او رسالتش را انجام داد،آیت الله مردم، هاشمى را می گویم

احسان افخمی، فعال رسانه ای

شاید براى آنها که با مشى او غریبه اند تحلیل هاشمى سال ١٣٥٧ با هاشمى سال ١٣٩٥ بسیار سخت و دشوار به نظر آید ولى آنها که او را درک کرده اند می دانند آیت الله از استاد و مراد خویش به خوبى آموخته بود که جایگاهش همیشه در خواستگاه مردم باشد درست در برابر قدرت، او کلام نافذ، چهره دوست داشتنى و قدرت کاریزماتیکش را چنین بدست آورده بود.

هاشمی هنرمندانه با هم افزایى جریانات مردمى و هدایت آنها به آنجا که مصلحت ملى می دانست ساختار سیاسى کشور را شکل می داد. نتیجه این مدیریت هر چند در مواردى اسباب زحمت اش را فراهم کرد اما بصورت کلى تصویرى شفاف، مشروع و مقبول از جمهورى اسلامى را در برابر دیدگان جهانیان قرار می داد. این ها براى او ناچیز می نمود(هرچند براى مخالفانش هراس انگیز بود). چرا که رجال الهى براى خود رسالتى قائلند و آن همانا تعالى انسان ها و جامعه انسانى است. و البته تا حصول این مطلوب به آرامش دست نخواهند یافت. اینگونه بود که آیت الله در این سال‌هاى آخر عمر در نقش یک مصلح اجتماعى ظاهر شد و در این راه آگاهانه دست از همه تعلقات دنیایى فرو شست و دردمندانه همه تلخى ها و ناملایمت هاى اصحاب قدرت را پذیرا شد.

براستى او دوبار انقلاب کرد. یک بار با پیر مراد و فرزانه اش انقلابى بر علیه طاغوتى که راه هرگونه اصلاح را بسته بود و بار دیگر با آموزه‌هاى همان پیر مراد و فرزانه اش انقلابى بر علیه انحصارطلبانى که با فریب افکار عمومى و پوشش مذهبى بر نهادهاى مدنى چنگ انداخت اند تا مناسباتى را مجدد بازسازى نمایند که انقلاب اسلامى و مبارزات مردم ایران بر علیه همان مناسبات ناهنجار و طاغوتى شکل گرفته بود. اینجا بود که آیت الله دیگر سکوت را جایز ندانست و علیرغم تحمیل هزینه هاى فراوان به خود، خانواده و اطرافیانش تا آخر ایستاد. خصوصا آنکه بنیانگذاران انحراف پرچمى جعلى با عنوان بازگشت به گفتمان هاى انقلاب اسلامى را برافراشته بودند و با شعارهاى دروغین احیاى آرمان‌هاى امام(ره) ناجوانمردانه به امام ستیزى و انحراف از گفتمان انقلاب اسلامى پرداختند. او بخوبى فهمید آن‌ها که با پوشش دولت بهار و زنده کردن گفتمان انقلاب اسلامى و استکبارستیزى آمده بودند هیچ عملکردى بجز خزان گفتمان انقلاب اسلامى و به زانو درآوردن نظام اسلامى در برابر مستکبرین جهانى نخواهند داشت و البته افسوس و دو صد افسوس که هشدارهایش شنیده نشد.

اما آنچه او را در چشم ملت ایران عزیزتر داشت این بود که همه این شدائد و سختى ها لحظه اى از عزم او براى همراهى و همنوائى با مردمش نکاست و این نقطه عطف زندگى آیت اللهِ مردم بود. پذیرش رسالت اصلاحگرایانه ى اجتماعى بر اساس روشنفکرى خاص هاشمى توسط مردم، هرچند گرفتن تریبون ها و عدم انتشار تصاویر و سخنان ایشان از رسانه هاى انحصارطلبان شدت گرفت اما عطش جامعه براى شنیدن سخنان و نوشیدن افکارش صد چندان شد. انتخابات اسفند ماه سال ١٣٩٤ مجلس شوراى اسلامى و مجلس خبرگان علاقه و اعتقاد وافر قاطبه ملت به هاشمى را تمام عیار به نمایش درآورد خیلى روشن تر از انتخابات ریاست جمهورى سال ١٣٩٢ و بسیار هوشمندانه تر.


هرچند فقدان چنین ابر مردى که در عبارات رهبر معظم انقلاب، روحانى مبارز، مجاهد نستوه، رفیق دیرین و تکیه گاه مطمئن انقلاب و ... نامیده شد، براى مردم و دوستداران ایران اسلامى سخت، ناگوار، سخت و غیرقابل جبران است، لیکن آنچه از جان کلام هاشمى در سال آخر عمر ایشان می توان فهمید در واقع نوعى رضایتمندى از تحقق بخشى از آمال این رجل الهى است. حقیقت این است که آیت الله احساس می کرد به رسالتش عمل کرده است. آنجا که از رشد جامعه و نایل شدن مردم به نوعى هوشمندى خاص سخن گفت و البته دریافت ایشان از تعالى مردمش کاملا صحیح و واقع بینانه بود و اینگونه شد که با فراغ بال و خیالى آسوده چشم از جهان فروبست و در میان سیلى از انبوه جمعیت دوستداران این مرز و بوم از طیف هاى مختلف تشییع شد و در جوار مرادش آرامشى ابدى یافت
آنچه امروز در فقدان این فقیه روشن ضمیر مردم دوست بر عهده ماست، پاسداشت دستاوردهاى رسالت اجتماعى آیت الله فقید است. ((توسعه و رشد جامعه هوشمند)) ممکن نیست الا با هوشیارى و مساعدت و همراهى نزدیکان و خانواده ایشان. امید اینکه این امر محقق گردد. به ویژه در این برهه زمانى که همان پرچمداران بهار انحرافى، احساس می‌کنند در فقدان آیت الله می توانند دوباره قد علم کنند. گویى که بیشه را از شیر خالى دیده اند. همان ها که اکنون همدیگر را دلقک هاى بهارى نامیده اند و البته چه نام با مسمایى براى خود برگزیده اند. هر چند در برابر سوابق مشعشع کاندیداى مطرح شده شان بسى لاپوشانى هاى مگوى بهارى هم بخرج داده اند.
اما زهى خیال باطل

کد خبر: 744858

وب گردی

وب گردی