملاقات رییس سازمان فرهنگى و هنرى شهردارى تهران رفتم.بسیار استقبال کردند؛ با خود طرحى برده بودم که توضیح اهمیت موضوع و روش کار و اهداف بود. این کار بیشتر به یک مکان نیاز داشت نه سرمایه یا امکانى خاص، حاصل آن قول این مقام عالى رتبه در حضور چند نفر و براى بنده در آن لحظه باور پذیر بود. اما در نهایت عکسى از ملاقات با ایشان توسط عکاسى که از قبل هماهنگ شده است و بدون اطلاع من یا کسانى مثل من که براى کارى مراجعه مى کنند، گرفته مى شود ، این عکس ها به عنوان سند توجه فرهنگى ایشان و کارنامه فرهنگ دوستى سازمان فرهنگى هنرى شهردارى تهران ،در بولتن هاى رنگى و نفیس به چاپ مى رسد. در واقع قول بى بنیاد و سوء استفاده از جامعه هنرى به طرزى بسیار غیر فرهنگى صورت مى پذیرد. به هر حال از کارمندان ایشان بارها پى گیرى شد و ایشان تمام این پى گیرها و وعدها را بى پاسخ گذاشتند. اینها قوم عجیبى هستند!

خبرنگار: محمد بهتری راد/منتشر کننده: سلیمی

503500

کد خبر: 738025

وب گردی

وب گردی