خدایان و انسان علیه انسان
نشان دادن اینکه چقدر زنده بمانیم و جاودانه بشویم در ادبیات و هنر زیاد دیده میشود. انگار انسان همیشه دلش میخواهد زنده باشد. اتفاقی که در نمایش «سیزیف و کمدی مرگ» اتفاق میافتد. این نمایش براساس نمایشنامه «سیزیف و مرگ» نوشته روبر مرل است که احمد شاملو ترجمه کرده است.
همیشه شوخی کردن با مرگ مساله جالبی است. مثلا وودی آلن را ببینید که در نمایشنامه «مرگ در میزند» به سراغ همین سوژه رفته و با مرگ وارد شوخی میشود و او را فریب میدهد. همین اتفاق هم در این نمایش رخ میدهد. اینبار در قالب جنگی که بین خدایان و انسان در یونان باستان وجود دارد. علی ضیایی و مسعود روستا بهعنوان کارگردانهای این نمایش سعی کردهاند این جنگ را با کمدی همراه کنند. کمدیای که در طول نمایش حضور جدیای دارد و تماشاگر را تا انتها روی صندلی تماشاخانه باران نگه میدارد. اما چیزی که در این کمدی به چشم میخورد همخوان نبودن جنس بازیهاست. کمدیای که خدایان ایجاد میکنند و کمدیای که انسانهای این نمایش خلق میکنند. دو صورت مجزا است که وقتی در کنار هم قرار میگیرد کار را از یکدست بودن خارج میکند. کمدی غلوآمیز خدایان و حرکات درشت خدایان ربط منطقیای با کمدی ریز و دستبهعصایی که در انسانهای این نمایش وجود دارد سنخیت ندارد. شاید کارگردانهای این نمایش میخواستهاند تفاوت این دو فضا را با هم نشان دهند و دقیقا عمدی در این کار وجود داشته اما فکر میکنم این نکته را فراموش کردهاند که همخوان کردن این فضاها هم یکی از وظایف اصلی کارگردان است. در کنار سوژهای که این کارگردانها برای نمایششان انتخاب کردهاند شاید بهترین وجه کار همین کمدی باشد. کمدی ریز و ظریفی که حداقل از سوی یکی از بازیگران این نمایش ایجاد میشود. کورینس یکی از شخصیتهای نمایش است که به یاری خدایان میرود تا سیزیف را شکست دهند. سیزیفی که در یک اقدام مرگ را فریب میدهد و قلم او را بر میدارد و کار میکند تا میراها نامیرا شوند. اما در این میان رفتار نامیراهاست که قابل توجه است و خودشان دست به دست خدایان میدهند و دوباره به میرا شدن خودشان کمک میکنند و این تضاد شکل میگیرد که انسانی که میل به جاودانگی دارد چندان هم نمیتواند این جاودانگی را تاب بیاورد و علیه خودش طغیان میکند. اما نکتهای که در این نمایش به چشم میخورد سیری است که طی میشود. شاید به دلیل کمبود زمان برخی نقاط ربط داستان از دست میرود. زمانی که باید صرف شود تا زن سیزیف راضی شود تا قلم مرگ را از سیزیف بردارد چندان منطقی به نظر نمیرسد. اما اگر میخواهید نمایشی را برای دیدن انتخاب کنید «سیزیف و کمدی مرگ» گزینهای است که میشود به آن توجه کرد. کمدیای که مفهومی انسانی را مطرح میکند و سعی میکند تا شوخی و جدی مسالهای بشری را طرح کند. این نمایش این روزها در تماشاخانه باران و در ساعت 18:30 به روی صحنه میرود.
* نویسنده: بهاءالدین مرشدی