معتاد بهبودیافته ارزش اعتماد کردن دارد

در کارخانه دو طبقه رویال آسایش، مرتضی پیری راهنمایی‌مان می‌کرد. بارها با ما از پله‌ها بالا و پایین آمد، در حیاط چرخ زد، در سالن خیاطی و آهنگری ایستاد و موبه‌مو به سوال‌هایمان پاسخ داد. از دربه‌دری‌هایش، آوارگی‌هایش، مردن‌ها و زنده شدن‌هایش. مرتضی از روی شناسنامه 45 ساله است ولی خودش فقط به همین پنج سال پاکی‌اش می‌نازد، به تولد دوباره‌اش، به هر روز عمرش که از دوران خماری و نشئگی بیشتر فاصله می‌گیرد.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از جام جم آنلاین ،

می‌دانم بهبودیافته‌ها روزهای پاکی‌شان را می‌شمارند، چند روز است که پاک شده‌اید؟

پنج سال و 70 روز .

هر روز حسابش را دارید؟

بله، ما هرروز پاکی‌مان را می‌شماریم.

از چند سالگی معتاد شدید؟

حدودا 17 سالم بود.

همان داستان رفیق بد؟

من شیطنت داشتم و اهل شلوغ‌بازی بودم، در کلاس همیشه دانش‌آموز پر سر و صدایی بودم. بالاخره هم با رفقایم دنبال اعتیاد رفتم. در نوجوانی آدم‌ها دو دسته می‌شوند یا دنبال راه درست می‌روند یا دنبال شیطنت و علافی، آینده هر دو گروه هم مشخص است.

حتما خانواده نصیحتتان می‌کردند؟

بله، همیشه می‌گفتند درس بخوان، دنبال آدم‌های ناباب نرو، اما کو گوش شنوا. سرکش بودن وگوش ندادن به حرف بزرگ‌تر بالاخره کار خودش را کرد، تاوان سختی هم دادم.

اهل چه موادی بودید؟

انواع و اقسام مواد، هرچه دستم می‌رسید، تریاک، شیشه، شیره، کراک، قرص، کوکائین، هروئین. فقط تزریق نکردم.

کارتن‌خواب هم بودید؟

بله، کارم از کارتن‌خوابی به بیابان‌خوابی هم رسیده بود.

از رفقایی که همزمان با هم مصرف مواد را شروع کردید، خبردارید؟

از بعضی‌هایشان بله. چند نفر‌شان کارتن‌خواب شده‌اند، یکسری‌شان مرده‌اند و عده‌ای هم پاک شده‌اند.

با آنها تماس دارید؟

دیگر نه چون وقتی آدم پاک می‌شود باید زمین بازی و یارِبازی را ترک کند.

چه شد که به سمت ترک رفتید؟

من نرفتم بلکه یکی از آشناها من را به کمپ برد.

یعنی دوست نداشتید ترک کنید؟

نه اصلا، من به مرحله‌ای رسیده بودم که مواد را می‌پرستیدم.

پس چرا پاک ماندید؟

بعد از 28 روزکه بدن سم‌زدایی می‌شود، وقتی دیدم پاک شده‌ام با خودم فکرکردم که اینطوری هم می‌شود زندگی کرد و زندگی فقط مصرف مواد نیست. من همیشه می‌گویم معتاد، قدرت تصمیم‌گیری ندارد و باید هلش داد.

یعنی با ترک و کمپ اجباری موافقید؟

این‌که دولت فقط معتادان را در کمپی جمع کند و دور از مواد نگهشان دارد کافی نیست، بلکه حمایت‌های بعدی مهم است. اینجا آقای ثقفی هیچ معتادی را ول نمی‌کند.

ترک سخت بود؟

خیلی زیاد، وسوسه مواد هنوز هم با من است و فکرکنم تا آخرین نفس همراهم باشد.

منظورتان میل به تکرار لذت‌های گذشته است؟

با این‌که می‌دانم آخر اعتیاد چیزی جز بدبختی، بدنامی، دربه‌دری و فلاکت نیست، ولی آن لذت‌های کاذب گاهی وسوسه‌ام می‌کند.

با این وسوسه چطور مقابله می‌کنید؟

در کارخانه، کلاس‌هایی داریم که برای مقابله با همین وسوسه‌هاست. آنجا همه ما حرف دلمان را می‌زنیم و تجربه‌ها و افکارمان را به اشتراک می‌گذاریم. وقتی مثلا می‌گوییم امروز هوس مصرف مواد به سرم زده تخلیه می‌شویم و دیگر سراغ مواد نمی‌رویم .

سال‌هایی که مصرف‌کننده بودید خرج مواد را از کجا می‌آوردید؟

از خودِ مواد، هم می‌فروختم و هم می‌کشیدم.

درآمدش چطور بود؟

خیلی خوب، معمولا تا روزی دو کیلو مواد می‌فروختم .

خوب هم خرج می‌کردید؟

حسابی، بعضی روزها می‌شد که تا یک میلیون تومان هم خرج مواد می‌کردم.

زندان هم رفته‌اید؟

خیلی زیاد.

در زندان ترک نکردید؟

نه، علاقه‌ای به ترک نداشتم. من یک بار معتاد شدم و یک بار هم ترک کردم.

این همه زندان رفتن قدرت تغییر شما را نداشت؟

نه، چون خودم نمی‌خواستم .

پس شانس آوردید که یکباره متحول شدید؟

بله، بعد از پاکی یک سال در همان کمپ مشغول به کارشدم، اما کم‌کم به این نتیجه رسیدم بهتراست دنبال شغلی باشم که به من لطمه نزند چون از پاکی لذت می‌بردم، تا این‌که با این مجموعه آشنا شدم .

فکر می‌کنید معتاد بهبودیافته ارزش اعتماد کردن دارد؟

صددرصد دارد.آدم‌هایی که سابقه مصرف مواد دارند خصلتی دارند که اگر کسی به آنها خوبی کند، در حقش نامردی نمی‌کنند.

دریافت کننده :سولماز ظریفی/ انتشار دهنده : زهره حاجیان

704/700

کد خبر: 744754

وب گردی

وب گردی