همسایه از خانواده نزدیک‌تر است

سخت نیست درک کنیم برای پاسخگویی به بسیاری از نیازهای مادی و معنوی خود در زندگی، نیازمند ارتباط و رابطه داشتن با دیگر اعضای جامعه هستیم. به بیانی، ما یک زندگی شخصی داریم و یک زندگی اجتماعی.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از جام جم آنلاین ،زندگی اجتماعی و شخصی ما نه‌تنها جدا از هم نیست بلکه در طول هم هستند. از طرفی، امروزه بسیاری از کارشناسان، ارتباطات را به‌عنوان کلید طلایی موفقیت، خوشبختی و آرامش دانسته و سعادت انسان‌ها را در گرو این مساله عنوان می‌کنند که مردم بتوانند با هم روابط خوبی داشته باشند. ضرورت واکاوی هر چه بیشتر این مساله، ما را به سمت دکتر اسماعیل سعدی‌پور، روان‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی آورد تا با وی گفت‌وگویی ترتیب دهیم. مشروح بحث را در ادامه می‌خوانید.

چه ارتباطی میان سلامت افراد با روابط اجتماعی آنها وجود دارد؟

اگر بخواهیم بدانیم در همه مشاغل، محافل، اصناف و... بهترین‌ها چه کسانی هستند، مثلا بهترین همسایه چه کسی است؟ بهترین پدر، بهترین معلم، بهترین مادر، دانشجو، دانش‌آموز، مهندس و... ؟ در تمام اینها بهترین کسی نیست که لزوما تخصص بیشتری داشته باشد، بلکه کسی است که بتواند رابطه بهتری با دیگران برقرار کند. انسان سالم انسانی است که ابتدا با خود و سپس با خانواده و اطرافیان و سپس با همکاران و همسایگان و مردم اجتماع و کشور و جهان و در نهایت بتواند با نظام آفرینش و طبیعت ارتباط خوبی داشته باشد. در صورتی که توانایی برقراری این ارتباطات را داشته باشیم با آرامش زندگی خواهیم کرد. در غیر این صورت، احساسی در ما پدید خواهد آمد به نام «احساس تنهایی» که بسیار ناامیدکننده و زجرآور است. افرادی وجود دارند که حتی در بین جمع هستند، اما احساس می‌کنند اگر مشکلی برایشان پیش بیاید کسی نیست که از آنها حمایت کند.

ویژگی افراد تنها چیست؟ و تنها نبودن چه آثاری دارد؟

کسی که نتواند با دیگران رابطه برقرار کند، تنهاست. داشتن رابطه مناسب، سازنده و اثربخش با دیگران تضمین می‌کند که ما مورد حمایت اجتماعی واقع شویم. در ارتباط، قاعده‌ای داریم با این عنوان که «هر چه بکارید، درو خواهید کرد.» معنایش آن است که با هر کسی که از بامداد تا شامگاه در ارتباط هستیم رابطه خوبی داشته باشیم. طبیعی است که آنها هم با ما ارتباط خوبی خواهند داشت. به بیانی، ارتباط یک جاده دوطرفه است.

امروزه با این که وسایل ارتباط جمعی گسترش پیدا کرده‌، اما خیلی‌ها معتقدند مردم از هم دور شده‌اند. این دیدگاه را قبول دارید؟

بله درست است. متأسفانه امروزه و در عصر ارتباطات، سطح رابطه انسان‌ها نسبت به گذشته کمرنگ‌تر و دستشان خالی‌تر شده است. شبکه‌های اجتماعی بر خلاف فوایدی که دارند، به جای آن که رابطه ما را با دیگر افراد اجتماع بهتر و انسان‌ها را به هم نزدیک‌تر کنند، فاصله‌ها را بیشتر کرده‌اند. رشد و گسترش شبکه‌های اجتماعی باعث شده ما با افرادی که در نقاط دوردست جهان هستند ارتباط داشته باشیم ولی از افرادی که با هم در یک واحد آپارتمانی زندگی می‌کنیم، بی‌خبر باشیم.

این مساله روی ارتباط اعضای خانواده‌ها هم مؤثر بوده است؟

همین طور است. اگر به گذشته برگردیم، می‌بینیم خانواده نقش برجسته‌ای در تربیت و آموزش فرزندان داشت. بین افراد خانواده تعامل وجود داشت. ارتباط وجود داشت. افراد خانواده از غم و شادی یکدیگر باخبر بوده و وقت مشترک داشتند و با هم‌صحبت می‌کردند. متأسفانه از گذشته تابه‌حال، در یک مرحله روابط دایره‌ای اعضای خانواده‌ها به رابطه‌ای مستطیلی تبدیل‌شده و امروزه دیگر این رابطه مستطیلی هم از بین رفته است. در برخی خانواده‌ها، اعضا، همخانه هستند. به این معنا که با هم زندگی نمی‌کنند. با هم زندگی کردن مستلزم اطلاع از احوال، مسائل و مشکلات همدیگر است.

به نظر شما تضعیف نقش خانواده می‌تواند به روابط اجتماعی خانواده‌ها با یکدیگر آسیب بزند؟

مساله همین‌جاست. وقتی روابط اعضای خانواده ضعیف باشد، روابط با همسایه‌ها هم رفته‌رفته کم می‌شود. البته دلایل دیگری هم دارد؛ مانند تغییر سبک زندگی. به عبارتی، در گذشته سبک زندگی‌ها به صورتی بود که همسایه‌ها با همدیگر ارتباط و صله‌رحم و دید و بازدید داشتند. افراد به یکدیگر کمک می‌کردند. اگر مشکل اقتصادی، عاطفی، روحی - روانی برای شخص یا خانواده‌ای پیش می‌آمد، همسایه‌ها به‌صورت خودجوش به او کمک می‌کردند. گاهی همسایه از برادر و خواهر نزدیک‌تر بود، اما امروزه بخصوص در آپارتمان‌ها افراد هیچ‌گونه اطلاعاتی از هم ندارند. همه این مسائل در حالی است که ما غنی‌ترین آموزه‌های دینی را درباره لزوم ارتباط با همسایه و اجتماع داریم.

علت این قضیه چیست؟

بنده ریشه این مشکل را مربوط به نظام آموزشی‌ای که بخصوص در مدارس و دانشگاه‌های ما حاکم است، می‌دانم. نظام آموزشی حاکم در مدارس ما افراد را به‌سوی فردگرایی سوق می‌دهد. به جای آن که رفاقت محور باشد، رقابت محور است. پیامد چنین روشی خودخواه و خودمحور شدن افراد است. انسان‌ها اگر بخواهند پیشرفت کنند باید بدانند پیشرفت در یک جامعه اَمنی که بین افرادش تعامل وجود داشته باشد به دست می‌آید. من زمانی می‌توانم احساس خوشبختی، آسایش و آرامش داشته باشم که دیگران هم خوشبخت، آرام و در رفاه باشند.

دریافت کننده :سولماز ظریفی/ انتشار دهنده : زهره حاجیان

704/700

کد خبر: 740280

وب گردی

وب گردی