د. ليلى نقولا الرحباني در الثبات نوشت:سرو صدای عرصه های رسانه ای و بین المللی در خصوص 2 بند مقررات صادر شده درکنفرانس سران پیمان آتلانتیک شمالی درآمده است. دو بندی که شامل  بحران اوکراین و مقابله با خطر تروریسم دولت اسلامی شام و عراق موسوم به "داعش" می شود.

به گزارش ایسکا نیوز، الرحباني  می نویسد: در خصوص مبارزه با تروریسم، "باراک اوباما" رئیس جمهور امریکا عنوان کرد که داعش و دولت "بشار اسد" رئیس جمهور سوریه  از "معارضان میانه رو" سوریه که هم با داعش و دولت اسد مبارزه می کنند، برتری نظامی و تجهیزاتی دارند و از کشورهای عربی هم پیمان خواستار مخالفت با "تفکر تروریستی" شد که داعش آن را مطرح می کند و کشورهای عربی سنی مذهب را به پیوستن به ائتلاف مبارزه با تروریسم فرا خواند.

عملا از زمان سقوط اتحاد شوروی تا به امروز، پیمان آتلانتیک شمالی به دنبال فرمولی برای ادامه ماموریتش است چرا که سوالات چندی پیرامون بقای آن پس از نفی خطر امنیتی مطرح شده است. پیمان ناتو به منظور حمایت از منافع کشورهای غربی و تأمین امنیت آنها در مقابله با چالش ها و خطر شوروی تاسیس شد. این پیمان در دهه نود در یوگسلاوی سابق دخالت نظامی کرد و به بهانه "بشر دوستی" خارج از چارچوب مشروعیت بین المللی حملات گسترده ای را به کوزوو آغاز کرد و به محض حملات تروریستی به مقر تجارت جهانی در نیویورک پس از 11 سپتامبر، امریکا به کمک ناتو حملات گسترده ای را به افغانستان به بهانه گرفتن انتقام از القاعده که متهم به این حملات شده بود، آغاز و پس از آن به بهانه حمایت از شهروندان از چنگال ظلم نظام قذافی دخالت نظامی خود را در این کشور شروع کرد.

همه این حوادث ما را بر این می دارد تا بگوییم که امریکا تا زمانی که از پیمان ناتو برای توجیه دخالت های نظامی خود در جهان کمک می گیرد، این اقدام برای آن نوعی مشروعیت برای سرپوش گذاشتن بر دخالت هایش در سایر کشورها ایجاد می کند و امروز اعضای پیمان ناتو در کنار امریکا این بار به بهانه مبارزه با گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق به این کشورها حمله می کنند.اما سوال این است که آیا واقعا هدف امریکا مبارزه با داعش و نابود کردن آن است؟

نمی توان به صراحت و با قطعیت گفت که اقدامات امریکا در خصوص مبارزه با تروریسم فریب افکار عمومی است یا واقعیتی عملی است اما از تحولات اخیر می توان اینگونه تحلیل کرد:

یک: امریکا و پیمان ناتو به یک دشمن نیاز دارند؛ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فضایی از بی اعتمادی بر سیاست خارجه امریکا سیطره یافت؛ به همین دلیل، امریکا برای توجیه دخالت های خود در جهان و اعمال سیاست های توسعه طلبانه اش نیاز به "ایجاد یک دشمن" داشت اما امروز پس از اعلام موفقیت امریکا در نابودی القاعده در جهان به دنبال کشته شدن بن لادن امریکا چاره ای جز ایجاد یک دشمن جدید و بزرگ نمایی آن به منظور دخالت نظامی، سیاسی و اقتصادی در امور سایر کشورهای جهان به بهانه مبارزه با تروریسم ندارد.

دو: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازارهای سلاح امریکا کساد شد. طی دهه گذشته از زمان اشغال عراق از سال 2003 و پس از بزرگ نمایی خطر ایران، کشورهای حاشیه خلیج فارس برای خرید سلاح امریکا میلیون ها دلار با آن قرار داد بستند اما امروز پس از عادی سازی روابط با ایرانی ها امریکا به بازارهای جدید برای فروش اسلحه خود نیاز دارد به همین دلیل چاره ای جز بزرگ نمایی خطر روسیه و داعش ندارد.

در خصوص خطر روسیه، امریکا سعی در سوق دادن اروپایی ها به خرید موشک های ساخت امریکا و ازجمله کلاهک های هسته ای برای حفظ جانشان از خطر روسیه دارد اما در خصوص خطرگروه تروریستی داعش اینگونه به نظر می رسد که اوباما کشورهای عربی به ویژه سنی های حوزه خلیج فارس را به پیوستن به ائتلاف ضد تروریسم فراخوانده که یکی از بندهای آن خرید سلاح امریکا برای مبارزه با داعش است.

در نتیجه با توجه به تحولات اخیر مبنی بر خروج دولت سوریه از ائتلاف بین المللی مبارزه با تروریسم، می توان گفت که این معرکه مدت زمان زیادی به طول خواهد انجامید. همه می دانند که آنچه اوباما "معارضان میانه رو" می نامد در حقیقت وجود خارجی ندارد و اروپایی ها نیز به خوبی می دانند که چاره ای جز همکاری با دولت سوریه برای حمایت از امنیتشان ندارند. این چنین به نظر می رسد که طولانی کردن مدت مبارزه با تروریسم مطلوب امریکا و اروپا است. امریکایی ها از این حملات برای توجیه دخالت هایشان استفاده می کنند و اروپایی ها می توانند به دو هدف دست یابند: ادامه خرید نفت به سرقت رفته و استفاده مادی هنگفت از آن و ادامه معرکه ها در منطقه تا نابودی تروریست ها و اطمینان از عدم بازگشت آنها به اروپا در صورت شکست این گروه های تروریستی.
کد خبر: 80005

وب گردی

وب گردی