تهران-ایسکانیوز: افغانستان یکی از کشورهای است که با نمایش " شیری که نوشتن نمی دانست" نوشته  مارتین بالت شایتدر بخش بین الملل پانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهران-مبارک شرکت کرده است. این نمایش روز قبل در تالار هنر به روی صحنه رفت. عبدالحق حق جو کارگردان این نمایش در گفتگویی با ایسکانیوز به تحلیل تئاتر افغانستان پرداخته است.

ضمن معرفی خودتان از سابقه فعالیتتان در تئاتر بگویید؟

عبدالحق حق جو هستم فارغ التحصیل تئاتر  دانشکده هنرهای زیبای افعانستان که البته تحصیلات من به دانشکده هنرهای زیبای افغانستان منتهی نمی شود و در اروپا و در کشور آلمان به ادامه تحصیل در رشته تئاتر پرداخته ام و مدتی در دانشکده های آنجا تدریس کرده ام و در انگلستان نیز در چند اثر نمایشی ایفای نقش کرده ام.

درباره نمایش "شیری که نوشتن نمی دانست" کمی توضیح دهید؟

نمایشنامه "شیری که نوشتن نمی دانست" ترجمه ای از یک اثر آلمانی است و به زندگی شیری می پردازد که خواندن و نوشتن نمی داند و این موضوع از برهه ای به بعد برای او غیر قابل تحمل می شود.

با توجه به اینکه افغانستان از فرهنگی غنی برخوردار است و مملو از افسانه ها و قصه های عامیانه است چرا به سراغ نمایشنامه ای غربی رفتید و فرهنگ و افسانه های کشور خودتان را نادیده گرفتید؟

نمایشی که امروز دیدید یک اثر فرمایشی است و زمانی که شما یک نمایش فرمایشی یا به قول ایرانی ها یک اثر سفارشی را به روی صحنه می برید ناچارید بسیاری از ایده های خلاقانه خود را نادیده بگیرید و از آنها بگذرید.

چرا با یک نمایش سفارشی در جشنواره شرکت کردید و این نمایش را به سفارش چه کسی و یا چه کسانی به جشنواره آوردید؟

موسسه ای آلمانی در افغانستان وجود دارد که به فعالیتهای هنری و فرهنگی مردم آنجا کمکهای مادی و معنوی می کند و سعی دارد به روشهای مختلف هنر نیمه جان افغانستان را زنده نگه دارد اما در قبال این حمایت از هنرمندان توقعاتی دارد و همین توقعات باعث می شود حاصل این همکاری به تولید اثری سفارشی منتهی شود. نمایش "شیری که نوشتن نمی دانست" حاصل همکاری گروه پرواز با این موسسه است. این موسسه کتابی با تیراژ 5000 هزار جلد منتشر کرده بود و قصد داشت با پخش رایگان این کتاب در ولایتهای مختلف افغانستان به ترویج فرهنگ بپردازد . این کتاب که با مضمونی کودکانه و برای این رده سنی چاپ شده بود نوشته مارتین بالت شایت است و "شیری که نوشتن نمی دانست" نام دارد و قصه آن همانی است که در نمایش ما وجود دارد. ماجرا از این قرار بود که این موسسه برای سهولت در امر پخش کتابهای چاپ شده از من خواست تا این داستان را به نمایشنامه تبدیل کنم و ضمن اجرا در ولایتهای مختلف افغانستان کتابهای چاپ شده را بدست کودکان برسانم. پس از گفتگو با مسئولان موسسه آلمانی قراردادی بین ما منعقد شد و من و اعضای گروه نمایش را تمرین کردیم و با شروط و تبصره هایی که در قرارداد آمده بود این نمایش را به روی صحنه بردیم و البته در قبال این کار پول خوبی دریافت کردیم.

تمرینات این نمایش چقدر طول کشید و با چه مشکلاتی روبرو بودید و این اثر را در چه شهرهایی به روی صحنه بردید؟

تمرینات این نمایش 3 هفته طول کشید و تنها مسئله ای که وقت من و گروه نمایشی "پرواز" را گرفت طراحی صحنه این نمایش بود؛ چراکه طبق خواسته کارفرما باید صحنه را شبیه کتاب طراحی می کردیم و نتیجه همان شد که روی صحنه دیدید، کتابی فانتزی و بزرگ که توسط بازیگران روی صحنه ورق می خورد و مخاطب با نقاشی های مختلفی روبرو می شود. پس از آماده شدن، این نمایش را در مدرسه ها، مکتب ها و پرورشگاه های شهر بلخ، مزار شریف و هرات به صحنه بردیم و کتابها را توزیع کردیم.

اگر انتخاب با خودتان بود چه نمایشنامه ای را برای اجرا در جشنواره انتخاب می کردید؟

اگر شرایط مساعدت تر بود به سراغ قصه ها و متلهای کشور خودم می رفتم. البته پیش از آنکه نمایشنامه فعلی را برای اجرا انتخاب کنم قصد داشتم با نمایش "بزک چینی" به جشنواره تئاتر عروسکی بیایم که متأسفانه این امر میسر نشد.

قصه نمایش "بزک چینی" چه بود؟

قصه "بزک چینی" قصه "شنگول و منگول" ایرانی هاست و تنها نامش متفاوت است.

چرا با این نمایش به جشنواره نیامدید؟

این نمایش را سال پیش در جشنواره تئاتر عروسکی خراسان جنوبی به روی صحنه بردم و همین اتفاق باعث شد مسئولان جشنواره با حضور این نمایش در جشنواره فعلی مخالفت کنند.

با توجه به این که "شیری که نوشتن نمی دانست" را اثری سفارشی می دانید این کار چقدر برای شما قابل دفاع است؟

با وجود سفارشی بودن این نمایش سعی کرده ام اثر قابل دفاعی را به روی صحنه ببرم هرچند همکاری با اهالی تئاتر افغانستان مشکل تر از آن است که تصور کنید.

چرا همکاری با هنرمندان افغانستان مشکل است؟

واقعیت این است که هنرمندان تئاتر افغانستان به دلیل شرایط بد سیاسی و اجتماعی آن منطقه از سواد بالایی برخوردار نیستد و به آن شکل مطلوب آموزش ندیده اند. همین موضوع باعث می شود به عنوان کارگردان سطح توقعم را پایین بیاورم و بر اساس پتانسیل و توان گروه به کیفیت کار بیاندیشم. به طور مثال نمی توانم توقع داشته باشم که یک عروسک گردان افغانی بدون هرگونه سابقه جدی در این عرصه مانند یک عروسک گردان آلمانی حرفه ای عمل کند.

با توجه به سابقه فعالیتتان و با توجه به اینکه فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای افغانستان هستید تئاتر این کشور را چگونه تحلیل می کنید؟

اگر کمی به گذشته برگردیم متوجه خواهیم شد که تئاتر در افغانستان با فراز و فرودهای عجیبی روبرو بوده است و علت این فراز و فرود اوضاع سیاسی کشور افغانستان است. هرگاه اشخاص سیاسی به هنر نگاه ویژه داشته اند تئاتر نیز از وضعیت خوبی برخوردار بوده است.

دوران طلایی تئاتر افغانستان چه زمانی بوده است؟

تئاتر افغانستان در دوران شاه امان الله بسیار رونق داشته است و این موضوع به 90 سال پیش باز می گردد.

کمی درباره شاه امان الله و آن دوران بخصوص توضیح دهید؟

شاه امان الله کسی بود که استقلال را به افغانستان بازگرداند و توانست این کشور را از زیر سیطره انگلستان بیرون آورد. گذشته از آن شخصیتی با سواد و روشنفکر بود و به هنر نیز ارادتی خاص داشت و ارادت و علاقه ایشان ایجاب کرده بود تئاتر آن دوران در رأس برنامه های هنری کشور قرار گیرد.

پس از آن دوران تئاتر به چه سمت و سویی رفت؟

متأسفانه دولتهای پس از شاه امان الله نسبت به تئاتر بی اهمیت بودند و خیلی در ارتقاء این هنر تلاش نکرده اند اما هیچ دولتی مانند طالبان به تخریب فرهنگ و هنر افغانستان دامن نزده است. در دوران طالبان هر آنچه وجود داشت از بین رفت و فرهنگ و هنر افغانستان نابود شد و تلاشهای انجام شده طی آن سالهای طولانی بی نتیجه ماند و هرآنچه هنرمندان آن سرزمین رشته بودند پنبه شد.

با پایان یافتن دوران قدرت نمایی طالبان، تئاتر چه روندی را طی کرد؟

بعد از دوران حکومت طالبان به هنر اهمیت بیشتری داده شد و اغلب کشورهای دنیا نیز مایل بودند به فرهنگ و هنر افغانستان کمک کنند اما یکی از کشورهایی که واقعأ به تئاتر افغانستان کمک کرد آلمان است و موسسه فرهنگی هنری آلمانی ساکن در افغانستان با همین نیت به فعالیت خود ادامه می دهد. در این دوران هنرمندان عرصه های مختلف از لحاظ مادی و معنوی تشویق شدند و امیدوارانه فعالیتهای هنری خود را آغاز کردند اما متأسفانه در دوسال اخیر تئاتر افغانستان مجددأ حرکتی رو به عقب داشته است.

دلیل این رکود مجدد چیست؟

این وضعیت یک دلیل عمده دارد و آن حضور آمریکایی ها در افغانستان است . حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان باعث نگرانی مردم این سرزمین شده است چراکه اهالی این سرزمین معتقدند حضور آمریکایی ها بر هنر و فرهنگ آنها تأثیر خواهد گذاشت و همین موضوع بلاتکلیفی عجیبی در تصمیم مردم و مسئولان ایجاد کرده است. عده ای از جنگ دوباره می ترسیدند و عده ای از اشغال همیشگی افغانستان توسط آمریکا در هراسند. همین بلاتکلیفی باعث شده است هنرمندان و دولتمردان در تصمیمات خود تعلل کنند یا پروژه های نیمه تمام هنری و فرهنگی کشور را به سرانجام نرسانند.

به نظر شما در صورت برقراری آرامش توسط نیروهای آمریکایی بازهم این بلاتکلیفی وجود خواهد داشت؟

واقعیت این است که مردم افغانستان به صلح اعتقادی ندارند و صلح در افغاستان تنها یک شعار است. به نظر من حتی اگر امریکا در افغانستان صلح برقرار کند بر اساس سیاستهای خودش این کار را می کند و مطمئنأ این صلح و آرامش خیلی به نفع افغانستان نیست. افغانستان زمانی به آرامش واقعی خواهد رسید که استقلالش را بدست بیاورد و تنها آن زمان است که می توان برای هنر و تئاتر این کشور برنامه ریزی کرد.

زنان در تئاتر افغانستان چه جایگاهی دارند؟

زنان در تئاتر افغانستان آزادی های بسیاری دارند. شما در ایران روی صحنه نمی توانید ارتباط نزدیکی با یک خانم داشته باشید و در این زمینه با محدودیتهایی مواجه هستید را  اما در افغانستان این آزادی وجود دارد و اگر چنین اتفاقی نیفتد دلیلش ممیزی نیست و به نگاه اعتقادی افراد باز می گردد و نکته قابل توجه این است که در سالهای اخیر دانشکده هنرهای زیبای افغانستان پذیرای دختران و زنان بسیاری بوده است و خانواده ها با افتخار فرزندانشان را به تحصیل در رشته هنر ترغیب می کنند.

با توجه به اینکه در جشنواره های مختلفی شرکت کرده اید جشنواره تئاتر عروسکی تهران مبارک را در چه سطحی می بینید؟

اگر بخواهم این جشنواره را با یک جشنواره ایرانی مقایسه کنم باید بگویم سطح کیفی این جشنواره از جشنواره ای که در خراسان جنوبی برگزار شد بالا تر است. اما عوامل آن جشنواره از لحاظ اخلاقی به عوامل این جشنواره ارجحیت دارند. برخوردهایی که مردم تهران با مهاجرین افغان و همچنین عوامل گروه دارند بسیار نا مناسب و توهین آمیز است.

از میان آثار ایرانی که در جشنواره شرکت کردند کدام نمایش را می پسندید؟

تا کنون دو اثر نمایشی را دیده ام و به نظرم نمایش ناگهان کفتری پرید هم سطح آثاری است که در اروپا دیده ام.

در دوره های بعدی این جشنواره شرکت خواهید کرد؟

قطعأ تلاشم را می کنم تا با اثری بهتر در این جشنواره شرکت کنم و  امیدوار این اتفاق بیفتد.

نمابش "شیری که نوشتن نمی دانست" نوشته مارتین بالت شایت با ترجمه علی ذوالقدری ها و به کارگردانی عبدالحق حق جو، علاوه بر حضور در بخش صحنه ای جشنواره در بخش فضای باز  نیز اجرا شده است.  این نمایش حاصل تلاش گروه نمایشی "پرواز" است که با هدف شرکت در پانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی از افغانستان به ایران آمده اند .
کد خبر: 81965

وب گردی

وب گردی