بیژن عبدالکریمی، پژوهشگر و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی، درباره چرایی خوانش آثار کلاسیک برای نویسندگان در گفت وگو با ایسکانیوز بیان کرد: هر اثر کلاسیک در یک شرایط تاریخی شکل گرفته و هر اثر کلاسیک وجهی وجود دارد که آن را جاودانه و ماندگار کرده است.
وی افزود: تفکر تنها با برقرار کردن نسبت خود با حقیقت توانسته، به اشکال گوناگون در آثار کلاسیک آشکار شود. به این معنی که آثار کلاسیک صرفاً آثار مولفان و نویسندگان نیست بلکه حقیقت، خودش را در این آثار آشکار میکند و نویسندگان و مولفان بزرگی مانند فردوسی، حافظ، مولانا و... سخنگویان آن حقیقت هستند. به این معنا که حقیقت از لسان متفکران، هنرمندان، شاعران بزرگ به حرکت در آمده و تفکر صرفا در همنشینی با این حقیقت و گوش سپردن به آن شکل می گیرد در صورتی که با وراجی، پرحرفی، با خودنمایی و با حضور در رسانه شکل نمیگیرد.
وی ابراز کرد: اگر ما با سرشت تفکر آشنا باشیم پی میبریم که تفکر در خلاء صورت نمیگیرد بلکه تفکر همواره در سایه تفکر شکل می گیرد. ما همواره در یک سنت تاریخی میاندیشیم و به کمک تفکر پیشینیان میتوانیم بیاندیشیم. جامعه مآثر و دارای میراث تاریخی با خودش ارتباط دارد. هر فرهنگ و تمدنی که با مآثر و میراث تاریخی فرهنگی خودش ارتباط داشته باشد؛ آن فرهنگ و تمدن زنده است.
عبدالکریمی خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز بخش عظیمی از جهان (غیر از تمدن غربی) از جمله جوامع مسلمان و علیالخصوص ما ایرانیان پیوندی با میراث تاریخی، فرهنگی و آثار کلاسیکمان، نداریم لذا در یک برهوت میخواهیم بیاندیشیم و در برهوت، اندیشه شکل نمی گیرد.
این فیلسوف خاطرنشان کرد: تفکر حاصل هم سخنی با آن حقیقتی است که خودش را در آثار جاودان به نحوی آشکار میکند و ما از طریق آثار بزرگ و فاخر فرهنگ بشری میتوانیم به حقیقت دست پیدا کنیم و با همنشینی و تقرب به این حقیقت در واقع صلاحیت آمادگی بشر و ظهور تفکر را در خود پیدا کنیم.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: آثار کلاسیک در مبحث وجود شناسانه نه تنها برای مطالعات روانشناسی، بلکه در جهت قرب به این حقیقت که می تواند انسان را به آرامش، شادمانی، سرور و معنا برساند، بسیار خاصیت درمانی دارند.
502