ناگفته های زندگی مریم میرزاخانی از زبان استادش/از دانش آموزی تا دوری از حاشیه و جنجال

بیژن ظهوری زنگنه استاد ریاضی دانشکده علوم ریاضی دانشگاه شریف و از اساتید مریم میرزاخانی ناگفته هایی از زندگی این نابغه ایرانی بازگو کرد.

به گزارش ایسکانیوز، مریم میرزاخانی متولد۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶، تهران، ریاضی‌دان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد بود. او در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های ۱۹۹۴ (هنگ‌کنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانش‌آموز ایرانی جایزه نمرهٔ کامل شد. وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت. سپس در سال ۱۹۹۹ کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مک‌مولن از برندگان مدال فیلدز گرفت.

میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه‌ای آنها» برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است. همچنین او نخستین زن و تنها ایرانی برنده مدال فیلدز بود. مریم میرزاخانی به همان اندازه که برای رسیدن به راه‌حل‌ معادلات سخت صبوری می‌کرد در بیماری صبور بود و 4 سال با سرطان سینه مبارزه کرد اما در المپیاد زندگی این سرطان بود که پیروز شد و سرانجام در ۲۴ تیر ۱۳۹۶ به زندگی‌اش پایان داد.

به همین بهانه با بیژن ظهوری زنگنه استاد ریاضی دانشکده علوم ریاضی دانشگاه شریف و از اساتید سابق مریم میرزاخانی گفت و گویی کردیم تا بیشتر با خلق و خو زندگی این نابغه ریاضی آشنا شویم.

*شما در چه زمانی و چه رشته ای استاد مریم میرزاخانی بودید؟

بنده در دو مقطع دانش آموزی و دانشجویی معلم و استاد ایشان بودم. در دوران دانش آموزی در مقطع دبیرستان در دوره های آموزشی آشنایی با ریاضیات که دانشگاه شریف برگزار می کرد و در دوران دانشجویی درس مطالعه انفرادی که از دروس کارشناسی بود استاد میرزاخانی بودم. این درس در مقطع فوق لیسانس تدریس می شد. در آن دوره مرحوم میرزاخانی این درس را در کلاس من گذراند.

*باتوجه به گفته شما که میرزاخانی در دوران دبیرستان هم شاگرد شما بوده، یادگیری میرزاخانی در آن دوران چگونه بود؟

در آن زمان این کلاس ها برای دانش آموزان با استعداد در دانشگاه شریف برگزار می شد و خوب ایشان هم با توجه به اینکه از هوش بالایی برخوردار بود، در این کلاس ها حضور داشت. خانم میرزاخانی به سرعت مطالب را یاد می گرفت و همیشه پاسخ درست به سوالات می داد به طوریکه توانست سه ساله دوره لیسانس را تمام کند.

*خاطره ای از دورانی که ایشان دانش آموز بودند در ذهنتان دارید؟

با توجه به اینکه دوران دبیرستان بود، روش تدریس من به این شکل بود که بیشتر سوال می کردم؛ خانم میرزاخانی پس از هر پرسش من بی درنگ پاسخ می داد و این موضوعی بود که جلب توجه می کرد.

*دوران دانشجویی او چطور بود؟

همانطور که عرض کردم میرزاخانی مقطع لیسانس خود را سه ساله به اتمام رساند. در طول این مقطع با استادان متفاوتی دروس را گذارند. در دوران دانشجویی هم استعداد او مشخص بود. درخاطرم هست مطالب سنگینی از لحاظ یادگیری وجود داشت که ایشان به راحتی از پس آن برمی آمد.

*خاطره ای از مریم میرزاخانی در دوران دانشجویی در یاد دارید؟

ایشان خیلی به‌دنبال مطرح شدن نبود؛ تقوای بالایی داشت و بر نفس اماره خود مسلط بود . دنبال حاشیه و جنجال نبود به همین دلیل بود که می توانست به راحتی به‌دنبال کارهای تحقیقی برود.

*بنظر شما اساتید در پرورش نخبگان چه نقشی دارند؟

از نظر من سیستم آموزشی خوب نقش موثری در این امر دارد. دانشگاه شریف سیستم آموزشی خوبی را اجرا کرده است. بنابراین در این سیستم فرد تاثیر کمی دارد.

*جوانان ما از سطح هوش بالایی برخوردارند، بنظر شما برای پرورش و شناسایی آنان چه کارهایی می توان انجام داد؟

از نظر من به یک سیستم آموزشی نیازمندیم که اجازه دهد افراد بر روی علایق خود کار کنند. نباید ارائه دروس در دانشگاه ها به صورت اجباری باشد. اینکه در دانشگاه تعداد دروس اجباری کمتر از دروس اختیاری باشد جوانان راحت تر می توانند بدنبال پرورش علایق و استعدادهای خود بروند . بعبارتی دیگر هرچه سیستم بسته تر باشد موجب جلوگیری از رشد افراد می شود. در دانشگاه شریف سیستمی که در آن زمان داشتیم و داریم بسیار مناسب است بطوریکه دو دانشجویی که دوره کارشناسی را تمام می کنند کاملا متفاوت هستند چراکه بر اساس علایق و توانایی خود از دروس دانشگاه استفاده می کند.

*بنظر شما این روشی که موفق بوده چرا در دانشگاه های دیگر اجرا نمی شود؟

متاسفانه سیستم موجود در دانشگاه ها سیستم بسته ای است، این سیستم به دانشجو اجبار می کند که چه چیزی را یاد بگیرد و اجازه تصمیم گیری به دانشجویان را نمی دهد.

برخی از اساتید و مدیران فکر میکنند که با سختگیری و ترساندن دانشجو نتیجه بهتری می بینند در صورتی که همواره شاهد آن بودیم که این سیستم اقتدارگرا به تحصیل نتیجه عکس داشته است. این روش موجب دلزدگی و تنفر دانشجو به درس می شود چراکه در یک محیط آزاد جوانان بهتر می توانند رشد کنند.

* چرا امثال مریم میرزاخانی و نوابغ ایرانی از کشور میروند؟

ما باید به افراد اختیار بدهیم افراد باید بروند و دنیا را ببینند این سفر بینش افراد را باز می کند حتی امثال سعدی و ابوریحان هم به سفرهای مختلف رفته و تحقیقات کرده اند. این موضوع باعث می شود افراد وسعت دید پیدا کنند و به تجربیات زیادی دست پیدا کنند. اما نکته مهم در اینجا توجه به این موضوع است که ما باید سیستمی داشته باشیم که بتوانیم نخبگان را جذب کنیم اولین کاری که باید بکنیم این است که به افرادی که مانده اند امکانات مناسب را در اختیارشان بگذاریم و وسایل رشد علمی و معیشتی آن ها را فراهم کنیم تا به ماندن تشویق شوند و افرادی را که رفته اند را نیز تشویق به بازگشت به کشور کنند.

*توصیفی در یک جمله...

میرزاخانی هیچ موقع سعی در خودنمایی نداشت. یک انسان موفق بود که انسانیت، اصالت و ایرانی بودن خود را حفظ کرد و همواره به ایرانی بودن و فرهنگ ایرانی مفتخر بود و از افتخارات ایرانی ها بود.

*خانواده ها چه نقشی در شکوفا کردن استعداد فرزندانشان دارند؟

متاسفانه یکی از مشکلاتی که ما در مسائل خانواده ها داریم چشم و هم چشمی است. خانواده ها سعی بر اعمال جبر برای ادامه تحصیل و انتخاب رشته بر فرزندان دارند که این بسیار تخریب گر است.

از نظر من فرزندان باید با توجه به علاقه شخصی تصمیم بگیرند که در چه رشته ای می خواهند درس بخوانند.

مدارس باید محلی برای پرورش ، آموزش و آرامش باشد. ولی متاسفانه در ایران فرزندان ما مجبور هستند در زمان کنکور انتخاب رشته کنند و انعطاف پذیری برای تغییر رشته کم است.

203

کد خبر: 820109

وب گردی

وب گردی